دکتر حسین شیرزاد کارشناس توسعه کشاورزی: کشورهای درحال توسعه نمیتوانند چندین دهه منتظر بمانند تا اقتصاد کشاورزی خود را متحول کنند. آنها میتوانند از طریق سیاستهای هوشمند وهمکاری با ذینفعان ملی وبینالمللی از وابستگی اجتناب کنند.
حسین شیرزاد، محقق بخش توسعه کشاورزی برای مهر نوشت؛ چالشهای پیش روی تجارت کالاهای اساسی کشاورزی چیز جدیدی نیست. به نظر میرسد بازارهای کالاهای اساسی دستخوش تحولات قابل توجهی هستند. قیمت محصولات کشاورزی که از سال 2012 میلادی به طور پیوسته رو به کاهش بود و در چند سال گذشته در سطح نسبتاً پایینی تثبیت شده است.
پاندمی اخیر، جنگ اوکراین، جنگ در دریای سیاه و سرخ، کرانه باختری و نوار غزه، فشارهای قیمتگذاری، در ترکیب با هزینههای عملیاتی و تورم تولید بالاتر، به عملکرد اکثر تولیدکنندگان (کشاورزان و تعاونیها) و حتی بسیاری از تجار و شرکتهای توزیعکننده مواد غذایی آسیب وارد کرده است.
شروع جنگ روسیه و اوکراین منجر به افزایش نوسانات و تغییرات ناگهانی در بسیاری از قیمتهای کالاهای اساسی شد. این تغییرات باعث بی ثباتی بازارهای آتی و اختیار معامله شد. مثلاً همبستگی قیمت نفت برنت با ذرت و سویا که در زمانهای عادی کم یا حتی منفی هستند، به بیش از 0.7 افزایش یافت. کشاورزی از نظر تجاری و عملیاتی روز به روز پیچیدهتر میشود و این احتمالاً ادامه خواهد داشت. لازم است شرکتهای بزرگ کشاورزی برای محافظت از خود اقداماتی را انجام دهند. به عنوان مثال سرمایه گذاری در سراسر زنجیره ارزش، سرمایه گذاری در لجستیک (ذخیره سازی) و مشارکت در داراییهای بنکداری و ادغام با سایر شرکتهای بالادستی زنجیره، راهبرد اصلی است تا بتوانند در دورههایی که حاشیههای سود کم است، تابآوری به خرج داده و ایمن بمانند. در حال حاضر 5 منطقه شبکه اصلی تجارت بینالمللی غذا را تشکیل میدهند، ایالات متحده و کانادا، آمریکای لاتین، اروپا، آسیای شرقی و آسیای جنوب شرقی 88 درصد از تجارت مواد غذایی جهان از طریق آنها انجام میشود. علاوه بر این، 3 الگوی تجاری اصلی در جهان وجود دارد:
1- تحرکات شرکتهای زنجیرهای تولیدی – تجاری غلات و دانههای روغنی اروپایی که عمدتاً برای خودکفایی اتحادیه اروپایی توسط نیروهای بازار تعبیه شدهاند.
2- نقش چین در شرق آسیا و خاورمیانه به عنوان بزرگترین منطقه واردکننده مواد غذایی در جهان.
3- نقش ایالات متحده و کانادا و آمریکای لاتین به عنوان بزرگترین مناطق صادرکننده مواد غذایی.
با تمام این تحرکات، شرکتهای اروپایی همچنان بیشترین منطقه درگیر در تجارت بینالمللی هستند. درصد تجارت جهانی به صورت انبوه شامل جابجایی محصول بین کشورهای آن یا خارج از مرزهای منطقهای آن است که 30 درصد تجارت غذا در جهان کاملاً در این منطقه انجام میشود. تنها با در نظر گرفتن تجارت خارج از منطقه، اروپا 11 درصد از صادرات جهانی و 18 درصد از واردات جهانی را تأمین میکند که منجر به کسری خالص تجاری منطقهای هم میشود.
ایالات متحده و کانادا و آمریکای لاتین با هم بیش از 60 درصد تجارت بین منطقهای جهان را تشکیل میدهند. دو سوم کل صادرات آمریکای لاتین به اروپا و شرق آسیا میرسد. منطقه آمریکا و کانادا 43 درصد از صادرات خود را تنها به شرق آسیا میفروشند. این امر چرخه صادرات به مقصد تجارت بین آمریکا و متحدانش را که تنها 18 درصد از صادرات را تشکیل میدهد، کاهش میدهد. آسیای جنوب شرقی اگرچه سومین صادرکننده بزرگ مواد غذایی است، اما با نسبت بسیار کمتری در بازار جهانی حضور دارد. آسیای شرقی 35 درصد از محصولات غذایی تجارت شده جهان را خریداری میکند که با آن تنها 8 درصد از عرضه غذایی خود را تأمین میکند. شرکای تجاری اصلی آن کشورهای مناطق اطراف اقیانوس آرام هستند.
منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا 13 درصد از صادرات فرامنطقهای جهان را خریداری میکنند. این مقدار یک سوم عرضه غذای منطقهای را به خود اختصاص میدهد و این منطقه را به بیشترین وابستگی به تجارت بینالمللی برای تأمین نیازهای موجود در غذا تبدیل میکند.
کشورهای جنوب صحرای آفریقا از نظر تجارت مواد غذایی بیشترین ارتباط را با جهان دارند. مشارکت آن کمتر از 3 درصد از جنبشهای تجاری فرامنطقهای جهان با کسری تجاری کوچک است. سیستم غذایی فعلی محصول یک مسیر توسعه تاریخی است. چندین فرآیند اقتصادی وجود دارد که میتواند بر تولید مواد غذایی تأثیر بگذارد، از جمله؛
الف) عرضه و تقاضا: اصل اساسی اقتصادی عرضه و تقاضا میتواند بر تولید مواد غذایی تأثیر بگذارد. اگر تقاضا برای نوع خاصی از غذا زیاد باشد و عرضه کم باشد، قیمت آن غذا رو به افزایش است که میتواند تولیدکنندگان را برای افزایش تولید تشویق کند. از سوی دیگر، اگر تقاضا کم و عرضه زیاد باشد، قیمت به سمت کاهش میرود که میتواند تولیدکنندگان را از تولید آن غذا منصرف کند.
ب) هزینههای تولید: هزینههای تولید مواد غذایی مانند نیروی کار، زمین و نهادهها نیز میتواند بر تولید مواد غذایی تأثیر بگذارد. اگر هزینههای تولید بالا باشد، ممکن است تولید انواع خاصی از مواد غذایی برای تولیدکنندگان سودآور نباشد که میتواند منجر به کاهش تولید شود. با توجه به علاقه فزاینده بازیگران مالی به مواد غذایی و کشاورزی و شرکتهای کشاورزی-غذایی درگیر فعالیتهای مالی خطوط بین تأمین مالی و تأمین مواد غذایی در دهههای اخیر به طور فزایندهای مبهم شده است، این پدیده، مالی شدن موقعیت زنجیرهها و شبکه هایپر مارکتها و سوپر مارکتهای مواد غذایی را به عنوان بازیگران غالب در سیستم کشاورزی-غذایی تقویت کرده است
ج) سیاستهای دولت: سیاستهای دولت مانند یارانهها، تعرفهها، بیمه کشاورزی و مقررات نیز میتوانند بر تولید مواد غذایی تأثیر بگذارند. به عنوان مثال، یارانهها میتواند باعث سود بیشتر تولیدکنندگان برای تولید انواع خاصی از مواد غذایی شود، در حالی که تعرفهها میتواند واردات مواد غذایی از کشورهای دیگر را گرانتر کند که میتواند تولید داخلی را تشویق کند.
د) شرایط متلاطم بازار: شرایط بازار مانند رقابت، قیمت کالاهای مرتبط و ترجیحات مصرف کننده نیز میتواند بر تولید مواد غذایی تأثیر بگذارد. مثلاً اگر رقابت شدیدی بین تولیدکنندگان وجود داشته باشد، ممکن است کاهش قیمتها برای فروش کالا ضروری باشد که میتواند بر سودآوری تأثیر بگذارد.
ه) تغییرات اقلیمی و بلایای طبیعی: بلایای طبیعی مانند خشکسالی، سیل و طوفان نیز میتوانند بر تولید مواد غذایی تأثیر بگذارند. این بلایا میتواند به محصولات کشاورزی و دام آسیب برساند و زنجیره تأمین را مختل کند که میتواند منجر به کاهش تولید مواد غذایی شود.
و) قیمت انرژی: قیمت نفت و تولیدات کشاورزی با سوختهای زیستی مرتبط است. جنگ روسیه و اوکراین بر قیمت برخی از کالاهای کشاورزی فشار صعودی وارد کرده است. تا حدی، این فشار مستقیماً از محدودیتهای عرضه ناشی میشود، زیرا سهم مشترک هر دو کشور در صادرات جهانی محصولات کلیدی قابل توجه است. اثر غیرمستقیم آن نیز از افزایش قیمت نفت خام و میعانات نفتی بود. در کوتاه مدت، افزایش قیمت گازوئیل و بنزین باعث افزایش هزینههای تولید و حمل و نقل کشاورزی میشود همچنین افزایش زیاد و مداوم در قیمت نفت ممکن است منجر به افزایش پایدار در قیمت محصولاتی شود که به عنوان نهاده اصلی برای تولید سوختهای زیستی مانند اتانول و بیودیزل استفاده میشود.
