سامان سفالگر روزنامه نگار: گروه ایران و جهان: پس از حصول توافق تنش زدایی میان ایران و عربستان، شاهد تسهیل روندهای تنشزدایانه در قالب روابط ایران با طیفهای متنوعی از دیگر کشورهای عربی منطقه نیز بودیم. در عین حال، عضویت ایران در سازمان بریکس و کاسته شدن از سطح فشارهای تحریمی دولت بایدن علیه ایران همزمان با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکا (به دلیل سیاست دولت بایدن مبنی بر دوری کردن از تنش تا زمان برگزاری انتخابات آمریکا)، همه و همه فضا و شرایط مساعدی را برای کشورمان چه در حوزه دیپلماسی بین المللی و چه مخصوصاً توسعه مناسبات اقتصادی خارجی و استفاده از ظرفیتها و امکانات تازه در این حوزه فراهم کردهاند.
به گزارش «نقش اقتصاد»،مساله ای که به طور خاص نمودهای عینی خود را در قالب معادلات اقتصادی کشورمان نیز به نمایش گذاشته و در ماههای گذشته شاهد حاکم شدن حدی از ثبات و بهبود در شاخصهای اقتصادی ایران بودهایم. با این همه، اینطور به نظر میرسد که وقوع برخی تغییر و تحولات در محیط منطقهای و بین المللی میتواند حامل شوکهای تازهای به اقتصاد کشورمان باشد که آماده شدن جهت مواجهه احتمالی با آنها، بایستی یکی از اولویتهای مهم سازوکارهای حکمرانی در ایران باشد. در این رابطه به طور خاص میتوان به وقوع 3 سناریوی شوکه کننده احتمالی برای اقتصاد ایران اشاره کنیم.
1: معمای انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکا
تردیدی نیست که انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 آمریکا یکی از مهمترین و حساسترین انتخاباتهای کل تاریخ سیاسی این کشور است. در یک سوی این انتخابات، “جو بایدن” رئیس جمهور مستقر آمریکا حضور دارد و در سوی دیگر، به احتمال فراوان بار دیگر شاهد حضور “دونالد ترامپِ” جنجالی خواهیم بود. فردی که در روزها و ماههای گذشته با سیل قابل توجهی از اتهامات و پروندههای قضایی رو به رو بوده و از این طریق، سر و صدای زیادی را در آمریکا و حتی جهان برانگیخته است. با این همه، واقعیت این است که حزب جمهوریخواه به صورت یک صدا در پسِ ترامپ بسیج شدهاند و حمایتهای گستردهای را از او انجام میدهند. البته که ترامپ در میان حامیان حزب جمهوری خواه نیز از موقعیت خوبی برخوردار است و آخرین نظرسنجیها حاکی از این هستند که ترامپ 35 درصد بیشتر از نزدیکترین رقیب خود یعنی “ران دی سانتیس” فرماندار ایالت فلوریدا نزد رأی دهندگان و حامیان حزب جمهوریخواه از محبوبیت برخوردار است. در این چهارچوب، اگر محبوبیت قابل ملاحظه ترامپ در حزب جمهوری خواه و در عین حال، ضعفهای فزاینده کارنامه بایدن و دولت وی در قدرت را در نظر داشته باشیم، باید اذعان کنیم که شانس ترامپ جهت انتخاب مجدد به عنوان رئیس جمهور آمریکا، چندان هم کم نیست. سناریویی که در صورت تحقق سبب خواهد شد بار دیگر مبدع و ایجاد کننده کارزار فشار حداکثری علیه ایران، قدرت را در آمریکا به دست بگیرد و مطمئناً این مساله جدای از اینکه سیلی از فشارهای اقتصادی را علیه کشورمان روانه خواهد کرد، در عین حال، فضای منطقهای و بین المللی را نیز به سمتی سوق خواهد داد که به احتمال زیادی حامل چالشهای قابل توجهی برای کشورمان خواهد بود. مساله ای که جدای از ایجاد چالشهای جدی سیاسی و امنیتی برای ایران، میتواند به طور خاص، شوکهای قابل ملاحظهای را نیز به اقتصاد ایران وارد کند.
