محمود خاقانی کارشناس انرژی: چالشهای مختلفی پیش روی وزیر نفت دولت چهاردهم است، اگر دولت چهاردهم برای عبور از شرایط تحریمی و خروج از فهرست سیاه FATF چارهای نیندیشد و وضع به همین منوال ادامه پیدا کند، قادر به انجام کاری نخواهد بود. وزیر نفت نیز برای پیشبرد برنامههایی که منافع ملی را در پی داشته باشد باید در همین زمین گام بردارد.برای مثال در بحث سرمایهگذاری خارجی و توسعه و تجارت، دولت چهاردهم با چالش بزرگی روبهروست تا بتواند سرمایهگذاران را ترغیب کند. نبود سرمایه و تکنولوژی مورد نیاز صنعت نفت، این صنعت را دچار مشکلات فراوانی کرده است. مشکل سرمایهگذاری، چالشی جدی برای وزیر نفت دولت چهاردهم خواهد بود و باید این مشکلات را به صورت شفاف بیان کند.چالش مهمتر و بزرگتری که وزیر نفت دولت چهاردهم باید آن را در نظر داشته باشد به هزینههای بالادستی صنعت نفت بازمیگردد. هزینه تولید یک بشکه نفت در ایران تحت هزینههای فراوانی است. عوامل مختلفی مانند شرایط تحریمی، نداشتن تکنولوژی جدید و پرسنل خیلی زیاد در صنعت نفت که بخش اعظم آنها نیروهای ستادی هستند نه عملیاتی و در واقع در تولید نقشی ندارند در هزینه تولید اثرگذار هستند.یکی از چالشهایی که وزیر نفت دولت چهاردهم با آن دست به گریبان است مافیایی است که در نفت مستقر بوده و توانایی مقابله با آن به دلیل حمایت از سمت دولت پنهان، وجود ندارد. کسی هم نمیداند که این دولت پنهان مشغول چه کاری است. از طرف دیگر قوه قضائیه، قوه مقننه و دیگر نهادها به قوه مجریه فشار وارد میکنند و این یک چالش جدی مدیریتی است. اگر دولت چهاردهم و وزیر نفت آن نتوانند این موضوعات را مدیریت کنند، در واقع وزارت نفت دولت چهاردهم موفقیتی برای دولت چهاردهم نخواهد داشت.پس از تشدید تنشهای منطقهای و افزایش تحرکات اسرائیل، ایران در شرایط ویژهای به سر میبرد. با ادامه این روند، جو امنیتیتر میشود و این شرایط شفافیت را بیش از پیش از دولت میگیرد.صنعت نفت در واقع بزرگترین و مهمترین صنعت کشور به حساب میآید و یک صنعت اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و فنی است و از هر نظر باید سوخت اقتصاد خرد و کلان این کشور را تأمین کند. پیشنهاد این است که برای این صنعت، وزیری انتخاب شود که بتواند موضوعات را به صورت شفاف با مردم در میان بگذارد.وزیر نفت باید بتواند ضمن افشاسازی مافیای گردنکلفتی که در نفت مستقر است به طور شفاف اعلام کند چه کاری میخواهد انجام دهد و چطور میتواند این موضوع را مدیریت کند. اگر وزیر نتوانست این بحران را مدیریت کند، باید به قدری شجاع و جسور باشد که ضمن کنارهگیری از سمت خود، به صورت شفاف علت ناتوانی خود را بیان کند.این وضعیت در مورد مسعود پزشکیان نیز مطرح است. آیا او نیز این شجاعت را دارد؟ این شجاعت در دولت روحانی و خاتمی دیده نشد، بهرغم مشکلات و گلههایی که حسن روحانی و محمد خاتمی در زمان ریاستجمهوری خود داشتند، اما شجاعت استعفا و بیان شفاف مشکلات را نداشتند.
این ویژگی باید در رئیسجمهوری و وزیر نفت دولت چهاردهم وجود داشته باشد تا اگر نتوانستند به هر دلیلی به وعدههای خود عمل کنند، کنارهگیری کنند تا انتخابات جدیدی برگزار شود و کسانی که در روند کار دولت اخلال ایجاد میکردند، خود را در انتخابات عرضه کنند و بررسی شود که آیا مردم به این افراد رأی خواهند داد یا خیر.