شواهد بازار مسکن نشان از رکود عجیب و غریب در این بازار دارد و در سایهٔ این رکود شاید قیمت برخی خانهها برای پوللازمها کاهش داشته است اما سوال اینجاست که رکودهای این چنینی وقتی ایجاد میشود که قیمت بالاتر از قدرت خرید است و این اتفاق در ایران رخ داده است.تا زمانی که بازارهای دقیقی برای افزایش قدرت خرید مسکن فراهم نشود، سخن گفتن از کاهش قیمت مسکن نوعی نقض غرض است در این فضا چطور میشود از کاهش قیمت مسکن گفت. قیمت دور از دسترس متری صد میلیون تومان حتی اگر به قیمت دور از دسترس متری هشتاد میلیون تومان نیز تبدیل شود، باز هم بالاست و در نتیجه استفاه از صفت ارزانی برای مسکن نوعی شوخی است.یک روز پلتفرمهای را متهم میکنند که سبب افزایش قیمت مسکن شدهاند، یک روز به مشاوران املاک گیر میدهند و روزی دیگر از بورس کالا و نقش آن در افزایش قیمت میگویند در حالی که مهمترین دلیل رشد قیمت مسکن اول رشد عمومی تورم و و در درجهٔ دوم عدم حمایت از سرمایهگذار بوده است. کسادی بازار، دورهٔ خواب سرمایه را طولانی میکند وقتی سرمایهگذار با حبس نقدینگیاش مواجه شود، در دورهای طولانیتر دست به ساخت مسکن جدید میزند و در نهایت حجم سرمایهگذاری در این بازار کاهش مییابد. این کاهش سبب میشود تولید مسکن کاهش یافته و توازن عرضه و تقاضا بیش از پیش به هم بریزد و در نهایت مسکن باز هم گران شود.توصیه بنده به وزیر راه و شهرسازی این است به جای مانور روی قیمت مسکن آمار بدهد که دورهٔ انتظار برای خرید خانه چقدر کاهش یافته چرا که این موضوع قابل استنادتر است.