در واقع عملیات تنبیهی ایران علیه اسراییل، اولین گام در راستای خارج کردن رژیم اسراییل از موقعیت و ذیل برچسب یک “دولت استثنایی فعال مایشاء” است.
عصرایران؛ مازیار آقازاده- واکنش نظامی تلافی جویانه ایران به حمله اسراییل به کنسولگری ایران در دمشق، در نخستین ساعات بامداد روز یکشنبه 26 فروردین ماه 1403 با استفاده از تعداد مشخصی از پرتابه ها از مبدا خاک ایران و به سمت مناطق تحت کنترل رژیم اسراییل در فلسطین اشغالی، به انجام رسید.
هدف از این اقدام نظامی تلافی جویانه و متناسب، بیش و پیش از اینکه وارد کردن ضربه جدی به تاسیسات و زیرساخت ها و نظامیان رژیم اسراییل باشد، تنظیم و تثبیت معادله جدید بازدارندگی بر اساس شرایط پس از عملیات “طوفان الاقصی” در منطقه غرب آسیاست.
اسراییل پس از دریافت ضربه مهلک عملیات طوفان الاقصی در نزدیک به 7 ماه گذشته کوشیده است معادله بازدارندگی خود را در منطقه و در داخل اراضی اشغالی فلسطین به وضع پیش از عملیات طوفان الاقصی برگرداند که البته با وجود کشتار بی رحمانه مردم فلسطین در نوار غزه و ویرانی ایجاد شده در آن منطقه، ارتش رژیم اسراییل در آزاد سازی اسرای اسراییلی و نابودی حماس ( به ویژه کادر رهبری آن) و امکانات نظامی زیرزمینی آن، تا حدود زیادی در انجام این کار ناکام مانده است.
اسراییل در واقع غزه را ویران کرده اما نه آن طور که می خواسته کادر رهبری حماس و امکانات نظامی آنها و پایگاه های زیر زمینی آنها را از میان برداشته و نه توانسته اراده مقاومت مردم مقاوم غزه را با وجود کشتار بی رحمانه و اقدام به ارتکاب جنایات جنگی و نسل کشی در این منطقه، بشکند.
وانگهی جنایت های نظامی اسراییل در باریکه غزه حتی این رژیم را در یک انزوای بین المللی گسترده و بی سابقه قرار داده و افکار عمومی ملت های جهان را به ویژه در بسیاری از کشورهای غربی متحد اسراییل از این رژیم متنفر ساخته است.
از سوی دیگر اسراییل طی ماه های اخیر کوشید به جبران ضربه کاری طوفان الاقصی، معادله بازدارندگی سابق خود را با ایران به نفع خود حفظ کند و برای همین شروع به تشدید اقدامات تروریستی هدفمند علیه کادرهای نظامی و دارایی های نظامی ایران در سوریه کرد.
این اقدامات اسراییل که به نظر می رسید با هدف گسترده کردن دایره جنگ و خروج از باتلاق غزه با هماورد طلبی ایران به رویارویی مستقیم نظامی انجام می شد، با صبر ایران و عدم واکنش جدی تهران مواجه شد تا اینکه در نهایت بنیامین نتانیاهو نخست وزیر راستگرا و نامتعادل اسراییل تصمیم گرفت به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق حمله کند.
با انجام این حمله، ایران احساس کرد اگر جلوی پیشروی گام به گام اسراییل در تنظیم معادله بازدارندگی در منطقه پس از عملیات طوفان الاقصی را با پاسخی مستقیم نگیرد، هم وجهه اش آسیب خواهد دید و هم اینکه اسراییل جسارت بیشتری برای تداوم حملات خود علیه دارایی های ایران در منطقه به دست خواهد آورد و معادله بازدارندگی مورد نظر خود را بر ایران تحمیل خواهد کرد.
