پنج عضو اصلی گروه بریکس شامل چین، روسیه، هند، برزیل و آفریقای جنوبی هفته گذشته با عضویت اصلی ایران به همراه پنج کشور دیگر (عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر، اتیوپی و آرژانتین) در این گروه موافقت کردند.
نکته مهم در این میان، علت پذیرش اعضای جدید در گروه بریکس، همچنین فرصتها و چالشهایی است که برای اعضای جدید و بهویژه ایران پیش رو خواهد بود.
افزون بر عوامل داخلی که در همگرایی، یا واگرایی بریکس و تصمیمهای اعضای آن تأثیرگذار بوده و هست، اتفاقهایی هم در بیرون از بریکس بهعنوان پیشران و زمینهساز تحولات در این گروه اثرگذار بوده که شامل وضع توزیع قدرت بینالمللی، تحولات اجتماعی، سیاسی و ساختار اقتصادی جهان است.
نگاهی به عوامل درونی و برونی اثرگذار در بریکس نشان میدهد اکنون همه این عوامل با سویه مثبت به همگرایی بیشتر و توسعه و گسترش بریکس منجر خواهد شد.
مهمترین عامل درونی این است که پیشران بریکس در حال تغییر است و از رهبری مشترک چین و روسیه بهدلیل وضع کنونی روسیه و فشارهای بینالمللی بر این کشور و رشد اقتصادی بیشتر چین، به سمت رهبری چین حرکت کرده است. چین در سالهای اخیر و با افزایش سهم خود در بازارهای جهان و اقتصاد دنیا، بهدنبال همگرایی تشکلی در پیمانهای منطقهای و جهانی بوده است که از جمله آن میتوان به پیمان شانگهای، بریکس و… اشاره کرد و این موضوع را بهعنوان کلیت راهبرد سیاسی و اقتصادی خود در اسناد بالادستی نیز مطرح کرده است.
از همین رو حضور اعضای تازه در بریکس میتواند به هدف چین برای گسترش همگرایی با کشورهای دیگر مؤثر باشد و با توجه به قدرت بیشتر چین در بریکس و تحولات جهانی، توسعه بریکس در قالب پیشبرد سیاست «کمربند – جاده» چین توجیهپذیر خواهد بود. در واقع چین با این اقدام در تلاش است بدون ایجاد تعارض با کشورهای غربی، هنجارهای جهانی و بلوکبندیهای مرسوم را تغییر دهد.
نگاهی به اعضای جدید بریکس نیز که عضویت آنها از ابتدای سال 2024 قطعی خواهد شد، این موضوع را تأیید میکند. ایران، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر، اتیوپی و آرژانتین میتوانند پازل چین برای تحقق کمربند – جاده را کامل کنند، بنابراین دور از ذهن نیست که چین گروه بریکس را برای جذب اعضای جدید هدایت میکند.
از سوی دیگر، اغلب اعضای جدید ظرفیت بالایی برای جذب سرمایهگذاری دارند و چین بهدنبال حضور در این کشورها با نگاه مدیریت دولتی و اجرا توسط بخش خصوصی است و از همین رو توسعه بریکس همسو با اهداف کلیدی و سازمانی چین بهشمار میرود.
توسعه بریکس، همسو با رویکردهای نظامی و امنیتی چین است، زیرا چین بهدنبال برخورد سخت با آمریکا و ناتو نبوده و نمیخواهد به یک بلوک برچسبخورده تبدیل شود، بلکه میخواهد اعلام کند بریکس نیز میتواند یک گروهبندی در کنار گروهبندیهای دیگر باشد که در عرصه بینالمللی در حوزه اقتصادی کار میکند و نسبت به گروههای دیگر مانند جی 7 و نهادهای برتون وودزی، بهصورت هنجارمند منتقد بوده است.
در واقع چین با گسترش بریکس بهدنبال آن است که نهادهای اقتصادی بینالمللی دموکرات شوند و هر کشور با توجه به سهم خود از بازار و اقتصاد جهانی در تصمیمگیریهای بینالمللی نیز نقش داشته باشد؛ موضوعی که اکنون در مناسبات تصمیمگیری جهان رعایت نمیشود، البته چین این موضوع را بهصورت تعارض مستقیم مطرح نمیکند.
از طرفی چین و روسیه با توجه به مناقشه روسیه و اوکراین شاید اهداف متفاوتی را در بریکس دنبال میکنند، به این مفهوم که روسیه با توجه به شرایط تازهاش علاقهمند است بریکس را به سمت بلوکسازی امنیتی و حتی نظامی ببرد و رویکرد تعارضی با آمریکا و کشورهای غربی داشته باشد.با این حال، موضوعی که باعث میشود چین دست بالا را در بریکس داشته باشد این است که جایگاه چین در اقتصاد اعضای اصلی و کشورهای جدید عضو بریکس به مراتب بالاتر است و این کشور همواره جزو سه شریک تجاری آنها بهشمار میآید که نشاندهنده وابستگی اقتصادی کشورها به چین است.از سوی دیگر، چین در کشورهای آسیای شرقی، کشورهای اروپایی و آمریکا جزو شرکای اصلی واردات و صادرات است که نشان میدهد حجم اقتصاد چین، جهاننگری میکند و با وجود آنکه سهم بالایی در تجارت کشورهای عضو بریکس دارد، اما این کشورها در مقابل چین در رتبه پایینتری هستند، همچنین چین در رویکرد کمربند – جاده به دنبال تعامل با کشورهایی است که آینده بهتری دارند تا بتواند با این کشورها همکاری نظاممند داشته باشد.اتفاقهایی نیز در عرصه بینالمللی افتاد که فضا را برای چین فراهم کرد. روسیه با توجه به تحولات اوکراین به سمت محاصره پیش رفته است. با توجه به تحولات اوکراین، مهمترین تهدید امنیتی برای روسیه محاصره شدن در پیرامونش است، زیرا این محاصره شدن به منع تجاری، اقتصادی و نظامی منجر خواهد شد.البته روسیه این موضوع را درک کرده و یکی از دلایلی که در مناقشه ارمنستان و جمهوری آذربایجان مانند گذشته طرف ارمنستان را نداشت، این بود که نمیخواستند جمهوری آذربایجان را از دست بدهند، زیرا اگر جمهوری آذربایجان را از دست بدهند در فضای قفقاز و شرق اروپا محدود میشوند، همچنین تلاش میکنند ترکیه را با مشوقهایی که تا پیش از این سابقه نداشت، نزدیک خود نگه دارند. از سال 1952 ترکیه بهدنبال توسعه انرژی هستهای بوده و در این مدت هیچ کشوری به توسعه انرژی هستهای ترکیه کمک نکرده است، اما روسیه حاضر شد. مجموعه 20 میلیارد دلاری زیرساختی که در ترکیه اجرا خواهد شد نیز در همین راستاست.این عوامل باعث شد اگرچه روسیه در عمل با گسترش بریکس مخالف بود اما با قدرت گرفتن چین و شرایط جدید حاکم بر روسیه در فضای بینالمللی، فضا برای اعضای جدید بریکس فراهم شود.