هاشم اورعی استاد دانشگاه : با نگاهی به می توان آمارهای مربوط به ناترازی انرژی وکسری برق در کشور را مورد بررسی قرار داد کسری ما در سال 1402، حدود 12 هزار مگاوات بود و امسال به 18 مگاوات رسید و عدد 24 هزار مگاوات را اتفاقاً نخستین بار خود من مطرح کردم، اما خود من هم در بیان این عدد تخفیف دادم و عدد خطی مطرح کردم. یعنی 6 هزار مگاوات طی یک سال گذشته به ناترازی افزوده شد و اگر در بدترین حالت، 30 هزار مگاوات دیگر کسری داشته باشیم، به 24 هزار مگاوات میرسیم. در سال 1402، میزان افزایش ظرفیت ما 1.7 درصد است، در حالی که میزان افزایش تقاضا 58 دهم درصد است. اگر این روند ادامه پیدا کند و شکاف بین عرضه و تقاضا ادامه پیدا کند (که هیچ دلیلی هم برای ادامه پیدا نکردن آن وجود ندارد) این شرایط به مرحله خطرناکی میرسد. شاید این پرسش مطرح شود که چرا این وضعیت ادامه پیدا میکند؟ بی اغراق بگویم، تنها حالتی که ممکن است کمک کند این وضعیت بهبود یابد، زمانی است که امدادهای غیبی به کمک بیایند. ما از یک سو صحبت از توسعه صنعتی میکنیم و میگوییم در برنامه هفتم صحبت از رشد 7.5 درصدی صنعت در سال شده است. اما وقتی از صنعت صحبت میکنیم باید بدانیم که صنعت، انرژی را استفاده نمیکند بلکه میبلعد. وقتی که ما نمیتوانیم حتی انرژی مورد نیاز برای صنعت را تأمین کنیم، با کمال تأسف، اما قاطعانه میگویم که صحبت از توسعه بخش صنعت، یک کذب محض است. ما حتی نمیتوانیم انرژی مورد نیاز صنایع جاری کشور را تأمین کنیم و دیدیم که در تابستان جاری، بسیاری از شهرکهای صنعتی نیمه تعطیل بودند یا 3 روز در هفته کار میکردند. حتی در یک برهه زمانی گفته شد کارخانههای سیمان با 10 درصد وضعیت خود کار میکنند. به عبارت دیگر ما به صنعت برق کافی نمیرسانیم و این موضوع در رشد اقتصادی کشور خود را نشان خواهد داد. رشد اقتصادی ما به سمت صفر و منفی در حرکت است. ما هنوز کاری نکردهایم که این بحران را حل کنیم، ما حتی در جهت جلوگیری از بدتر شدن شرایط هم کاری نکردهایم. درواقع وضعیت انرژی ما مثل آن بیمار رو به موتی است که حتی وضعیتش پایدار هم نشده است. اما چه باید کرد؟ اول این که مسئله رفع ناترازی برق، نه راه حل کوتاه مدت دارد و نه راه حل بدون درد. هیچکس نمیتواند مدعی شود مسئله برق را تا سال دیگر حل میکند یا به شیوهای مسئله را حل میکند که هیچکس آزاری نبیند، یا متوجه نیست چه میگوید یا دروغ گفته است. پیش شرط حل مسئله کمبود برق 3 نکته است و اصلاً به خود موضوع برق هم مرتبط نیست، این 3 نکته شامل صداقت، صراحت و شجاعت از سوی مسئولین دولتی است. این افراد باید صادقانه، کامل و شجاعانه شرایط را به مردم بگویند. علت هم مشخص است، تا زمانی که به مردم صادقانه توضیح داده نشود، جامعه، همکاری نمیکند، چرا که خود و مسئولین را در 2 فاز جداگانه میبیند.در صورت تحقق این 3 پیشفرض، میتوان برنامهای جامع و کامل نوشت و برای حل مشکلات، تلاش کرد. ما با یک برنامه یک شبه نمیتوانیم مشکلات را حل کنیم، چرا که یک بخش تولید و یک بخش مصرف داریم. در طرف تولید میبینیم که بدتر از وضع برقمان، وضع گاز کشور است و به محض این که کمی هوا سرد میشود، گاز کم میآوریم و طبق معمول، گاز خانگی، در زمان سرما تا 75 درصد مصرف ما را شامل میشود و در نتیجه صنعت و نیروگاههای ما به گازوئیل و مازوت پناه میبرند که عواقب زیست محیطی بسیار سنگینی در پی خواهد داشت. همچنین ما در شرایطی نیستیم که بتوانیم از طریق سدهای آبی، برق مورد نیاز کشور را تأمین کنیم. حداقل بین 12 تا 14 درصد ظرفیت نیروگاهی ما آبی است، اما برقی که از این طریق تأمین شده به علت کمبود آب به 4 درصد رسیده است؛ بنابراین نه میتوانیم روی آب و نه روی گاز حساب کنیم. در نتیجه چارهای نداریم به جز حرکت به سوی تجدیدپذیری. ما به یک برنامه حداقل 5 ساله نیاز داریم تا برای بهره برداری از انرژیهای بادی و خورشیدی پیشرفت کنیم.