محمد جواد خلیلی روزنامه نگار: در پی کاهش قابل توجه صادرات نفت ایران به چین در ماه فوریه، چالشهای اقتصادی بزرگی برای کشور در سال 1404 در پیش است. تازهترین دادههای شرکت تحلیل داده کپلر نشان میدهد که میزان صادرات نفت ایران به چین در این ماه به روزانه 771 هزار بشکه رسیده است که نسبت به میانگین صادرات پنج ماه گذشته که حدود 1.2 میلیون بشکه در روز بوده، کاهش چشمگیری را نشان میدهد. این امر به ویژه در شرایطی که بخش قابل توجهی از درآمدهای دولت از طریق فروش نفت تأمین میشود، میتواند تبعات منفی زیادی برای اقتصاد ایران داشته باشد. در این گزارش به بررسی ابعاد مختلف این بحران و پیامدهای آن بر اقتصاد کشور به ویژه در زمینه بودجه 1404 خواهیم پرداخت.
کاهش درآمدهای نفتی و تهدید اهداف بودجه
به گزارش روزنامه «نقش اقتصاد» یکی از اصلیترین پیامدهای کاهش صادرات نفت ایران به چین، تهدیدی است که این کاهش برای تحقق درآمدهای نفتی پیشبینی شده در بودجه سال 1404 به همراه دارد. درآمدهای نفتی همیشه نقش مهمی در بودجه کشور ایفا کردهاند و در سالهای اخیر نیز بخش عمدهای از منابع مالی دولت از این مسیر تأمین میشود. بر اساس برآوردها، حدود 35 درصد از درآمدهای نفتی پیشبینی شده در بودجه 1404، تحت تأثیر این کاهش صادرات قرار خواهد گرفت و ممکن است محقق نشود. در واقع، این کاهش صادرات به معنای کاهش شدید درآمدهای ارزی و در نتیجه کاهش توان مالی دولت برای پوشش هزینههای عمومی و اجرای برنامههای توسعهای است. بودجهریزی سالانه در ایران بر اساس میزان مشخصی از درآمدهای نفتی تنظیم میشود که همواره با نوسانات بازار نفت و همچنین تغییرات در حجم صادرات نفت به کشورهای مختلف، به ویژه چین، در معرض تهدید قرار دارد. با کاهش صادرات به چین، دولت ممکن است نتواند پیشبینیهای خود را در خصوص درآمدهای نفتی محقق کند و این امر میتواند باعث کسری بودجه شدید شود. اگرچه دولت معمولاً برای جبران این کسری، به ذخایر ارزی یا سایر منابع مالی اتکا میکند، اما در حال حاضر فشار به این منابع نیز افزایش یافته و امکان جبران کامل کسریهای پیشبینی شده وجود ندارد.
کاهش تراز تجاری و ناترازیهای اقتصادی
یکی از اثرات قابل توجه کاهش صادرات نفت ایران به چین، تأثیر منفی آن بر تراز تجاری کشور است. تراز تجاری کشور که به تفاوت میان صادرات و واردات اشاره دارد، در صورتی که صادرات نفت کاهش یابد، دچار اختلال خواهد شد. چین به عنوان بزرگترین مشتری نفت ایران، نقش بسیار مهمی در بهبود تراز تجاری کشور داشته است. با کاهش صادرات به این کشور، درآمدهای ارزی ایران کاهش مییابد و به همین دلیل، کسری در تراز تجاری ایجاد میشود. کسری در تراز تجاری به این معناست که ایران مجبور است به منابع خارجی بیشتری برای تأمین نیازهای خود دست یابد، که این امر میتواند فشار بر ذخایر ارزی و همچنین نیاز به تأمین مالی از طریق واردات بیشتر را به دنبال داشته باشد. کسری تراز تجاری به طور مستقیم میتواند بر نرخ ارز و همچنین وضعیت اقتصادی مردم تأثیر بگذارد. در صورت تداوم این روند، احتمال افزایش نرخ ارز وجود دارد که این امر به نوبه خود میتواند تورم را افزایش دهد و قدرت خرید مردم را کاهش دهد. در نتیجه، علاوه بر مشکلات مالی دولت، فشارهای اقتصادی بیشتری بر اقشار مختلف جامعه وارد میشود.
