دکتر علیرضا قاسمی: موضوع خودکشی همواره مورد توجه جامعهشناسان و روانشناسان قرار دارد و در تعریف آن میگویند «مرک خودخواسته که با میل و اراده فرد و با تصمیم آگاهانه انجام میشود.» روانشناسان، عوامل فردی و شکستها و ناکامیهای فرد را عامل اصلی خودکشی میدانند و تاب آوری افراد در مقابل مصائب فردی را بزرگترین عامل تاثیرگذار بر خودکشی افراد میدانند. جامعه شناسان، خودکشی را امری اجتماعی میدانند به این معنا که عوامل اجتماعی و شرایط اجتماعی نقش بهسزایی در خودکشی افراد دارد. یکی از معروفترین مطالعات در این حوزه را «دورکیم» در قرن بیستم انجام داده است. دورکیم، بیست و سه فرضیه را آزموده است و از جمع آنها به این فرضیه کلان رسیده است: «هر چقدر همبستگی اجتماعی بیشتر باشد میزان خودکشی در آن جامعه کمتر است.» دورکیم، چهار نوع خودکشی را از هم تفکیک کرد:
۱ ـخودکشی خودخواهانه: فرد در شرایطی قرار میگیرد که نمیتواند با منافع جمعی همسو گردد و تمایلات فردی بر دیگر تمایلات برتری دارد.
۲ ـخودکشی دگرخواهانه: فرد آنچنان به جمع و منافع جمعی تعلق خاطر دارد که بهخاطر حفظ منافع جمعی از جان خودش میگذرد و معمولاً آرمانگرایانه است و آرمانهای ملی و حزبی و عقیدتی بر این نوع خودکشی تاثیرگذار هستند.
۳ ـخود کشی آنومی و بی هنجاری: زمانی که ارزشها و هنجارهای جامعه دچار اخلال و اختلال میشوند و قانون و مقررات نقش هدایتی و مدیریتی خود را از دست میدهند و کارکرد قانون به حداقل میرسد.
۴ ـخودکشی جبر گرایانه: یک مدل خودکشی است که امروزه نادر و کمتر اتفاق میافتد مثلاً در هندوستان قدیم پس از فوت شوهر، همسرش برای اعلام وفاداری خودش را به آتشی میانداخت که برای سوزاندن جسد همسرش مهیا شده بود.
میزان نورم خودکشی در دنیا که مورد پذیرش جامعه جهانی است پنج نفر در صد هزار نفر است و اگر تعداد خودکشیها در برخی جوامع از این نورم بیشتر شود جامعه شناسان به فکر مطالعه پیش فرضهای تأثیرگذار بر آن میشوند. در ایران آمار رسمی خودکشی هرگز در دسترس قرار نمیگیرد اما مشاهدات میدانی و صفحات حوادث روزنامهها، حکایت از آمار بیشتر از نورم جهانی دارد و بصورت غیررسمی میتوان نتیجه تقریباً پنح برابری را برای آن لحاظ کرد. اقدام به خودکشی یک مؤلفه است که آمار دقیقی از آن در دسترس نیست اما افرادی که موفق به خودکشی شدند را میتوان عیناً مشاهده کرد. ایران عزیز ما نسبت به نورم جهانی آمار قابل قبولی دارد و رتبه بالای شصت را دارد.
برای پیشگیری از خوکشی چکار باید کرد؟
دردهای اجتماعی باید به دور از محافظه کاری بیان شوند و درمانگران اجتماعی باید فرماندهان اجتماعی باشند و دولتها به عنوان سربازان اجتماعی در خدمت سرداران اجتماعی بگیرند. محافظه کاری اجتماعی، درمان اجتماعی را به تأخیر میاندازد. زندانها به عنوان نماد و سنسورهای اجتماعی یک جامعه هستند و دولتها باید به کمک درمانگران اجتماعی، تب اجتماعی را از همین ویترینهای اجتماعی (زندانها) اندازهگیری کنند و برای درمان آن، دست بکار شوند. هیچ دولتی دردها و آسیبهای اجتماعی را گردن نمیگیرد و سعی در مقصرانگاری افراد دارد و از نقش خودش در تولید آسیبها فرار میکند. غافل از اینکه آسیبهای اجتماعی محصول بی تدبیری، انومی و دخالت نابجای دولتها است که در قالب خودکشی یا آسیبهای اجتماعی دیگر در جامعه نمودعینی پیدا میکند.
جامعه شناس