مرتضی بهروزیفرد کارشناس انرژی: بخش عمده افزایش قیمت تمامشده حاملهای انرژی ناشی از ضعف و در واقع عقبماندگی زیرساختهاست. این موضوع را نمیتوان انکار کرد. تکنولوژی مورد استفاده در پالایشگاهها و پتروشیمیها متعلق به چندین دهه گذشته است.برای مثال پالایشگاه آبادان و پالایشگاه تهران چند دهه پیش ساخته شدهاند. در این مدت چقدر ساختار این پالایشگاهها تغییر کرده و در آن از تکنولوژی روز دنیا استفاده شده است؟ باید در نظر گرفت که در این مدت کشور هم تحریم بود و هم منابع مالی نداشت. اما نبود رقابت در کشور، از مهمترین عوامل کاهش بهرهوری و افزایش قیمت تمامشده است.نبود رقابت موجب شده است پالایشگاهها اقدامی به منظور کاهش هزینه تمامشده انجام ندهند. پالایشگاهها برای دریافت حقالعمل، نفت خام را دریافت و فرآورده میکنند و در نهایت به دولت میفروشند.حال پس از سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی (توسعه بخشهای غیردولتی از طریق واگذاری فعالیتها و بنگاههای دولتی) که در سالهای گذشته اتفاق افتاد، بعضی از افراد غیرمتخصص وارد صنعت نفت شدند.در جریان واگذاریها، بخش عمده صنعت نفت مانند پالایشگاهها، پتروشیمیها یا نیروگاهها به اشخاص حقیقی یا حقوقی غیرمتخصص واگذار شد.به عنوان مثال شستا یا برخی دیگر از نهادهای غیراقتصادی که هیچگونه تخصصی در این زمینه ندارند، مالک یا مدیر پالایشگاههای کشور شدند.افراد غیرمتخصص، انگیزه برای توسعه و بهبود فرایند تولید و تکنولوژی ندارند و اساساً بهبود فرایند تولید برای آنها اهمیتی ندارد.به عنوان مثال کارایی در نیروگاههای کشور وحشتناک است و به طور کلی بهرهوری نیروگاهها زیر 35 درصد است. یعنی اگر معادل 100 بشکه نفت خام، انرژی وارد نیروگاه شود، حداکثر 35 درصد آن به برق تبدیل میشود.از طرف دیگر تقریباً 10 تا 15 درصد برق تولیدشده در شبکه انتقال هدر میرود. در چنین شرایطی برخی از افراد راهکار افزایش قیمت را برای جبران هزینهها مطرح میکنند. چه دلیلی دارد که ملت ایران هزینه ناکارآمدی سیستمی را پرداخت کنند؟این افراد مشکل مدیریتی به وجود آوردهاند. در حال حاضر، نیروگاهها به دست افراد غیرمتخصص اداره میشوند یا بالاخره به نحوی زیر نظر نهادهای غیرمتخصص هستند. عمده مدیران عامل پتروشیمیها، پالایشگاهها و نیروگاهها صرفاً به دلیل داشتن ارتباط، و نه به سبب داشتن تخصص، مدیرعامل شدهاند.از طرف دیگر، هیچ انگیزهای برای بهبود شرایط وجود ندارد و تمامی مشکلات ذکرشده، قیمت تمامشده کالاها در حوزه انرژی را بالا برده است.بالا رفتن هزینهها و قیمت تمامشده هیچ ارتباطی به مردم ندارد. از این رو، مردم نباید بابت ناکارآمدی مدیریتی، تکنولوژی، فنی و… پاسخگو باشند و پول بیشتری بپردازند تا این سیستم ناکارآمد مدیریت اقتصادی سرپا بماند.باید کارایی نیروگاههای کشور با دیگر کشورهای متوسط مقایسه شود. لزومی ندارد نیروگاههای ایران با آلمان، کانادا یا آمریکا مقایسه شود.اگر با وضعیت کشورهای همسطح مقایسه شود، مشخص میشود که وضعیت کارایی و بهرهوری در حوزه انرژی چقدر پایین است.وضعیت به گونهای است که متاسفانه بستن و تعطیل کردن بعضی از نیروگاهها، پالایشگاهها و پتروشیمیها به نفع کشور است.بخش عمده ناکارایی به دلیل ناکارایی مدیریتی و تکنولوژیک است. اگر همین دو مشکل حل شود، کارایی در بخش نیرو حداقل دو برابر میشود.