معصومه یعقوبی استاد دانشگاه: همهٔ ما در دنیای پرشتاب امروز، شاهد تحولات عمیقی در نحوه زندگی و تفکر انسانها هستیم. یکی از این تحولات، ظهور فلسفهای نوین به نام “روزمرگی” است. طرفداران این فلسفه، زندگی روزمره را فراتر از مجموعهای از اتفاقات تکراری و بیمعنی میدانند و آن را بستری برای تعالی و دگرگونی قلمداد میکنند. که در ادمه به نسبت و جایگاه آن با برخی از امور میپردازم.
روزمرگی در تقابل با ساختارهای سفت و سختی قرار دارد که در طول تاریخ بر جوامع بشری حاکم بودهاند. این ساختارها، که غالباً توسط طبقه نخبگان و مصلحان وضع میشوند، بر پایه اصول و ارزشهای ثابتی بنا شدهاند که برای حفظ منافع گروهی اندک در برابر تغییر مقاومت میکنند. اما روزمرگی پدیدهای سیال و پویا است که به طور مداوم در حال تغییر و تحول است. راز این تقابل در اینجاست که دیر یا زود این ساختارهای ثابت باید در دادگاه روزمرگی غربال شوند و صورتی کاملتر و متناسبتر با ذات انسانی بیابند.
روزمرگی، بستری برای تعامل و تبادل نظر بین افراد جامعه فراهم میکند. در بستر روزمرگی، انسانها از طریق آمیختن عقل و عشق خود، به مصلحتی روی میآورند که بر پایه فهم جامعتری از زندگی و انسانیت استوار شده است. این مصلحت به حکمت بدل شده و از طریق اهرمهای زندگی اجتماعی به فهم مشترک در جامعه میرسد. این فهم مشترک اجتماعی به نوبه خود، تبدیل به قدرت اجتماعی شده و زمینه را برای تغییرات بزرگ اجتماعی فراهم میکند.
خواهیم یا نخواهیم، روند طبیعی زندگی، مسیر خود را با قدرت و پویایی طی میکند. اصول یکی پس از دیگری در سایه فهم مشترک زاییده میشوند. هر اصل که هماهنگتر با روح بشر باشد، جایگزین اصل پیشین میشود، حتی اگر گاهی به خطا بروند. این امر چیزی نیست جز تجلی صفت بدیع پرودگار هستی و سنت خدا که بر این نهاده شده است.
روزمرگی، پدیدهای نرم، قدرتمند و در جریان است. این پدیده، ناتوان، راکد و تکراری نیست. تجربه روزمره، جزئی جداییناپذیر از زندگی هر موجود زنده است و در فضای تنفسی هر زمانه، به فهم مشترک و قدرت اجتماعی میانجامد. این پدیده، مانند روحی تازه در کالبد بیجان، حیات و پویایی را به ارمغان میآورد و همواره رو به جلو حرکت میکند. حتی اگر تاوانهای سنگینی را متحمل شود و وقفههای طولانی را تجربه کند، باز هم مسیر پیشرفت خود را ادامه خواهد داد.
ایرانیان با توجه به ریشههای عمیق فرهنگی خود که به مهر و مهرورزی مشهورند، پیوندی قویتر با روزمرگی دارند. در این روزگار که بستر و چهارچوب احترام به امور روزمره فراهم شده است، امید است با پیوند عقل، هنر و احساس و در بستر رهایی از ترس، در عرصههای مختلف سرآمد شود.
بسترهای لازم برای شکوفایی بهتر ظرفیتهای روزمرگی شامل ترویج فرهنگ تفکر انتقادی، پرورش خلاقیت و نوآوری، تقویت حس مسئولیتپذیری و پاسخگویی، تشویق به شفافیت وحمایت از سوتزنی، ارتقای سطح آگاهی و دانش؛ دسترسی آسان به اطلاعات و منابع آموزشی، آموزش مهارتهای تفکر انتقادی و حل مسئله، افزایش آگاهی از فرهنگها و تمدنهای مختلف، ایجاد جامعهای پویا و مشارکتی، احترام به ارزشهای انسانی و اخلاقی، توجه به سلامت جسم و روان، بهرهگیری از فناوریهای نوین، حمایت از نهادهای مدنی و اجتماعی و صبر و شکیبایی میشود.
نکته نهایی: روزمرگی همچون سایر بخشهای توسعه نیازمند صبر و آزادی و رهایی از ترس و تعصب است. شکوفایی ظرفیتهای روزمرگی نیازمند زمان و تلاش مستمر است. باید صبور بود و از ناامیدی در برابر چالشها دلسرد نشد. باید به طور مداوم تلاش کرد تا بسترهای لازم برای تحقق این فلسفه فکری فراهم شود. با فراهم کردن این بسترها میتوانیم به شکوفایی ظرفیتهای روزمرگی و ارتقای کیفیت زندگی فردی و اجتماعی کمک کنیم. دستاورد این بستر سازی، وفاق اجتماعی بهتر، عدالت و برابری همدلانهتر است، همچنین افزایش شانس نجات از پرداخت هزینههای سنگینتر مثل انقلابهای تندروانه است. امید است با درک این نکته و ظرایف امر روزمرگی، زمینه ساز توسعهٔ ایران عزیز شویم.