در نهایت ایران تصمیم گفت به اقدام اسراییل پاسخ مستقیم دهد و این اقدام دیشب با حملاتی متناسب و البته نه چندان شدید به اراضی تحت کنترل رژیم اسراییل انجام شد. (ظاهرا عملیات نظامی جدی با استفاده از پرتابه های پیشرفته تر ایران موکول به زمانی شده است که اسراییل بخواهد دست به اقدام نظامی مستقیم در خاک ایران بزند.)
ایران با انجام واکنش نظامی دیشب خود به اسراییل، این پیام را به رژیم تل آویو و متحدان غربی او ( به ویژه آمریکا) فرستاد که عزم و اراده لازم را برای هدف قرار دادن مستقیم رژیم اسراییل از درون خاک خود دارد و قرار نیست با این حملات اسراییل از حوزه نفوذ منطقه ای خود عقب بنشیند.
از سوی دیگر تهران می خواهد با انجام این اقدام خط قرمزهای جدیدی برای اسراییل وضع کند که این خط قرمز صبح روز حمله از زبان سردار سرلشکر سلامی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز تکرار شد: اگر اسراییل ازین پس بخواهد به نظامیان، دارایی ها، اتباع و اماکن متعلق به ایران در سوریه یا در هر نقطه دیگری در منطقه حمله کند، با پاسخ نظامی مستقیم از داخل خاک ایران مواجه خواهد شد.
حال اسراییل دو راه پیش رو دارد:
1- واکنش نشان دادن نسبت به اقدام نظامی تلافی جویانه ایران به صورت حمله به عمق خاک ایران: که این اقدام نشانگر این خواهد بود که اسراییل حاضر به پذیرش معادله بازدارندگی مورد نظر ایران نیست و نمی خواهد معادلات تغییر یافته ژئوپلتیک منطقه در اثر عملیات طوفان الاقصی را بپذیرد.
در این صورت احتمالا حملات متقابل رفت و برگشتی بین اسراییل و ایران علیه یکدیگر انجام خواهد شد مادامی که یک طرف عقب بنشیند و آن طرفی که عقب بنشیند در واقع معادله مورد نظر طرف مقابل را خواهد پذیرفت.
2- عدم واکنش اسراییل: که این سناریو نیز به معنای تعیین یک معادله جدید بازدارندگی متناسب با واقعیت های منطقه پس از عملیات طوفان الاقصی است که در آن جایگاه اسراییل مانند گذشته نخواهد بود و رژیم تل آویو باید با واقعیات جدید منطقه بر اساس پذیرش احاطه نیروهای “محور مقاومت” در فضای پیرامونی خود و احتمالا پذیرش یک کشور فلسطینی با فشارهای بین المللی (حتی از سوی بسیاری از متحدان غربی اسراییل) کنار بیاید.
اسراییل در واقع بهانه ای هم برای حمله متقابل به ایران از نظر حقوق بین الملل ندارد، چون اقدام نظامی ایران در واقع پاسخ به حمله جسارت بار این رژیم به خاک ایران در سوریه (ساختمان کنسولگری) بوده و تهران نیز در واکنش اقدامی متناسب برای دقاع مشروع و تنبیه متجاوز در چارچوب بند 51 منشور ملل متحد انجام داده است.
در واقع اقدام نظامی تلافی جویانه دیشب ایران علیه اسراییل، اولین گام در راستای خارج کردن رژیم اسراییل از موقعیت و ذیل برچسب یک “دولت استثنایی فعال مایشاء” است.
اسراییل با پذیرش این واقعیت جدید در واقع از حالت یک کشور “استثنایی” و ” عزیر دُردانه لوس” آمریکا و غرب در منطقه خارج خواهد شد و احتمالا مجبور خواهد بود امتیازاتی جدی برای تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی در کنار خود پرداخت کند.
پذیرش این وضعیت به ویژه برای احزاب و جناح های دست راستی و افراطی اسراییل بسیار سخت و دردآفرین خواهد بود.