داوود ربیعی کارشناس هوانوردی: سالهاست در رسانههای صنعت هوانوردی فریاد میزنم که هوانوردی ما نیازمند برندسازی و یا هنر هدایت افکار عمومی است، اما متاسفانه مورد استقبال متولیان این صنعت استراتژیک قرار نگرفت. عدم استقبال از برندسازی صنعت هوانوردی علیرغم آن که در دنیا یک اصل مهم است در هوانوردی ما یا از روی بی نیازی است و یا از روی عدم آگاهی.حرفه توسعه ارتباطات با هدف برندسازی که گرایش توسعه یافته روابط عمومی و به بیان دیگر، تلفیق روابط عمومی و تبلیغات است، وظیفه دارد هدایت افکار عمومی (اعم از فضای داخلی و بین الملل) را برعهده بگیرد و برند را از هرگونه آسیب احتمالی مصون دارد.روابط عمومی در صنعت هوانوردی و حتی در بیشتر بخشهای کشور نقش تریبون یک طرفه و پروپاگاندا دارد. به طور کلی تبلیغات در جامعه ما نقش اغراق و درشت نمایی داشته که هردو بخش، نمیتواند در دنیای کنونی اثربخش باشد. هوانوردی کشور (اعم از شرکتهای هواپیمایی، صنعت فرودگاهی و حتی تولید کنندگان این حوزه) علیرغم آنکه در حیطه حاکمیت کشور و فضای امنیتی است، بنگاههای اقتصادی به شمارمی روند.بنگاههای اقتصادی که باید با مشتریان خود که میتواند با مسافر برای ایرلاین، ایرلاین برای فرودگاهها، پروازهای عبوری برای شرکتهای هوایی بین المللی و … تعامل و ارتباط دوسویه داشته باشد و روابط عمومی تجاری با نگاه اعتماد سازی و حفظ اعتماد که من آن را «توسعه ارتباطات» مینامم، تدوین و اجرا شود. توسعه ارتباطات، خط شکن گروههای بازاریابی و همچنین حافظ برند و منافع آن است.سؤال اینجاست که هوانوردی کشورمان دارای چه برندی است؟ دیگران (جامعه ایرانی و جامعه جهانی) در مورد آنچه نظری دارند؟ آسمان ایران برای آنها چه مفهومذهنی را تداعی میکند؟ هوانوردان ما چه جایگاهی در جامعه بین المللی هوانوردی دارند؟در پاسخ باید گفت در هوانوردی، نتوانستهایم جایگاهذهنی صحیحی ایجاد و از آن محافظت کنیم. تعامل مناسبی میان صنعت هوانوردی با رسانههای داخلی وجود ندارد و رسانههای داخلی همه روزه منتقد این صنعت هستند و تنها اخبار مثبت از صنعت، خبرهای تشریفاتی روابط عمومیهای ارگانهای دولتی هوانوردی است. تعامل خوبی میان هوانوردی با مردم در قالب مسافر وجود ندارد و روزی نیست که خبر عدم رضایت مسافر از ایرلاین ها منتشر نشود. از سوی دیگر، جامعه هنوز از حق و حقوق خود و همچنین فرهنگ صحیح هوانوردی آگاه نیست و هر روز تصاویر تحصن مسافر در هواپیما و حتی تخطی از قانون در فضای مجازی منتشر میشود.در حوزه بین الملل نیز، نتوانستهایم با اتحادیهها، رسانهها و حتی ذی نفعان (ایرلاین های خارجی، آژانسهای مسافرتی خارجی و ارائه دهندگان خدمات)، ارتباط درستی ایجاد کنیم چرا که مشتری مداری، اعتماد سازی و حفظ اعتماد که همان برندسازی یا هدایت افکار عمومی است در صنعت هوانوردی جایی ندارد.مدیریت بحران افکار عمومی، یکی از مهمترین ارکان برندسازی است، در این حوزه مهم همواره ضربه خوردهایم. بارها در سوانح و حوادث هوایی، نتوانستهایم به خوبی فضای ملتهب را مدیریت کنیم. روابط عمومیهای تمامینهادهای امدادی و … از زاویه دید خود به تشریح حادثه و همچنین کسب منفعت خبری برای سازمان خود میپردازند اما مجموعه هوانوردی ما منفعل است. یک سانحه یا حادثه، به برند هوانوردی کشور، خدشه وارد میکند اما اگر بتوانیم فضای فکری جامعه را کنترل کنیم، میتوانیم شدت سیاه نمایی را کاهش دهیم. به یاد داشته باشیم، تولد برند هوانوردی کشور، میتواند به توسعه صنعت هوانوردی منجر شود.