سعید یزدانی: این روزها یک دانشجوی اهل سنت از جنوب بیرجند، نخبه و نجیب و از طبقه متوسط جامعه، جانش را در دفاع از مال خود در مقابل زورگیران از دست داد. هر کسی و هر طایفهای از نگاه خودشان به این مسأله پرداختند اما دو زاویهای که باید بیشتر در منظر قرار گیرد مورد غفلت عامه و خواص قرار گرفته است. در واقع نگاه امنیتی و نگاه اجتماعی تنها زاویهای است که بیشتر مورد کاربرد و تحلیل جامعه است ولی از آن غفلت شده است. هر دو بعد این زاویه نیاز به نظر تخصصی و عالم مآبانه دارد در غیر این صورت کارکرد تحلیل، فاقد پایایی و روایی است. از بعد امنیتی باید ابتدا از امنیت یک تعریف عمومی و جامع پسند داشته باشیم و بهترین تعریف همان احساس آرامش و خیال راحت و بی دغدغه مردم در جامعه است.
امنیت محصول تلاش تمام نهادهای امنیتی، اجتماعی، آموزشی، فرهنگی، هنری، اداری، قانونگذاری و اقتصادی است. هر کدام در تولید امنیت عمومی و اختصاصی سهم بسزایی دارند و غفلت هر یک از این نهادها در تولید امنیت میتواند در فرآیند امنیت عمومی و احساس امنیت خلل ایجاد کند. اما پلیس سهم اندکی در تولید امنیت دارد ولی در مقابل، سهم بسزایی در حفظ و حراست از امنیت دارد.
در اتفاق خیابان کوی دانشگاه نباید توپ را کامل در زمین فراجا انداخت؛ فراجا باید پاسخگوی عدم دستگیری یا فرار سارقان باشد که الحمدلله در اسرع وقت هم ضاربان دستگیر شدند. آسیب شناسی و کالبد شکافی این کجروی اجتماعی را نمیتوان یک بعدی بررسی کرد چون این بزه و جرم از ابعاد گوناگونی برخوردار است. از آموزش و پرورش تا نهادهای مذهبی، اقتصادی، فرهنگی و هنری باید پاسخگوی این رفتار و نابهنجاری باشند. نهاد خانواده متولی تربیت فردی است و نهاد آموزش و پرورش متولی تربیت اجتماعی است و نهادهای مذهبی تولیت تربیت و تزکیه نفس افراد را بر عهده دارند و نهادهای اقتصادی نیز برای تأمین معاش مردم بالاخص جوانان باید بستر سازی کنند. کدام نهاد یا نهادها در وظیفه و تربیت این افراد کوتاهی کردند؟همه ما می دانیم این حادثه یک سرقت عادی نبود بلکه یک درد اجتماعی بود. بدون شک اگر سرانجام این قتل، اعدام سارق باشد فقط برای کاهش التهابات سیاسی جامعه انجام گرفته است و برای مداوای یک بیماری اجتماعی کافی نیست. اساساً باید این کجروی را به عنوان یک مسأله یا پدیده اجتماعی تعریف کرد. علاوه بر تنبیه و مجازات مجرم، باید ابتدا ریشه این بزهکاری را شناسایی و سپس ریشه این ویروس و بیماری اجتماعی را هدف گرفت. این ویروس میتواند بیکاری، بی عاری، بدتربیتی، عقدههای سرکوب شده دوران کودکی و نوجوانی، خانوادههای فروپاشیده و بی سرپرستی یا تک سرپرستی و الگوهای غلط تربیتی باشد و فراوانی این جرم در کشور نیز کم نیست و این مورد خاص صرفاً به واسطه موقعیت جرم (کوی دانشگاه) و وضعیت مقتول (دانشجو) اگراندیسمان شده است و شاخکهای جامعه را حساس کرده است.بنابراین برای شناسایی این دردها و ویروسهای اجتماعی مشابه، باید واکسن اجتماعی تولید کرد و واکسیناسیون جامعه را در دستور کار قرار داد و افرادی که بیماری حاد و مزمن اجتماعی دارند و افراد ناقل این ویروسهای وحشتناک هستند در قرنطینه نگهداری شوند تا با روش متخصصان اجتماعی در دراز مدت درمان شوند و بعد از درمان با مراقبتهای ویژه به جامعه برگردند.
جامعه شناس