ایالات متحده باید به طور مستمر از ادغام BRICS + به عنوان یک رقیب ژئوپلیتیک جلوگیری کند.
برای مقابله با سلطه مالی آمریکا، گروه بریکس پلاس که اخیراً اعضای خود را افزایش داده است، در حال بررسی استفاده از ابزارهای بالقوه دلارزدایی است. این امر مستلزم کاهش تعداد معاملات انجام شده به دلار از طریق وام دادن به ارزهای محلی به کشورهای عضو است. با این حال، گروه BRICS + به جای اینکه به دنبال یک نقطه مقابل ژئوپلیتیکی برای “نظم جهانی مبتنی بر قانون” به رهبری ایالات متحده باشد، ابتدا در سال 2001 به عنوان یک بلوک اقتصادی در نظر گرفته شد درست در زمانی که لرد جیم اونیل، یک از اقتصاددان انگلیسی، این طور پیش بینی کرد که برزیل، روسیه، هند و چین تا سال 2050 بر اقتصاد جهانی مسلط خواهند شد.
در اوایل دهه 1980، مجموع اقتصادهای پنج کشور بریکس پلاس از نظر برابری قدرت خرید (PPP) 16 درصد بود و تا سال 2022، این رقم به 32 درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی افزایش یافت. در مقابل، تولید ناخالص داخلی G7 که 46 از کل تولید ناخالص جهان را به خود اختصاص میداد در این دوره به 30 درصد کاهش یافت. در نتیجه، حکمرانی جهانی باید بزرگترین اقتصادهای نوظهور جهان را در خود جای دهد. سؤال این است که آیا الحاقات اخیر به اعضای بریکس پلاس منعکس کننده تغییر در پویایی اقتصاد جهانی به سمت ترکیبی از کشورهای تولید کننده تکنولوژی و فناوری مانند هند، چین، آفریقای جنوبی و تولید کنندگان نفت مانند ایران، عربستان سعودی و امارات است؟ از طرف دیگر، آیا جنوب جهانی در تلاش است تا نظم مبتنی بر قوانین غربی را جایگزین کند؟ چالش در پرداختن به این سؤالات با این واقعیت تقویت میشود که BRICS+ فاقد وب سایت دارای منشور است و دبیرخانه ثابتی ندارد. علاوه بر این، معیارهای پیوستن به BRICS+ مبهم است. لرد جیم اونیل، دلیل پیوستن اعضای جدید به گروه بریکس را زیر سؤال میبرد. عضویت خودسرانه نشان دهنده نقطه عطف تاریخی است که در آن کشورهای عضو بریکس پلاس هنوز تعیین نکردهاند که آیا منافع اقتصادی یا جاه طلبیهای ژئوپلیتیک آنها بر دیگری برتری دارد یا خیر. در حال حاضر، همانطور که رئیس جمهور برزیل، لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا، تاکید کرد، منافع اقتصادی جایگزین منافع سیاسی شده است. او در یک سخنرانی اعلام کرد: ما اعضای [BRICS+] نمیخواهیم نقطه مقابل G7، G20 یا ایالات متحده باشیم.» با این حال، آنچه توسط BRICS+ صرفاً به عنوان یه بلوک چند قطبی معرفی میشود، یک استراتژی مخفیانه برای به چالش کشیدن برتری ایالات متحده در سیستم بینالمللی است. رد کردن “نظم مبتنی بر قانون” و استناد به “سیاستهای نئو استعماری قدرتهای غربی” توسط BRICS به گونهای طراحی شده است که در جنوب جهانی طنین انداز شود و در عین حال به این کشورها امکان میدهد تا در هنگام رویارویی با غرب با یکدیگر هماهنگ شوند.
