بحث مهاجرت اتباع خارجی در همه کشورهای جهان وجود دارد. ایالات متحده آمریکا خود از مهاجرپذیرترین کشورهای جهان محسوب میشود، اما همین کشور در زمان ترامپ به خاطر بحران مهاجرت از مکزیک به جنوب آمریکا طرح دیوار مرزی را با هزینه بسیار گزاف مطرح کرد. این یعنی در همه جا برای مهاجرت ضوابطی وجود دارد.
هماکنون در بسیاری از کشورهای توسعه یافته اروپای غربی حجم مهاجرت به حدی بالاست که ترکیب جمعیتی کشورها نیز تغییر کرده اما مدیریت خوب و نظاممند باعث شده تا زیست بوم اشتغال و بازار کار این کشورها به زیان مردم بومی و شهروندان اصلی آن کشور برهم نخورد. کشورهایی مانند آلمان تا 20 درصد نیروی کار خود را در اختیار غیر آلمانیها قرار دادند اما هرگز بیضابطه بازار کار خود را به زیان مردم خود خراب نمیکنند.
کشورهایی مانند فرانسه و استرالیا کاملاً به صورت گزینش شده مهاجر میپذیرند و بهترینها را برای کار، تحصیل و… انتخاب میکنند. اما مهاجرپذیری در ایران در بازار کار کاملاً فلهای و بیضابطه است. ما باید پیامدهای اجتماعی و مشکلات اقتصادی و بازار کار این نوع مهاجرپذیری این اتباع را بپذیریم.
ما مخالف آن نیستیم که برادران همزبان و همکیش خود به عنوان اتباع در کشور حضور یابند، اما تشکلهای کارگری نیز از ضابطهمند کردن این امر استقبال میکنند. البته معتقدیم به صرف مسلمان بودن یک فرد مهاجر نمیتوان بیضابطه همه چیز را پذیرفت.
ما در زمان استخدام نیروی کار بومی در بسیاری از کارخانههای خصوصی نیز از سوی کارفرما میبینیم که ابتدا نسبت به اخذ گواهی عدم سوء پیشینه فرد ایرانی اقدام میشود و اگر فرد سوء پیشینه دارد، بررسی میشود که مورد چه بوده و بعد جذب نیرو صورت میگیرد، اما چنین راستیآزمایی و نظارتی درمورد کارگران اتباع در ایران وجود ندارد. اصلاً فرض کنید یک فرد در گروههای تکفیری عضو بوده یا اصلاً به خاطر جرمی خاص به ایران گریخته است. ما باید سازوکاری داشته باشیم که چنین نظارتی را نیز از طریق ارتباط با کشورهای مبداء ایجاد شود.
البته این مسئله مطرح میشود که اتباع تنها در حوزههای کار سادهای که نیروی کار ایرانی در آن با دستمزد مشابه هرگز کار نمیکنند، فعال هستند. اما امروزه اتباع در بسیاری از مشاغل دیگر حضور داشته و به مرور از مشاغل ساده به نیروی کار ماهر در ایران تبدیل میشوند. ما هزینه تبدیل نیروی کار ساده به ماهر را میدهیم، اما کارگر ماهر اتباع به محض رسیدن به موقعیت استادکاری یا کارگر حرفهای، از ایران خارج میشود. اتفاقاً ما باید مانند تجربه برخی کشورهای توسعه یافته دقیقاً در زمانی که کارگر خارجی استاد و حرفهای میشود، امکانات لازم برای وی را تأمین و او را حداقل پنج سال متعهد به ماندن در ایران کنیم.
یکی از مسائل ما این است که متاسفانه در ایران به دلیل آنکه اتباع فاقد حقوق در زمینه بیمه هستند و مالیاتی بابت جذب آنها از سوی کارفرما داده نمیشود، بسیار برای کارفرمایان جذاب هستند. این درحالی است که اتفاقاً ادارات مهاجرت مرکزی در بسیاری از کشورها (که در ایران وجود ندارد) در همان ابتدا مهاجر قانونی را در حوزه تأمین اجتماعی و بیمه ذیحق میکند و کارفرما موظف به بیمه کردن است. در ایران تنها بیمه فرد مهاجر کارگر تنها در زمان فوت براثر حادثه تعلق میگیرد. اگر ضابطهای برای بیمه کردن نیروی کار افغانستانی مهاجر در تعامل با دولت این کشور ایجاد شود، این میزان از برتری بخشیدن در جذب نیروی کار اتباع توسط کارفرمایان ایرانی نیز از بین میرود و راههای سوءاستفاده و محدودیت فرصتهای شغلی برای جوانان خودمان نیز بهوجود نمیآید. به هرحال همانطور که ما نیروی کار وارد کشور میکنیم، بخشی از نیروی کار ما نیز از کشور خودمان به خارج کشور مهاجرت میکند که باید جای آن پر شود.
داشتن اوراق هویتی، خطوط ارتباطی مانند موبایل و کارت بانکی برای رصد و کنترل و ساماندهی نیروی کار اتباع بسیار مهم است و اینها حقوقی است که بهرهمندی اتباع از آن به نفع دستگاه حکمرانی خود ما و جامعه ایرانی نیز خواهد بود. ما باید یک مجموعه مشوق در نظر بگیریم که هم کارگران اتباع ضابطهمندی و حضور قانونی را انتخاب کنند و هم کارفرمایان ایرانی باوجود کاری بودن و سختکوشی بیشتر کارگران اتباع، میان کارگر ایرانی و خارجی برتری و اولویت قائل نشوند؛ زیرا در شرایط کنوی کارگر اتباع نه هزینه خانوار و نه هزینه مسکن و نه هزینههای دیگری دارد و گاه نصف کارگر ایرانی حقوق میگیرد که این باعث یک رقابت ناعادلانه میشود.
ما نباید به سمت مهاجر ستیزی و بیگانه ستیزی برویم و مسئولین و برخی خطیبها و سخنرانان ما نیز نباید در این زمینه تحریکاتی انجام دهند. اینکه فردی بگوید مفاخر ایرانی ما ساکن افغانستان بودند لذا افغانستانی هستند یا بحث درباره حق رأی یا عدم حق رأی آنها مباحث انحرافی است که تنها بر آتش تشویش اذهان عمومی میدمند. ما این ظرفیت را داریم که نابسامانی در حوزه اتباع را دامن نزنیم و بتوانیم این مسئله را با عقل سلیم و تکیه بر تعقل و تدبر حل کنیم.