سامان سفالگر روزنامه نگار: به تازگی شاهد طرح گمانهزنیهای مختلفی در مورد افزایش قیمت بلیط هواپیما در روزها و ماههای آتی بودهایم. ماجرا از این قرار است که “مقصود اسعدی سامانی” دبیر انجمن شرکتهای هواپیمایی کشورمان در موضع گیری از احتمال افزایش چشمگیر قیمت سوخت هواپیما خبر داده است. به گفته وی، بر اساس تصمیم دولت و لایحه بودجه، نرخ سوخت هواپیما از 600 تومان فعلی به حدوداً 7 هزار تومان افزایش خواهد یافت. این افزایش نیز در صورت تصویب مجلس شورای اسلامی به صورت رسمی اجرایی خواهد شد.
به گزارش «نقش اقتصاد»؛ تردیدی نیست که در صورت محقق شدن سناریوی مذکور، بایستی انتظار وقوع دور تازهای از افزایش قیمت بلیط هواپیما در کشورمان را داشته باشیم. دلیل این مساله نیز این است که افزایش نرخ سوخت به طور طبیعی از تاثیرگذاری مستقیم بر قیمت تمام شده و نهایی بلیط هواپیما برخوردار است. از این رو، در تحلیل معادله مذکور توجه به 3 نکته ضروری به نظر میرسد. اولاً، باید توجه داشته باشیم که افزایش قیمت بلیط هواپیما، هم شرکتهای هواپیمایی و هم مردم را با چالش رو به رو خواهد کرد. از یک سو، عدم تناسب دستمزد و درآمدهای عامه مردم کشورمان با نرخ بلیط هواپیما سبب خواهد شد تا اقبال آنها به سفر هوایی کم شود و این موضوع شرکتهای هواپیمایی را با چالش رو به رو خواهد کرد. در واقع، شرکتهای هواپیمایی نیز با مشکلات جدی در مورد سودآوری فعالیتهای خود و البته کاهش میزان تقاضا برای مسافرت هوایی رو به رو خواهند شد. این چالش در شرایطی که در وضعیت اقتصادی عامه مردم تغییری ایجاد نشده، از ابعاد و ماهیت جدیتری برخوردار میشود. نکته دوم اینکه این مساله را نیز مد نظر داشته باشیم که افزایش قابل توجه نرخ بلیط هواپیما تحت تأثیر بالارفتن نرخ سوخت، تا حد زیادی بر صنعت گردشگری ایران هم اثرگذاری منفی خواهد داشت. در واقع، این موضوع سبب میشود تا شاهد از دست رفتن فرصتهای جدی در این حوزه باشیم. در این رابطه حتی برخی معتقدند که هیچ بعید نیست شاهد ظهور تغییراتی در الگوی مسافران و گردشگران نیز باشیم به این معنا که آنها به جای سفر به مناطق دوردست که نیاز به استفاده از هواپیما دارند، سفرهای کوتاه و نزدیکتری را به محل زندگیشان در اولویت و دستورکار قرار میدهند. موضوعی که با توجه به چالشهای انباشته در عرصه صنعت گردشگری ایران میتواند از ضریب قدرت بیشتری برخوردار شود و حجم مشکلات در این حوزه را چند برابر افزایش دهد. البته که برخی نیز به طور خاص این نکته را مورد اشاره قرار میدهند که امکان دارد برخی از شرکتهای هواپیمایی استفاده از هواپیماهای کوچکتر را به دلیل صرفه جویی در مصرف سوخت در دستورکار قرار دهند. در عین حال، هیچ بعید نیست که شاهد کاهش پروازها در برخی کریدورهای هوایی کشورمان هم باشیم. موضوعی که در نوع خود میتواند برای کشورمان خستارتبار باشد. و در نهایت سوم اینکه به نظر میرسد در حوزه مسائل مرتبط با سفر هوایی و حکمرانی این عرصه نیز همچون بسیاری از حوزههای دیگر در کشورمان، با یک چالش مهم و قابل توجه مواجه بوده و هستیم و آن نگرش فرسایشی و انباشتی به مشکلات است. به بیان سادهتر، مشکلات در این عرصه سال به سال انباشته شدهاند و برای آنها فکری اندیشیده نشده است. موضوعی که بروندادی جز سختتر شدن مشکلات و وخیم شدن بیش از پیش آنها را به دنبال نداشته است. این از معایب رویکردهای فرسایشی در حوزه حکمرانی است. از این رو، به نظر میرسد که دولت محترم و البته نهادها و سازمانهای مربوطه باید اقدامات مقتضی را در دستورکار قرار دهند تا آسیبهای ناشی از افزایش احتمالی نرخ سوخت هواپیما برای مسافران و عامه مردم تا جای ممکن کاهش یابد. به هر حال، در عرصه حکمرانی صرفاً نباید به مؤلفه گران سازی به مثابه رفع کننده چالشها و کمبودها ها نگاه کرد بلکه باید زمینههای حمایتی قابل ملاحظهای را نیز برای مردم مد نظر داشت. معادلهای که به ویژه در شرایطی که فشارهای اقتصادی علیه مردم کشورمان افزایش قابل توجهی پیدا کردهاند، از اهمیت زیادی برخوردار میشود و نباید نسبت به آن بیتفاوت بود. در عین حال، مخاطب قرار دادن مشکلات ساختاری در حوزه حکمرانیِ مسافرت هوایی نیز به نحوی ویژه باید مد نظر تصمیمسازان باشد.