اعلام آمار تورم نقطه به نقطه مرداد ماه به میزان 39.8 به معنای افزایش هزینه خانوار ایرانی نسبت به سال گذشته تا 39 درصد است که نگاه جزئی به این اعداد میتواند تصویری بهتر از تاثیرات مخرب تورم بر زندگی اقتصادی ایرانیان را نشان دهد.
نحوه محاسبه تورم نقطه به نقطه اینگونه است که شاخص عمومی قیمتی مصرف کننده را در مرداد 1401 درنظر میگیرند و با قیمت امسال از هم کم میکنند و رقم رشد را نشان میدهند؛ یعنی اگر سال گذشته یک شخص به طور مثال 100 ریال برای کالاهای مصرفی خود پرداخت میکرد، در مرداد امسال باید 139 ریال بپردازد. این شاخص نشان دهنده افزایش قیمتها و تورم است که عمدتاً در قسمت مواد غذایی بروز و ظهور بیشتری دارد.
در مجموع رقم 39 درصد برای تورم زیاد است و نسبت به یک اقتصاد متعارف رقم بالایی برای تورم محسوب میشود. البته ما تورم 60 درصد را نیز شاهد بودهایم. این رقم در یک اقتصاد که قدرت خرید مردم پایین است، رقم بالایی محسوب میشود. طبقات محروم و دهک اول تا پنجم، بخش قابل توجهی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند. این بخش از جامعه نیازهای اساسی پر وزنی را شامل میشوند و به علت افزایش بیشتر تورم مواد غذایی، این طبقه تورم بیشتری را حس میکند و طبیعی است که تورم احساسی بالاتر باشد.
آنچه در آمارها اعلام میشود الزاماً اشتباه نیست، اما میانگین کل دهکهای درآمدی است. این رقم نسبت به آنچه جامعه حس میکند بالاتر است و برای اقشار ثروتمند که درصد کمی از جمعیت هستند، آنچنان شدتی ندارد. آن تورمی که توسط عموم مردم حس میشود به نظر بالاتر از ارقام اعلامی است.
تورم انتهایی ندارد. اقتصادهای ورشکسته مثل ونزوئلا یا آلمان بعد از جهانی دوم تورمهای بسیار بزرگ را تجربه کردهاند، اما مسئله کنترل تورم است. انگشت شمار کشورهایی هستند که مثل ما تورم دارند. لازمه کنترل تورم این است که از شعار دادن و رفتارهای حزبی و حرفهای کم مصرف دست برداریم و به علم اقتصاد ایمان بیاوریم. تورم پدیده عجیبی نیست و کل دنیا با آن درگیر هستند، اما توانستهاند با ابزارهای علمی اقتصاد، تورم را حل کنند. مشکل ما این است که حاکمان، وجود مشکل را نمیپذیرند و زمانی هم که مشکل را بپذیرند، خیلی اعتقادی به ریشههای آن ندارند. در کل من نمیتوانم پیش بینی ابرتورم داشته باشم، اما تداوم تورم 50 درصدی را باید بپذیریم. در روند بلندمدت تورم طی 50 سال اخیر، میزان تورم بالای 20 درصد بوده است.