کاهش مصرف گوشت قرمز در کشورهای پردرآمد
انتظار میرود تقاضا برای تولید غلات کاهش یابد، عمدتاً به این دلیل که سرانه مصرف غذای بیشتر غلات در بسیاری از کشورها به سطوح اشباع رسیده است. تا سال 2030، تخمین زده میشود که 41 درصد از کل غلات تولیدی جهان فقط توسط انسان مصرف شود، 37 درصد برای خوراک دام و بقیه برای سوختهای زیستی و سایر مقاصد صنعتی استفاده خواهد شد. رشد در تولید جهانی محصولات زراعی با پیشرفت در اصلاح نباتات و تغییر به سمت تکنیکهای تولید کارآمدتر حمایت میشود. علاوه بر این، افزایش مصرف شکر در سطح جهان عمدتاً به آفریقا و آسیا نسبت داده میشود. از سوی دیگر، کشورهای با درآمد بالا احتمالاً کاهش مداوم مصرف شکر را تجربه خواهند کرد. پیشبینی میشود مصرف سرانه گوشت در جهان 0.1 درصد در سال افزایش یابد که عمدتاً توسط کشورهای با درآمد متوسط و کمدرآمد افزایش مییابد. انتظار میرود که گوشت طیور تقریباً نیمی از افزایش کل تولید گوشت جهان را تا سال 2030 به خود اختصاص دهد. به ناگزیر روباتهای صنعت طیور هم در حال افزایش هستند و با معرفی فناوریهای جدید، شرکتها به طور فزایندهای از رباتها، هوش مصنوعی (AI) و اینترنت اشیا (IoT) در فرآیندهای تولید استفاده میکنند و در نتیجه نیاز به استخدام کارگران زراعی با مهارتهای پایین را کاهش میدهند.
افزایش جهانی مصرف گوشت مرغ
در حال حاضر، مرغ، گوشت مورد علاقه آمریکاییها و بخشهای گستردهای از خاورمیانه و اروپا است و از گوشت گاو و خوک پیشی گرفته است. مصرف سرانه مرغ در دهههای اخیر تقریباً دو برابر شده است، در حالی که مصرف گوشت گاو و خوک کاهش یا رکود داشته است. در سال 2007، 36 میلیارد پوند مرغ در ایالات متحده تولید شد، در حالی که تولید گوشت گاو و خوک به ترتیب 26 و 21 میلیارد پوند بود. با افزایش تولید و مصرف، در حال حاضر بیشتر آمریکاییها نسبت به گذشته مرغ را خارج از خانه میخورند و به طور کلی مرغ فرآوری شده مصرف میکنند. در سال 2005، رستورانها 45 درصد از مرغ مصرف شده را تشکیل میدادند (در مقایسه با 25 درصد در سال 1970). بیش از نیمی از مصرف خارج از خانه در رستورانهای فستفود بود از سال 2019 تقاضا برای مرغ فرآوری شده نیز به شدت تغییر کرده است. مرغ فرآوری شده – قطعات بریده شده و محصولات فرآوری شده بیشتر (مثلاً نان شیرینی، نانهای غنی شده و ناگت) – سهم قابل توجهی از بازار داخلی را در اختیار دارد و کل مرغ تازهای را که زمانی غالب بود بیرون میراند. این تغییرات به دور از خودکار بودن، نتیجه نوآوریهای تکنولوژیکی و سازمانی است که محصولات مرغ را در قرن گذشته ارزانتر، فراوانتر و متنوعتر کرده است.
این دگرگونی مستقیماً با ظهور شرکتهای پیشرو جدید و ساختارهای حاکمیتی در زنجیره ارزش مرغ مرتبط است. پیچیدگی فزاینده مرغ فرآوری شده باعث ایجاد مجموعهای از شرکتها به نام ادغام کننده و زنجیرهها شده است که به صورت عمودی از طریق مالکیت طیف گستردهای از فعالیتها از پرورش تا پردازش و توزیع را ادغام میکنند. تغییر از پخت مرغ درون خانه به «مصرف دور از خانه» به نفع زنجیرهها و غولهای فستفود مانند KFC و مکدونالدز بود که تقاضای انبوه آنها برای مرغ فرآوریشده نیازمند سطوح بالاتری از هماهنگی صریح توسط ادغامکنندگان زنجیرهها است.
