ساناز نفیسی روزنامه نگار: گروه بین الملل: گروهی از ناظران می گویند تعامل چین و پاکستان حول محور کریدور شمال و جنوب ذیل پروژه کمربند و جاده معنای دیگری پیدا کرده، با این همه پکن در این مسیر و جهت استفاده از بندر گوادر با چالشهای متعددی بالاخص واکنشهای محلی در استان بلوچستان پاکستان روبرو است. شی جین پینگ، رئیسجمهور چین و نواز شریف، نخستوزیر وقت پاکستان، طی یک سفر تاریخی به اسلامآباد در آوریل 2015، کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) را راهاندازی کردند، پروژهای شاخص زیر چتر ابتکار کمربند و جاده چین. تعهدات سرمایه گذاری مرتبط با این پروژه در ابتدا به ارزش 46 میلیارد دلار ارزیابی شد، اما بعد به میزان 62 میلیارد دلار، معادل یک پنجم تولید ناخالص داخلی پاکستان افزایش یافت و در قابش پروژههای انرژی و زیرساختهای متعدد مرتبط با کریدور اقتصادی چین و پاکستان تعریف شد.
حلقه مفقوده کریدور چین و پاکستان
مقامات پاکستانی کریدور اقتصادی چین و پاکستان را به عنوان ستون کلیدی در روابطشان میدانند و بر اهمیت آن جهت تقویت اتصال منطقهای و ترویج توسعه پایدار تأکید میکنند. نواز شریف، نخست وزیر پاکستان از این کریدور به عنوان “تغییرگر بازی” یاد کرده، در واقع، این کریدور را میتوان زمینه ساز بهبود بخشهای قابل توجهی از زیرساختهای پاکستان، کاهش کمبود برق و ایجاد دهها هزار فرصت شغلی قلمداد کرد. گوادر که زمانی بندری متروک بود که در دهانه تنگه هرمز در دریای عرب واقع شده بود، به عنوان بخشی از توسعه گستردهتر این کریدور احیا شد و در سال 2021 به طور کامل عملیاتی گشت. مقامات پاکستانی اکنون گوادر را به عنوان “تاج” کریدور میدانند. به نوشته موسسه خاورمیانه، هنوز پتانسیل گوادر به عنوان مرکز ترانزیت و حمل و نقل منطقهای درک نشده است. با این همه نکته قابل تأملان است که آشفتگی سیاسی و ناامنی تهدیدی برای پروژه گوادر و در نتیجه، تضعیف پتانسیل آن است؛ پروژهای که پیشتر درگیر چالشهای متعددی چون اتهامات فساد و حوادث تروریستی روبرو بوده است.
استان بلوچستان واقع در جنوب غربی پاکستان، به واسطه میزبانی جادههای اصلی که پروژه را از طریق بندر گوادر به دریای عرب متصل میکند – جزء لاینفک پروژه کریدور است. مقامات چینی از گوادر به عنوان «شنژن دوم» یاد کرده و آن را با دهکده ماهیگیری قدیمی در جنوب چین مقایسه میکنند که از آن زمان به نمادی از تحول اقتصادی و فناوری این کشور تبدیل شده است. ژانگ بائوژونگ، رئیس سابق شرکت هلدینگ بنادر خارج از کشور چین (COPHC)، اپراتور بندر، در روزنامه گلوبال تایمز نوشته: «بندر گوادر مانند یک ورق کاغذ خالی است و میتوانیم زیباترین نقاشی را روی آن بکشیم». با این همه آنگونه که موسسه خاورمیانه نوشته، گوادر “ورق کاغذ خالی” نیست. برعکس، بندر و جوامع اطراف آن در بلوچستان واقع شده، استانی کم جمعیت اما وسیع که با وسعت آلمان قابل مقایسه است. دههها بیتوجهی دولت مرکزی، همراه با سرکوب دولتی، به نارضایتیهای ریشهای در میان ساکنان استان دامن زده است. با وجود منابع طبیعی فراوان، بلوچستان توسعه نیافته ترین و فقیرترین منطقه این کشور است. بلوچستان مدتهاست که در سیاست، بوروکراسی و ارتش حضوری بی رمق داشته، در حالی که کمبود بودجه مانع توسعه زیرساختهای حیاتیاش شده است.
