بیت الله ستاریان کارشناس حوزه مسکن: وقتی صحبت از فقر مسکن یا وضعیت اسفناک بسیاری از افراد در تامین حداقل مسکن مورد نیاز برای یک خانواده میشود اول باید از خودمان بپرسیم مگر انتظاری غیر از این داشتیم؟ آیا انتظار داشتیم مسکن روی منحنی 50 سالهای که به شدت به سمت بحران حرکت میکند و قیمتهای سرسام آوری را ترسیم کرده است، ناگهان متحول شده و بهتر شود؟ اصلا قرار نیست نمودار وضعیت مسکن در کشور، متحول شود. بهتر است با این حقیقت رو به رو شویم که وقتی هیچ حرکت تحولی در حوزه مسکن انجام نمیشود، هر روز از روز قبل و هر سال هم از سال قبل بدتر خواهد شد. هیچ دولتی هم نتوانسته است این وضعیت را کنترل کند یا باید تاکید کنم دولتها با شعارهای خود نتوانسته اند مانع از تشدید این شرایط شوند. برای تشخیص این که چرا شرایط مسکن در کشور بحرانی است بهتر است به این نکته دقت کنیم که وضعیت مسکن در کشور با اقتصاد کلان و با ساختار اقتصادی کشور ما گره خورده است و دولتهای مختلف بی توجه به این اصل زیرساختی فقط شعارهایی در جهت بهبود اوضاع داده اند.وقتی اقتصاد ما کوچک و بسته است، آقایان بر چه اساسی شعار بهبود اوضاع را میدهند؟ ما اقتصاد باز نداریم بنابراین اقتصاد کلان کشور ما با اقتصاد حوزه مسکن که یک اقتصاد باز و آزاد است کاملا در تضاد دارد و نمیتوان از این دو مولفه انتظار داشت همخوانی بالایی داشته باشند. عملا اقتصاد بسته ما در حال تخریب اقتصاد مسکن است. تمام ساختارهای اقتصاد ما به شکل بسته و دولتی تعریف شده است. چنین اقتصادی نمیتواند برای تولید یک میلیون واحد مسکونی در سال پاسخگو باشد. اصلا چنین کاری برای اقتصاد ما مقدور نیست. ساخت یک میلیون واحد مسکن در بخش خصوصی که حتی زیرساختهای آب و برق آن هم توسط بخش خصوصی تامین میشود، نیاز به یک اقتصاد باز و بی مانع دارد. اصلا ما در این زمینه قانونگذاری درستی نداریم. مسکن سازی در بخش خصوصی یا حتی ساخت شهرک نیاز به منابع مالی گستردهای دارد، کدام یک از قوانین کشور ما از ساخت و ساز در این ابعاد حمایت میکند. به همین دلایل است که میگویم با این وضعیت، شرایط کشور ما در حوزه مسکن، بدتر و بدتر خواهد شد. رسیدن به مرحلهای که حاشیه نشینیها به مرحله خطرناکی رسیده باشد چندان از کشور ما دور نیست. کشورهایی مثل بنگلادش که درگیر ناهنجاریهای اجتماعی ناشی از فقر مسکن شده است، با همین شرایط دست به گریبان است بی تعارف بگویم که اگر همه نوابغ اقتصاد جهان هم جمع شوند و بگویند در ساختار اقتصادی ایکس و ایگرگ اگر کارکنیم، موفق میشویم، باز هم نتیجهای حاصل نمیشود، چون موانع موجود در ساختار اقتصادی ما همه چیز را تحت الشعاع خود قرار میدهد. اول باید اقتصادمان را از حالت بسته به حالت باز تغییر دهیم. فقط هم روابط بین المللی نیست که بر اقتصادمان موثر است، سرمایه گذاری داخلی باید اتفاق بیفتد تا سرمایه گذار خارجی جذل کنیم.. وقتی سرمایه گذاری وجود نیست، وقتی سرمایهای وجود ندارد، چگونه قرار است تولید کنیم؟