آینده بازار کسب و کار طیور
بر اساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد درباره آینده مشاغل در سال 2023، انتظار میرود رباتهای انساننما و غیر انساننما در 5 سال آینده شغلهای منفی را در صنعت طیور ایجاد کنند. دادههای فدراسیون بینالمللی رباتیک (IFR) نشان میدهد که موجودی عملیاتی رباتهای صنعتی تا سال 2024 به حدود 3.5 میلیون نفر رسیده است که 15 درصد افزایش نسبت به سال گذشته نشان میدهد. در طول دهه گذشته، موجودی عملیاتی رباتهای صنعتی بیش از 3 برابر شده و همچنان در حال رشد است. تنها در سال 2021، بیش از نیم میلیون ربات جدید توسط شرکتهای صنعتی به کار گرفته شدند. علاوه بر این، فناوریهای جدید تولیدی که توسط هوش مصنوعی و چاپ سهبعدی تقویت شدهاند منجر به «تولید قراردادی توزیعشده، سفارشیسازی انبوه و کالاییسازی تولید» میشود، از این رو شرکتها به دنبال مکانهای جدیدی برای ایجاد امکانات تولید مدولار و نزدیکتر به بازارهای نهایی خواهند بود.
پیشنهاد چیست؟
معتقدم کشورهای در حال توسعه نمیتوانند چندین دهه منتظر بمانند تا اقتصاد کشاورزی خود را متحول کنند. این کشورها میتوانند از طریق سیاستهای هوشمند و همکاری با ذینفعان ملی و بینالمللی از وابستگی اجتناب کنند، مرکز انجمن جهانی اقتصاد برای انقلاب صنعتی چهارم با مشارکت فعال چین، (C4IR) یک پلت فرم جهانی برای همکاری عمومی و خصوصی که به شکلدهی به توسعه و کاربرد فناوریهای نوظهور در بخش کشاورزی کمک میکند، فراهم آورده است. به عنوان مثال، ترکیه با اذعان به نیاز به حکمرانی چابک و با توجه به سرعت تغییر و دگرگونی در تمام جنبههای زندگی مرتبط با انقلاب صنعتی چهارم، در سال 2022 به شبکه C4IR پیوست تا پایگاه صنعتی خود را برای انقلاب تکنولوژیکی آماده کند. به هر حال انتظار میرود مناطقی که تحت فشار آب هستند مانند شمال آفریقا، خاورمیانه، غرب ایالات متحده، شمال چین، بخشهایی از هند و استرالیا به دلیل کمبود آب و فرسایش خاک با محدودیتهای شدید تولید مواد غذایی مواجه شوند. لذا برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار، باید تلاش بیشتری برای جذب سرمایهگذاری بخش خصوصی انجام شود به حداکثر رساندن سرمایه گذاری در زنجیره ارزش کشاورزی میتواند زندگی صدها هزار نفر از مردم فقیر را که عمدتاً برای امرار معاش به کشاورزی متکی هستند، بهبود ببخشد.
بهبود فضای مناسب برای سرمایه گذاری بخش خصوصی، استفاده هوشمندانه از منابع مالی عمومی و ترویج سرمایه گذاری مسئولانه میتواند به حداکثر رساندن منابع مالی برای توسعه کشاورزی کمک کند. افزایش سرمایه گذاری بخش خصوصی و تأمین مالی مربوط به آن مستلزم شناسایی و درک نارساییهای بازار است که در حال حاضر منجر به ارائه کالاها و خدمات خصوصی غیر بهینه برای دستیابی به اهداف کلیدی امنیت غذایی میشود. در جایی که بخش خصوصی در حال سرمایه گذاری در زنجیره ارزش کشاورزی است، ترویج سرمایه گذاری مسئولانه میتواند به افزایش اثرات توسعه کمک کند. افزایش در سرمایه گذاری خصوصی بیشتر مستلزم افزایش فضا برای فعالیتهای بخش خصوصی، بهبود سیاستها و محیط نظارتی و در نظر گرفتن گزینههایی برای استفاده از منابع مالی عمومی برای بهبود مشوقهای خصوصی و کاهش هزینهها و ریسکهای معاملاتی از جمله راه حلهای مالی ترکیبی است. در حالی که این اقدامات میتواند به سرمایه گذاری خصوصی بیشتر کمک کند، هنوز نیاز اساسی به افزایش بودجه و منابع عمومی برای تأمین مالی کالاهای اساسی و خدمات عمومی ضروری مانند توسعه سرمایه انسانی، تحقیقات و ترویج کشاورزی و زیرساختهای عمومی مکمل وجود دارد.