کاهش درآمدهای ارزی و فشار بر ذخایر ارزی
کاهش صادرات نفت به چین به عنوان یکی از مهمترین منابع درآمدی ارزی ایران، فشار زیادی بر ذخایر ارزی کشور وارد خواهد کرد. ذخایر ارزی کشور، که برای تأمین نیازهای اقتصادی، واردات کالاهای اساسی و همچنین پشتیبانی از سیاستهای اقتصادی استفاده میشود، به شدت تحت تأثیر این کاهش قرار میگیرد. یکی از اصلیترین چالشهایی که ایران در سالهای اخیر با آن مواجه بوده، محدودیت در منابع ارزی و تأمین مالی از طریق فروش نفت است. حال با کاهش صادرات نفت، فشار بیشتری بر ذخایر ارزی وارد خواهد شد. این امر میتواند منجر به کاهش ذخایر ارزی و در نتیجه، مشکلاتی در تأمین کالاهای اساسی و سایر نیازهای ارزی کشور شود. اگر این روند ادامه پیدا کند، احتمال کاهش شدید ذخایر ارزی وجود دارد که میتواند تأثیرات منفی بر ثبات اقتصادی کشور داشته باشد. همچنین، با کاهش منابع ارزی، دولت ممکن است نتواند برای واردات کالاهای ضروری یا پرداخت بدهیهای خارجی خود، منابع لازم را تأمین کند و این امر میتواند باعث افزایش مشکلات مالی و اقتصادی در سطح کلان شود.
کسری بودجه و چالشهای مالی دولت
یکی از تبعات جدی کاهش صادرات نفت ایران، کسری بودجه قابل توجه است. درآمدهای نفتی در ایران بخش عمدهای از بودجه عمومی را تشکیل میدهند و کاهش صادرات به معنای از دست رفتن بخش بزرگی از این درآمدهاست. کسری بودجه میتواند به دولت فشار زیادی وارد کند و آن را مجبور به اتخاذ تدابیر جدید مالی کند. در بسیاری از موارد، دولتها برای جبران کسری بودجه اقدام به استقراض از بانک مرکزی یا افزایش مالیاتها میکنند. این اقدامات ممکن است در کوتاهمدت باعث حل مشکل شود، اما در بلندمدت ممکن است به تورم بیشتر و فشار اقتصادی بیشتر بر مردم منجر گردد کسری بودجه همچنین میتواند به تأخیر در اجرای پروژههای توسعهای و سرمایهگذاریهای ضروری منجر شود. در شرایطی که کشور به شدت نیازمند سرمایهگذاری در زیرساختها و پروژههای عمرانی است، کاهش درآمدهای نفتی و کسری بودجه میتواند این پروژهها را متوقف یا به تأخیر بیاندازد و این امر در نهایت به کاهش رشد اقتصادی کشور منجر خواهد شد.
نیاز به تنوعبخشی به منابع درآمدی
با توجه به کاهش صادرات نفت و فشارهای اقتصادی ناشی از آن، یکی از راهکارهای اصلی برای جبران این بحران، تنوعبخشی به منابع درآمدی کشور است. دولت باید به دنبال راهکارهایی باشد که اتکای کمتری به درآمدهای نفتی داشته باشد و در عوض، منابع دیگر اقتصادی را تقویت کند. یکی از مهمترین راهکارهایی که میتواند به جبران کاهش درآمدهای نفتی کمک کند، تقویت صادرات غیرنفتی است. با توسعه صادرات کالاهای غیرنفتی و همچنین تقویت روابط تجاری با کشورهای دیگر، ایران میتواند بخشی از درآمدهای ارزی از دست رفته را جبران کند. این کار نیازمند برنامهریزی دقیق، بهبود زیرساختهای تولید و صادرات و همچنین حذف موانع تجاری است. دولت همچنین میتواند با بهینهسازی هزینههای خود، فشار کمتری بر منابع مالی وارد کند. این امر میتواند شامل کاهش هزینههای غیرضروری، بهبود مدیریت منابع مالی و همچنین جلوگیری از هدررفت منابع باشد. پیدا کردن بازارهای جدید برای صادرات نیز یکی دیگر از راهکارهای مهم است. با گسترش روابط تجاری با کشورهای مختلف، ایران میتواند وابستگی خود به بازارهای محدود مانند چین را کاهش دهد و به افزایش تنوع در صادرات کمک کند. کاهش صادرات نفت ایران به چین میتواند چالشهای جدی برای اقتصاد کشور ایجاد کند. این کاهش نه تنها بر درآمدهای نفتی و تراز تجاری تأثیر خواهد گذاشت، بلکه فشار زیادی بر ذخایر ارزی و کسری بودجه وارد میکند. برای مقابله با این بحران، دولت باید به دنبال راهکارهای متنوعی همچون تقویت صادرات غیرنفتی، بهینهسازی هزینههای دولتی و تنوعبخشی به بازارهای صادراتی باشد. تنها در این صورت است که میتوان از پیامدهای منفی این کاهش صادرات کاسته و به ثبات اقتصادی در سال 1404 دست یافت.