دو موضوع مالیات بر عایدی سرمایه در بازارهای رقیب و همچنین الزام به تجدید ارزیابی داراییهای شرکتها باعث شده است تا چشمانداز بازار سرمایه در مقایسه با دیگر بازارها وضعیت بهتری داشته باشد؛ به طوری که رسیدن شاخص کل به سقف قبلی خود، کمترین انتظاری است که تا پایان سال داریم. اما در کوتاه مدت، ارزش معاملات تعیینکننده صعود یا درجا زدن بازار است و در شرایط فعلی، بازار از نبود نقدینگی رنج میبرد و تا زمانیکه ارزش معاملات بالای ده هزار میلیارد تومان تثبیت نشود، نمیتوان شاهد شروع فاز صعودی بود و علاوه بر این، سیاستهای انقباضی بانک مرکزی در جمعآوری نقدینگی از اقتصاد و همچنین، رکود سنگین و عدم نقدشوندگی بازارهایی همچون؛ مسکن باعث شدهاند تا مردم با کمبود نقدینگی مواجه شوند و اقدام به فروش سهام کنند.موضوع بعدی افزایش نرخ گاز است که هزینه بسیاری از شرکتها را افزایش داده است وعلاوه بر این، الزام شرکتها به فروش دلارهای حاصل از صادرات خود با نرخ سرکوب شده 28 هزار و پانصد تومانی، موجب کاهش درآمد شرکتها شده است و این افزایش هزینه شرکتها در کنار کاهش درآمد شرکتها که توسط دولت رخ داده، به کاهش سودآوری شرکتها منجر شده است که کاهش سودآوری موجب کاهش جذابیت شرکت خواهد شد.در حال حاضر، بازار از نظر بنیادی نه گران و نه ارزان است و شاخص دو میلیون و 100 هزار واحدی در تابستان نقطه تعادلی بازار است؛ بطوری که بازار بالاتر از دو میلیون و 100 هزار واحد، فروشندههای زیاد و پایینتر از دو میلیون و 100 هزار واحد، خریدارهای زیادی دارد.در صورتی که دولت از سرکوب نرخ و قیمت گذاری دستوری دست بردارد و به شرکتهای صادرات محور اجازه دهد که دلارهایشان را با نرخهایی نزدیک به نرخ بازار به فروش برسانند، حتی شاخص سه میلیون واحدی نیز، دست یافتنی است. اما با رویکردی که اخیراً دولت در پیش گرفته است و تصمیمات و دخالتهای ناگهانی در بازار، بعید میدانم که چنین اتفاقی در کوتاه مدت رخ دهد. با این وجود، اگر شاخص به زیر عدد تعادلی خودش برسد، یعنی به زیر دو میلیون و 100 هزار واحد برسد، آن وقت خرید صندوقهای سهامی ارزنده، بصورت پلهای میتواند اقدام مناسبی باشد.