محمد جواد خلیلی روزنامه نگار: عطا بهرامی، کارشناس اقتصادی، در گفتگو با روزنامه «نقش اقتصاد» با اشاره به تعرفههای جدید آمریکا که از سوی دولت ترامپ اعلام شد، این اقدام را نشانهای از ورود جهان به مرحله تازهای از رقابتهای تجاری دانست و تأکید کرد که تبعات آن تنها محدود به آمریکا و چین نخواهد بود.
او با بیان اینکه جهان اکنون وارد مرحلهای تازه از رقابتهای اقتصادی شده، اظهار کرد: «در حال حاضر دو نوع جنگ اقتصادی به صورت همزمان در حال وقوع است؛ یکی جنگ تعرفهها و دیگری جنگ ارزی. جنگ اول با اعمال تعرفههای سنگین از سوی کشورها علیه یکدیگر آغاز شد. وضع تعرفههای 40 یا 50 درصدی میان اقتصادهای بزرگ، تحولی نبود که صرفاً روی کاغذ بماند؛ این اقدامها در عمل هم اثرگذاری بالایی داشتند و واکنش زنجیرهای ایجاد کردند.»
به گفته این کارشناس، جنگ دوم، یعنی جنگ ارزی، در مرحله بعدی شکل گرفت: «کشورها شروع کردند به پایین آوردن ارزش پول ملیشان تا محصولاتشان در بازارهای جهانی ارزانتر عرضه شود و مزیت رقابتی پیدا کنند. کاهش ارزش پول ملی کار آسانی نیست، اما در آن دوره بسیاری از کشورها این مسیر را رفتند. از فرانک فرانسه و مارک آلمان گرفته تا استرلینگ و ین ژاپن، همه وارد این رقابت شدند. حتی دلار آمریکا هم در آن فضا کاهش ارزش پیدا کرد.»او اضافه کرد: «در این میان، چین موفقترین کشور در این زمینه بوده است. اقتصاد چین طی حدود 24 یا 25 سالی که از عضویت این کشور در سازمان تجارت جهانی میگذرد، توانسته است نرخ برابری یوان را تقریباً ثابت نگه دارد. این یک موفقیت بزرگ برای چینیهاست، چرا که در درازمدت توانستهاند ارزش کالای صادراتی خود را پایین نگه دارند و بهراحتی سهم بازار بگیرند.»
بدهیمحور بودن اقتصاد آمریکا دیگر کارایی ندارد
بهرامی در ادامه به ساختار اقتصادی آمریکا اشاره کرد و گفت: «ایالات متحده سالها با تکیه بر فروش اوراق و استقراض داخلی و خارجی، زندگی اقتصادی خود را اداره کرده است. اما حالا دیگر کشورهای دنیا، بهویژه چین، به این نتیجه رسیدهاند که نباید سرمایه خود را وارد اقتصاد آمریکا کنند. این یعنی مدل اقتصادی آمریکا دیگر صرفه سابق را ندارد. در نتیجه، دولت آمریکا به دنبال این است که یا با افزایش قیمت کالاهای رقیب از طریق تعرفهها، یا با ورود به جنگ ارزی، تولید داخل را احیا کند. اما به نظر میرسد که در هیچکدام از این راهها موفق نخواهد شد و در نهایت، بازنده این جنگها خواهد بود.»
داراییهای امن در دوران بیثباتی
او درباره سرنوشت بازارهایی مثل طلا و نفت در چنین شرایطی گفت: «در شرایط بیثباتی، کشورها بهطور سنتی به سمت داراییهای امن حرکت میکنند. طلا و نفت از جمله گزینههایی هستند که در چنین شرایطی تقاضای بیشتری پیدا میکنند و ممکن است قیمتشان افزایش یابد.»بهرامی درباره کشورهای در حال توسعه نیز گفت: «اینکه کشورهای در حال توسعه چقدر از این تحولات آسیب ببینند، بستگی به انتخابهای آنها دارد. اگر کشوری مانند ایران منفعل عمل کند، طبیعتاً بهرهای نخواهد برد. اما اگر تصمیمگیری عاقلانه صورت گیرد، میتوان به سمت بلوکهای مقابل آمریکا حرکت کرد. چین اکنون با در اختیار داشتن 7 تریلیون دلار ذخایر ارزی، یکی از قدرتمندترین بازیگران اقتصادی جهان است و آماده سرمایهگذاریهای راهبردی است. همکاری با این کشور میتواند فرصتهای جدیدی برای کشورهای در حال توسعه فراهم کند.»