2- بازگشت بحران به روابط ایران و عربستان سعودی
ایران و عربستان سعودی به عنوان در قدرت مهم منطقهای، دوران پر فراز و نشیبی را در قالب روابط دوجانبه خود تجربه کردهاند. در این راستا، اگر چه دو کشور در ماههای اخیر بر پایه معادله تنش زدایی از روابط خود حرکت کردهاند و این مساله نمودهای عینی خود را در سطح منطقه غرب آسیا نیز به نمایش گذاشته، با این حال، باید توجه داشته باشیم که امکان دارد سعودیها در صورت قدرت گیری جمهوریخواهان و شخص ترامپ در نتیجه انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکا و یا تجربه برخی اصطکاکات تازه با محور مقاومت در سطح منطقه، بار دیگر تغییر جهت دهند و رویههای تقابلی با ایران را در پیش گیرند. حداقل مدل کنشگری سیاست خارجی عربستان در سالهای قدرت گیری محمد بن سلمان در عربستان، این گزاره را تأیید میکند که عربستانِ جدید، تا حد زیادی در سیاست خارجی اهل رفتارهای سینوسی است. از این رو، در صورتی که بار دیگر فضای تنش در روابط تهران-ریاض حاکم شود، تردیدی نیست که این بحران ابعاد منطقهای قابل ملاحظهای را به خود خواهد گرفت و همین مساله میتواند بار دیگر موجد آسیبها و فشارهای تازه بر اقتصاد ایران شود. البته که این متغیر همانطور که پیشتر نیز گفته شد، اثرگذاری عینی خود را در هم افزایی با فشارهای مؤثر فرامنطقهای علیه کشورمان نشان خواهد داد.
3- تحرکات غیرقابل پیش بینی چین و روسیه
فضای سیاست بین الملل در سالهای گذشته، تداعی کننده وضعیتی سیال و پُرنوسان بوده است. در این چهارچوب مثلاً شاهد بودهایم که فرصتها و رویدادهایی در برهه زمانی خاصی روی دادهاند که مثلاً در 6 ماه بعد، دیگر از اعتبار برخوردار نبودهاند و حتی صحبت از آنها نیز غیرممکن بوده است. در این چهارچوب، هیچ بعید نیست که روند تحولات منطقهای و بین المللی به سمتی پیش رود که مثلاً شاهد برخی اصطکاکات در روابط ایران با چین و روسیه باشیم. در روزها و ماههای گذشته در چندین مورد نظیر موضع گیری مشترک پکن و مسکو مبنی بر ضرورت گفتگوی تهران با امارات متحده عربی جهت تعیین تکلیف وضعیت جزایر سه گانه خلیج فارس (تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی)، شاهد آن بودهایم که روسیه و چین در راستای منافع ملی خود حتی از تنش زایی علیه کشورمان نیز ابایی ندارند. حال اگر روند تحولات به نحوی پیش رود که آنها انگیزههای جدیتری از کنشگری را در حوزههای مختلف با محوریت منافع ملی خود و در نقطه مقابل منافع کشورمان داشته باشند، هیچ بعید نیست که شاهد بحران در روابط تهران با قدرتهای نوظهور شرقی باشیم. مساله ای که در فضای تداوم فشارهای غرب علیه ایران و وضعیت مبهم و نه چندان مطمئن تداومِ روندهای تنش زدایانه در روابط ایران با جهان عرب، میتواند فشارهای سیاسی و به ویژه فشارهای اقتصادی قابل توجهی را علیه کشورمان روانه کند و موجب ایجاد بحرانهای تازه در اقتصاد ایران شود. سناریوهایی که برای تمامی آنها از همین حالا باید آماده بود.