سعید قصابیان کارشناس حمل و نقل: علینقی عالیخانی (98-1307) وزیر اقتصاد ایران در فاصله سالهای 48-1341 است. وی یکی از تکنوکرات های برجسته ایرانی ست که در دو دوره وزارت او، ایران به رشد اقتصادی 11.5 درصدی همزمان با نرخ تورم 2.6 درصدی دست یافت؛ عملکرد درخشانی که پس از او در هیچ دولتی تکرار نشد. به همین دلیل خاطرات او ارزش مطالعه دارد. خاطراتی که طی پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد به کوشش حبیب لاجوردی مصاحبه، جمع آوری و منتشر شده است.
در اینجا تلاش شده برداشت هائی را از این کتاب که میتواند برای مدیران و مهندسان امروز مفید باشد در چند بخش بصورت دنباله دار بازنویسی شوند. هر بار با یک موضوع.
درس امروز: قیمت گذاری گاز صادراتی به شوروی
میتوانم بگویم که بالاترین نقطه نزدیکی ایران و شوروی این قراردادهائی بود که شانس مذاکره و بستنش را من و همکارهایم داشتیم (قرار داد فروش گاز در مقابل ساخت ذوب آهن و ماشین سازی).
در بازگشت، غروب همان روزی که از سفر مسکو به دفترم آمدم به حضور اعلیحضرت شرفیاب شدم و ایشان تشویق خیلی زیادی کردند و محبت خیلی زیادی از خودشان نشان دادند و مرتب هم سرشان را تکان میدادند و میگفتند خیلی خوب بود، خیلی خوب بود. در صورتی که شاه عادت نداشت که اصولاً از کاری تعریف بکند. البته یک مورد هم واقعاً برایشان جالب بود و آن هم قیمتی بود که ما برای گاز توانستیم بگیریم چون دستورالعملی که من داشتم این بود که اگر برای هر فوت مکعب توانستیم بالای پانزده سنت قیمت تعیین کنیم کاملاً برای ایران قابل قبول است و اعلیحضرت حتی به من گفتند که شما هر قیمتی را تمام بکنید مورد تأئید من خواهد بود. ولی من از همان موقع هم به ایشان گفتم که بر اساس حسابهائی که کردم فکر میکنم باید قیمت بالاتری را بدست بیاوریم و توانستیم هیجده سنت و خردهای هر هزار فوت مکعب را بفروشیم که بیست درصد بالای حدی بود که بعنوان دستورالعمل برای من تعیین شده بود. نکتهای که استفاده کردم ارتباط خصوصیای بود که با رئیس شرکت گاز دوفرانس فرانسه داشتم، بهمین دلیل هم در هنگام رفتن به مسکو این شخص را مطلع کردم و گفتم که مایل هستم چند ساعتی او را ببینم و او هم بسیار لطف کرد و بعد از ظهر خودش را بکلی برای من در پاریس خالی گذاشت و خودش با دو نفر از کارشناسانش تقریباً تمام مسائل خرید و فروش گازی که در منطقه اروپای غربی داشتند به من گفت و این خدمت بسیار بزرگی برای من بود. رئیس گاز دو فرانس تمام این اطلاعات را در اختیار من گذاشت و وقتی ما در مسکو با روسها مذاکره میکردیم چندین بار آنها از اشاره من به توافق هائی که با کشورهای اروپای غربی کرده بودند اظهار تعجب و بی اطلاعی کردند و واقعاً هم در بعضی موارد بی اطلاع بودند و روز بعد باز میگشتند و حرفی را که من به آنها زده بودم تأیید میکردند. ولی در تمام این مدت اینها این تعجب برایشان بود که ما بیشتر از آنها راجع به کارهای خودشان اطلاع داریم و این خودش از اول یک قدرت چانه زنی بیشتری به ما داده بود. بعد هم البته یک سیستم تعیین قیمت بصورت متغیر تدوین کردیم که اگر قیمت نفت تغییر بکند با یک نسبتی قیمت گاز هم تغییر بکند. در آن روز روسها متوجه معنی این کار نبودند ولی وقتی قیمت نفت بالا رفت فهمیدند که چه بلایی به سرشان آمده و بقدری این موضوع برایشان ناراحت کننده بود که وزیر گازشان را از کار برکنار کردند.
یکی دو هفته بعد از آن با تعجب دیدم که بعضی از روزنامه هائی که خوانندهای هم نداشتند شروع به انتقاد از کارهای من کردند و عکس من با سفیر شوروی را انداختند و در زیرش نوشته بودند که تکیه وزیر اقتصاد بر روسیه تا کی ادامه خواهد داشت و چیزهائی شبیه این که من البته چون با روزنامه نگاران حساب خاصی نداشتم حق حسابی هم به آنها نمیدادم، بنابراین با آنها کاری نداشتم ولی یک بار از یکی از مقامات وزارت تبلیغات پرسیدم که آیا این کار با اطلاع آنها انجام میگیرد یا بی اطلاع آنها؟ او هم لبخندی زد و پاسخ نداد!!!
درس آموختهها:
1- برای مذاکرات اقتصادی، کارشناسان مطلع و وطن پرست را گسیل کنید.
2- کارشناسان و مدیران و وزرا باید با همتایان خود در کشورهای دیگر روابط خوب برقرار کنند و به روز باشند.
3- اگر برای کشورتان کار میکنید، به تهمتها و آنچه اینجا و آنجا علیهتان میگویند و مینویسند توجه نکنید.
ادامه دارد…