ساناز نفیسی روزنامه نگار: گروه بین الملل: اول آوریل، اسرائیل کنسولگری ایران را هدف حمله تروریستیاش قرار داد. در جریان این حمله محمدرضا زاهدی، فرمانده ارشد ایران و همچنین محمدهادی حاجی رحیمی، معاون و پنج مستشار نظامی دیگر به شهادت رسیدند. اسرائیل با حمله به مقر دیپلماتیک ایران از خط قرمز عبور کرد، خط قرمزی که تهران و بسیاری از دولتهای دیگر آن را مساوی با حمله به خاک ایران میدانند. در چنین شرایطی یکی از فرضیات آن است که اسرائیل بدون لحاظ کردن وضعیت منطقه، صرفاً به دنبال گسترش جنگ درّ منطقه بوده تا راهی برای خروجش از بن بست خودخواستهاش بیابد. در این میان ناظران بر این باورند که این حمله تروریستی اشتباه محاسباتی است که نتایج خطرناکی را نه تنها برای اسرائیل بلکه برای کل منطقه به دنبال خواهد داشت.
آرامش قبل از طوفان؟
به ادعای فارن افرز، حمله اسرائیل علیه اهداف ایران در سوریه پس از حمله حماس به اسرائیل در 7 اکتبر تشدید شده است. اسرائیل بیش از یک دهه درگیر چیزی بوده است که کارشناسان امنیتیاش آن را «کمپین بین جنگها» مینامند؛ بخشی از تلاشهای این بازیگر برای کاهش قدرت محور مقاومت. مقیاس و ماهیت حملات اسرائیل در طول سالها از تمرکز بر حمله به سایتها، مهمات و تسلیحات گروههای حامی ایران به یک کارزار هدفمندتر برای هدف قرار دادن رهبران و فرماندهان عملیاتی و اطلاعاتی، تغییر کرده است. از زمان آغاز جنگ در غزه، اسرائیل فرماندهان ارشد حزب الله لبنان و دست کم 150 مبارز این گروه را هدف قرار داد. یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل ماه فوریه ادعا کرد که اسرائیل حملات به اهداف حزبالله را افزایش داده است. نیروهای اسرائیلی همچنین صالح العاروری معاون رئیس حماس را در حملهای پهپادی در بیروت ترور کردند که نشان دهنده تشدید آشکار تنشها است. حملات قبلی اسرائیل عمدتاً به منطقه مرزی بین سرزمینهای اشغالی و لبنان محدود شده بود. اما بعداً دامنهاش گستردهتر شد.
اسرائیل در حالی فعل و انفعالهای تحریک آمیزش را تشدید کرده که به واسطه حملات مستمر انصار الله یمن، کشتیرانی بینالمللی از طریق دریای سرخ درگیر اختلالهای جدی شده است. همزمان محور مقاومت فعال در سوریه و عراق مواضع نیروهای آمریکایی را هدف قرار دادهاند. در همین حال، ادامه درگیریها بین نیروهای دفاعی اسرائیل و حزبالله دهها هزار غیرنظامی را در دو طرف مرز سرزمینهای اشغالی و لبنان آواره کرده است. مطمئناً، این هنوز یک جنگ منطقهای همه جانبه نیست، اما تشدید تنش نظامی در همه جبههها ادامه دارد و هر گونه آرامش تا زمانی که خونریزی در غزه ادامه دارد، احتمالاً موقتی خواهد بود. در این محیط خطرناک، این خطر وجود دارد که حملات اسرائیل به اهداف ایرانی منجر به وقوع جنگی تمام عیار شود.
خواب آشفته تل آویو
پس از حملات 7 اکتبر، اسرائیل میتوانست کمپین منطقهای ادعایی خود علیه ایران را به دلیل تمرکز بر تهدیدات قریبالوقوع در غزه کم رنگ کرده و با لحاظ کردن تنشهای منطقهای، به ویژه با توجه به تمایل شدید ایالات متحده جهت مهار جنگ و اجتناب از رویارویی مستقیم با ایران، که ترجیح همسایگان عرب اسرائیل نیز هست، سیاستهایش را بازتعریف کند. اما به نظر میرسد بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل و کابینه جنگ اضطراری او مسیر دیگری را انتخاب میکنند. با گذشت شش ماه از جنگ، اسراییل کمپین منطقهای خود را دوچندان کرده است. اسرائیل خواهان رویارویی با ایران است. به دنبال این استراتژی ادعایی، اسرائیل ایران را در قبال اقدامات محور مقاومت مسئول میداند، آن هم در شرایطی که تهران تاکید دارد که این گروهها به شکلی مستقل فعالیت دارند.
برخی ناظران بر این باورند که اسرائیل در تلاش است ایران را برای رویارویی تحریک کند. به ادعای ناظران اسرائیل ممکن است ایران را در یک موقعیت آسیب پذیر ادعایی ببیند، آن هم در شرایطی که بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که ایران به واسطه مواضعش در جنگ غزه و همسوییاش با روسیه در موقعیتی برتر قرار دارد. نکته دیگری که اسرائیل را درگیر محاسبات نادرست کرده، استراتژی بازدارندگی تهران و حزب الله است، در شش ماه گذشته ایران و حزب الله برای جلوگیری از وقوع جنگ منطقهای به صبر استراتژیک متوسل شدهاند، تل آویو این موضع گیری را درک نکرده و جسورتر شده است. علاوه بر این، اسرائیل ممکن است براین باور ادعایی باشد که میتواند از محدودیتهای حاکم به نفع خود بهره برداری کرده و از حمایتهای واشنگتن در رویارویی احتمالی با ایران برخوردار شود. سوابق اجرایی دولت بایدن در حمایت از اقدامات نظامی اسرائیل از 7 اکتبر چنین فرضیاتی را تقویت میکند. علیرغم نارضایتی دولت بایدن از کمپین اسرائیل در غزه، حمایت نظامی و سیاسی ایالات متحده از اسرائیل بدون تغییر باقی مانده است.
اسرائیل با این فرض که در تلاش برای کاهش قدرت ایران و محور مقاومت با محدودیتهای کمی مواجه است، ریسک قابل توجهی کرد. ایران ممکن است در مقطعی نیاز به پاسخ مستقیم به اسرائیل را حس کند. در شرایط کنونی نیز محور مقاومت سکوت نکرده و اخیراً پایگاه دریایی اسرائیل در ایلات را هدف حمله پهپادی اش قرار داده و انصار الله یمن نیز به نوبه خود جنوب سرزمینهای اشغالی را در تیررس دارد. اسرائیل ممکن است چنین خطراتی را قابل کنترل ببیند. اما افزایش احساس مصونیت از مجازات برای اسرائیل و حتی ایالات متحده خطرناک است. تا به امروز محور مقاومت تلاش داشته تا با حمله به مواضع اسرائیل و آمریکا، تهاجمات اسرائیل را بی پاسخ نگذارد. بعد از ماجرای حمله به پایگاه آمریکایی در اردن، تا حدودی از میزان حملات محور مقاومت کاسته شد اما بعد از حمله تروریستی اخیر به به نظر میرسد دور تازهای از تنشها کلید بخورد. تنشهایی که هم میتواند برای اسرائیل پرهزینه باشد و هم برای آمریکا.