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه که از حمایت کشورهای لیبرال دمکرات از اوکراین غافلگیر شده است، آرزو دارد بریکس پلاس به یک بلوک تجاری تبدیل شود که نماینده “اکثریت جهانی کشورها میباشند”. این امر BRICS+ را از یک سیستم مبادلهای مبتنی بر دلار مستقل میکند و بازارهای جهانی را که نفت را به دلار معامله میکنند، تضعیف میکند. به نوبه خود، یک بلوک تجاری قدرتمند از تحریم کشورهایی مانند ایران و روسیه در بازارهای جهانی جلوگیری میکند. برای این منظور، چین، روسیه و برزیل ایجاد واحد پولی بریکس پلاس را به عنوان یک اولویت بالا میدانند. زمانی که وزرای خارجه برزیل و روسیه در سال 2009 پیشنهاد ایجاد یک گروه سیاسی رسمی BRIC را دادند، آنچه در ابتدا قرار بود یک گروه اقتصادی باشد، به یک گروه سیاسی تبدیل شد. جیم اونیل در ادامه میگوید: “من هدف سازمان را زیر سؤال بردهام”. در پاسخ، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، برنامههای توسعه بلوک را نادیده گرفت. او گفت که به دلیل دیدگاههای متفاوت کشورهای بریکس در مورد مسائل مهم، او این تشکل سیاسی را «به نوعی رقیب ژئوپلیتیکی ایالات متحده یا هر شخص دیگری نمیداند». تصور دلارزدایی توسط اقتصاد پایدار و سیستم بانکی ایالات متحده برای تضمین تراکنشهای بین المللی به چالش کشیده شده است. در مقابل، چین کنترلهای سرمایهای را به شدت حفظ میکند که زیربنای رشد اقتصادی صادراتی این کشور است. علاوه بر این، بعید است که چین و هند اصلاحات مالی قابل توجهی برای نقد شوندگی ارز خود انجام دهند. این تنها وضعیت دلار نیست که جاه طلبیهای سیاسی جنوب جهانی را خنثی میکند.
هند و چین مانند ایران و عربستان سعودی رقبای ژئوپلیتیکی هستند. با این حال، علی رغم حفظ منافع ژئوپلیتیکی هر یک از کشورهای عضو بریکس پلاس، هیچ یک از آنها تهاجم روسیه به اوکراین را محکوم نکردند. در سپتامبر 2023، در کنفرانس نفت آسیا و اقیانوسیه (APPEC)، راسل هاردی، مدیر اجرایی ویتول، خاطرنشان کرد که تحریمهای روسیه پیوندهای قویتری بین کشورهای بریکس پلاس ایجاد میکند. کشورهای بریکس پلاس برنامه صلح آمیز هستهای ایران را محکوم نکردهاند و عضویت ایران در بریکس پلاس ممکن است اهرم فشاری در مذاکرات آتی با ایالات متحده برای رفع تحریمها باشد در حالی که تهران روابط اقتصادی و امنیتی نزدیکتری را با مسکو و پکن برقرار کرده است. در نتیجه، ایالات متحده باید پیوسته از ادغام BRICS+ در میان مدت و بلندمدت به یک رقیب ژئوپلیتیکی جلوگیری کند و به طور گستردهتر از جنوب جهانی که با نظم غربی رقابت میکند، جلوگیری کند. ایالات متحده میتواند از نقاط ضعف میان اعضای مختلف ائتلاف بهره برداری کند و با افزایش انتقال فناوری و مشارکتهای نظامی با کشورهای تازه پیوسته مانند مصر، امارات، عربستان سعودی و اتیوپی، روابط راهبردی خود را با آنها تقویت کند. این امر به ویژه در مورد عربستان سعودی و امارات متحده عربی صادق است که از نظر استراتژیک روابط خود را با چین متنوع کردهاند در حالی که نمیخواهند ایالات متحده از منطقه خارج شود یا ایران به یک کشور هستهای تبدیل شود. به همین ترتیب، نه آفریقای جنوبی، نه برزیل و نه هند، که ممکن است از جهان چندقطبی سود ببرند، به دنبال جایگزینی هژمونی غرب با چین نیستند. این به طور طبیعی هرگونه جاه طلبی برای بریکس پلاس را برای تدوین یک نقطه مقابل ژئوپلیتیک منسجم با ایالات متحده پیچیده میکند. استقامت نظم مبتنی بر قوانین تحت رهبری ایالات متحده نمیتواند صرفاً بر اساس نقدینگی دلار باشد، بلکه مبتنی بر ایجاد و تعمیق روابط تجاری، امنیتی و استراتژیک ایالات متحده با اعضای قدیمی و جدید بریکس پلاس است. این ممکن است BRICS+ را به مأموریت اصلی خود وفادار نگه دارد که به عنوان یک موتور اقتصادی که در سیستم جهانی ادغام شده است، به جای ربوده شدن توسط کشورهائی که به دنبال جایگزینی سیستم بین المللی هستند، وفادار بماند.