موانع پیش روی پروژه کریدور
تنش در امتداد کمربند ساحلی بلوچستان رخداد جدیدی نیست. گوادر و نواحی اطراف آن از نظر قومی متنوع است و ترکیبی از جمعیت بلوچ، پشتون و سندی را در خود جای داده. تنشهای قومی، که با نابرابریهای اقتصادی و رقابت برای منابع ترکیب شده، به ستیزهجویی و خشونت محلی کمک کرده است. علاوه بر این، پویاییهای فرقهای نیز به خشونت در مناطق گوادر و لاسبلا دامن زده است. اما در سالهای اخیر، اهمیت استراتژیک گوادر، این جغرافیا را به کانونی برای گروههای رادیکال تبدیل کرده است. بندر گوادر و مناطق اطراف آن با تهدیدات امنیتی از سوی گروههای رادیکال فعال در بلوچستان، از جمله شورشیان ملیگرا، گروههای فرقهای، عناصر وابسته به طالبان، و دیگر گروههای افراطی مخالف کریدور و هرگونه نفوذ خارجی در منطقه روبرو است. این گروهها با استفاده از نارضایتیهای محلی، جنگجویان را جذب و حملاتی را با هدف مختل کردن سرمایهگذاری و نفوذ چین در منطقه انجام میدهند و در عین حال کنترل دولت پاکستان را نیز به چالش میکشند. در واقع، روایت مرکزی حول محور استثمار میچرخد و مقاومت مسلحانه به عنوان تنها روش عملی برای مبارزه با آن در نظر گرفته میشود. مردم محلی نگران هستند که تغییر ترکیب جمعیتی منطقه آنها را در اقلیت قرار دهد. در همین راستا گروههای جداییطلب بلوچ چنین پروژههایی را مکانیسمهای استعمار میدانند که منافع دولتی را بدون ارائه منافع ملموس به ساکنان استان تأمین میکنند.گروههای شبهنظامی نیروهای امنیتی، زیرساختها و کارگران خارجی را که درگیر پروژه کریدور هستند را هدف قرار دادهاند. در نوامبر 2018، سه مرد مسلح به کنسولگری چین در کراچی، حمله کردند. شش ماه بعد نیز شبهنظامیان رادیکال مسئولیت کشتن 14 پرسنل امنیتی در بزرگراه ساحلی در گوادر را بر عهده گرفتند. در ماه اوت سال گذشته، دو مرد مسلح کاروانی متشکل از 23 مهندس چینی را در گوادر هدف قرار دادند. این حادثه، همراه با حمله مارس 2024 به مجتمع بندر گوادر، نگرانیهای امنیتی را در منطقه دوباره برانگیخته است. با این حال مقامات چینی در باب این پروژه خوش بین هستند و از آینده “گوادر ” می گویندد و تاکید دارند که بدون رهایی مردم گوادر و مناطق اطراف آن از فقر شدید، این کریدور هرگز با موفقیت اجرایی نمیشود. بر این اساس، چین و پاکستان در چندین پروژه تعریف شده ذیل کریدور با هدف مقابله با چالشهای اقتصادی-اجتماعی در منطقه گوادر همکاری کردهاند، که برخی از آنها قبلاً تکمیل شدهاند و برخی دیگر در خط لوله هستند. دسامبر گذشته، دو پروژه اهدایی چین، از جمله کارخانه شیرین سازی آب دریا و ارتقاء بیمارستان دوستی پاکستان و چین، در منطقه گوادر افتتاح شد.با این وجود، پاکستان همچنان در تنگنای اقتصادی دائمی قرار دارد و جوامع محلی بار سنگینی را به دوش میکشند. خاستگاه و تکامل کریدور به طور جدایی ناپذیری با سیاست آشفته پاکستان مرتبط است. این طرح تحت رهبری نواز شریف، نخست وزیر وقت، کلید خورد. هرچند پیش از او عمران خان، از این پروژه استقبال کرد، هرچند به واسطه رویکرد محتاطانهاش متهم شد که اهمیت راهبردی و پتانسیل این پروژه برای تحریک توسعه اقتصادی را نادیده انگاشتخ است. با بازگشت دولت مسلمان لیگ پاکستان به رهبری نواز پس از انتخابات اخیر، انتظار افزایش شور و شوق برای پیشبرد کریدور افزایش یافت که ناشی از تعهد پایدار حزب و خانواده شریف به سرمایه گذاری و پروژههای زیربنایی چین است. بندر گوادر، واقع در استان بلوچستان، به عنوان “جواهر تاج” کریدور در نظر گرفته میشود. با این حال، منطقه گوادر و استانی که بخشی از آن است، همچنان از نظر شاخصهای کلیدی توسعه در مقایسه با سایر مناطق کشور، با نرخ بالای فقر و بیکاری، بیسوادی گسترده، و افزایش مرگومیر کودکان، روبرو هستند. وضعیت امنیتی در بلوچستان همچنان بی ثبات است و نارضایتی فزاینده عمومی باعث ایجاد یک جنبش اعتراضی مردمی در گوادر و اطراف آن شده است.هجوم سرمایهگذاری چینیها منجر به افزایش حضور کارگران چینی در بلوچستان، تشدید ترس موجود از جابجایی قومی در میان جمعیت محلی و ایجاد تصویری از همدستی چینیها در سرکوب دولت پاکستان شده است. به دلیل هدف قرار دادن مکرر اتباع چینی توسط شبه نظامیان، نگرانیهای امنیتی به منبع فزاینده تنش بین پکن و اسلام آباد تبدیل شده است. با توجه به این فشارها، دولت اسلام آباد ممکن است وسوسه شود که عمدتاً بر سرکوب خشونت آمیز تکیه کند. با این حال، چنین رویکردی احتمالاً روایت نواستعماری را تقویت خواهد کرد و نتیجهای معکوس دارد.