او تأکید کرد: «چینیها تمایل دارند همکاریهای اقتصادی را به شکل سخاوتمندانه پیش ببرند. اگر کشوری بتواند با آنها به درستی وارد مذاکره شود، این امکان وجود دارد که به توافقهای بسیار سودمندی برسد.»
دوره تازهای از نظم جهانی
در پاسخ به این پرسش که آیا ممکن است این سیاستها صرفاً مقطعی باشد و در آینده با تغییراتی مواجه شود، بهرامی گفت: «نه، این سیاستها ادامه خواهد داشت. دنیا وارد یک دوره جدید شده و دیگر به عقب برنمیگردد. ساختارهای قدیم فروپاشیدهاند و نظمی تازه در حال شکلگیری است. هنوز مشخص نیست این نظم جدید چه ویژگیهایی دارد، اما آنچه قطعی است، این است که جهان دیگر به وضعیت قبل بازنخواهد گشت.»
او افزود: «در حال حاضر میتوان تنها به صورت کلی گفت که جهان به سمت چندقطبی شدن میرود، اما اینکه نقش هر کشور در این ساختار جدید چه خواهد بود، هنوز نامعلوم است. جایگاهیابیها همچنان در حال شکلگیری هستند.»
بار هزینه روی دوش مصرفکنندگان آمریکایی
در ادامه گفتگو، بهرامی درباره تأثیر تعرفههای جدید بر زندگی روزمره مردم آمریکا نیز هشدار داد و گفت: «زمانی که تعرفهها افزایش مییابد، واردکنندگان کالا مجبورند با قیمت بالاتر کالا بخرند. در نهایت، این هزینه به مصرفکننده منتقل میشود. در سال نخست، این وضعیت به افزایش ناگهانی تورم منجر میشود. هرچند در سالهای بعدی ممکن است نرخ تورم کنترل شود، اما سطح هزینههای زندگی همچنان بالا میماند.»
واکنش متقابل شرکای تجاری آمریکا
او درباره واکنش شرکای تجاری آمریکا از جمله اتحادیه اروپا نیز گفت: «پاسخ کشورها به چنین سیاستهایی معمولاً مقابله به مثل است. آنها هم تعرفههای مشابهی اعمال میکنند. اما واقعیت این است که چنین تنشهایی راهحل ساختاری دارند و تنها در چارچوب سازمانهایی مثل سازمان تجارت جهانی میتوان برای آنها راهحلهای بلندمدت پیدا کرد.»
جهان در آستانه چیدمان تازهای از قدرت
جهان در حال عبور از دورهای تاریخی است که در آن مناسبات اقتصادی دیگر نه بر پایه همکاریهای سنتی، بلکه بر مبنای رقابتهای شدیدتر، تعرفههای بالاتر و صفبندیهای تازه شکل میگیرد. آنگونه که عطا بهرامی تحلیل میکند، مسیرهایی که پیشتر برای کشورها قابل پیشبینی بود، اکنون با پیچیدگیهای نوینی همراه شده و همین موضوع، آینده اقتصاد جهانی را به شدت تحت تأثیر قرار داده است.در این میان، کشورهای در حال توسعه در دوراهی انفعال یا بازیگری فعال قرار دارند. اگرچه در فضای بیثبات امروز فرصتهایی برای فاصله گرفتن از ساختارهای سنتی و همگرایی با قدرتهای نوظهور اقتصادی وجود دارد، اما شرط بهرهمندی از این فرصتها، تصمیمگیری هوشمندانه و دوری از واکنشهای مقطعی است. تجربه کشورهایی چون چین نشان میدهد که ثبات پولی، سیاستهای بلندمدت و حضور راهبردی در بازارهای جهانی میتواند مسیر رشد را هموار کند.با این حال، هنوز نمیتوان به طور قطعی درباره شکلگیری نظم جدید اقتصادی جهانی داوری کرد. آنچه روشن است، اینکه دیگر خبری از مدلهای پیشین و ثباتهای متکی بر روابط قدرت یکجانبه نخواهد بود. نظم تازه، در حال تولد است و کشورهایی که در لحظه حساس کنونی جایگاه خود را به درستی انتخاب نکنند، ممکن است برای سالها از جریان اصلی اقتصاد جهانی کنار گذاشته شوند.