محمدصالح شکوهی عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت ایران:درحال حاضر شهرداریها تا حداکثر سقفی که بتوانند در هر نقطهای اجازه ساخت میدهند، بنابراین دیگر جایی در شهر باقی نمانده که بتواند هدف انتقال توسعه باشد. برای مثال منطقه 22 در غرب تهران ظرفیت خوبی است که ما به جای آنکه بدون برنامهریزی ساختوساز کنیم، در جهت کاهش تراکم بخشهای متراکمتر شهر، از آنها استفاده کنیم.شورای عالی معماری و شهرسازی باید چهارچوبی را برای شهرداریها تعریف کند تا امکان انتقال حق توسعه خارج از آن چهارچوب وجود نداشته باشد؛ در غیر این صورت پیشنهاد اخیر مرکز پژوهشهای مجلس در خصوص انتقال حق توسعه، به شکل جدیدی از تراکمفروشی تبدیل خواهد شد.در انتقال حق توسعه، حق تراکم ساخت مجاز از مناطقی مثل بافت تاریخی یا باغها، به مناطق کم برخوردارتر منتقل میشود. با این کار، مناطق کم برخوردار، هدف توسعه قرار میگیرند و بافتهای تاریخی و باغها هم حفظ میشوند. شیوهٔ اجرا به این صورت است که باغها تحت تملک شهرداری و مدیریت شهری درمیآیند و در مقابل زمینی که هدف توسعه است به مالک باغ تحویل داده میشود.موضوع انتقال حق توسعه میتواند در آینده مورد توجه نظام برنامهریزی کشور باشد. پژوهشی که روزهای اخیر توسط مرکز پژوهش مجلس انجام شده، برای زمینهسازی حقوقی جهت تحقق این طرح، شروع خوبی است. با این حال چند ملاحظه جدی وجود دارد که باید از همان ابتدا در شیوه جدید برنامهریزی کشور به آن توجه کرد.چراکه رویکرد انتقال حق توسعه، شمشیری دو لبه است؛ اگر بدون برنامهریزی سراغ انتقال حق توسعه برویم، باعث تخریب بیشتر زمینهای توسعه نیافته میشود. برای مثال ممکن است باعث شود مناطق کشاورزی و باغهای اطراف شهر هم ازبین بروند. ولی درصورتی که برنامه روشن و مصوبی وجود داشته باشد میتواند منافع عمومی را تأمین کند.رویکرد انتقال حق توسعه میتواند بخشی از مشکلات را حل کند، بخصوص که برای بافتهای تاریخی و حفظ باغهای داخل شهر نیز رویکرد خوبی است، منتهی مشروط به این است که در چارچوب یک برنامهٔ از پیش تعریف شده عملیاتی شود. یعنی شورای عالی معماری و شهرسازی باید چهارچوبی را برای شهرداریها تعریف کند تا امکان انتقال حق توسعه خارج از آن چهارچوب وجود نداشته باشد؛ در غیر این صورت انتقال حق توسعه به شکل جدیدی از تراکمفروشی تبدیل خواهد شد. این استاد شهرسازی اضاف کرد: درحال حاضر شهرداریها تا حداکثر سقفی که بتوانند در هر نقطهای اجازه ساخت میدهند، بنابراین دیگر جایی در شهر باقی نمانده که بتواند هدف انتقال توسعه باشد. برای مثال منطقه 22 در غرب تهران ظرفیت خوبی است که ما به جای آنکه بدون برنامهریزی ساختوساز کنیم، در جهت کاهش تراکم بخشهای متراکمتر شهر، از آنها استفاده کنیم. مثلاً بگوییم شهرداری در منطقه 10 که تراکم جمعیت زیاد است، زمینهایی را تملک کند و به جای آن زمینهایی در منطقه 22 به مالکان ارائه کند. البته درحال حاضر در مناطق 22 و 10، نیز تا سقف ممکن افزایش تراکم داده میشود، بنابراین نمیتوان با این رویکرد سمت انتقال حق توسعه رفت.