محمد جواد خلیلی روزنامه نگار: تابستان 1404 از راه میرسد و همراه آن، شبح خاموشیهای گسترده بار دیگر بر آسمان ایران سایه میافکند. کسری 17 هزار مگاواتی در تولید برق، کابوسی است که زندگی روزمره میلیونها ایرانی و چرخه اقتصاد کشور را تهدید میکند. قطعیهای 3 تا 4 ساعته در خانهها و محدودیتهای نفسگیر برای صنایع، حکایت از بحرانی عمیق دارد که سالهاست ریشه دوانده است. طرح بازتوزیع برق، با وعده نجات 85 تا 95 درصد مردم به میدان آمده است اما آیا این طرح میتواند نوری در این تاریکی بیفروزد یا تنها روزنهای موقت در برابر طوفانی سهمگین است. این گزارش، ابعاد این بحران را میکاود و به دنبال پاسخهایی برای آیندهای روشنتر است.
ناترازی برق، زخمی که درمان نمیشود
به کزارش روزنامه «نقش اقتصاد» بحران تأمین برق در ایران، دیگر نه یک چالش مقطعی بلکه معضلی مزمن است که هر تابستان با شدت بیشتری سر باز میکند. درتابستان 1404، شکاف 17 هزار مگاواتی بین تولید و مصرف برق، کشور را در آستانه یکی از دشوارترین دورههای تأمین انرژی قرار داده است. مصرف برق در 15 روز گذشته 10 درصد نسبت به سال قبل افزایش یافته، اما تولید تنها 2/5 درصد رشد کرده است. این ناترازی، خاموشیهای روزانه 3 تا 4 ساعته را برای خانهها به امری اجتنابناپذیر تبدیل کرده است تا جایی که شاید به زودی به جای اعلام ساعات قطعی، زمان وصل برق را اعلام کنند. ریشههای این بحران عمیق و چندلایهاند. نیروگاههای فرسوده که سالهاست بهروزرسانی نشدهاند با ظرفیتهای محدود کار میکنند. خشکسالیهای پیاپی، تولید برق از سدهای برقآبی را به حداقل رسانده و کاهش بارشها در سال جاری، این وضعیت را وخیمتر کرده است. شبکه انتقال برق، با هدررفت 10 درصدی انرژی، خود بخشی از مشکل است. نبود سرمایهگذاری کافی در انرژیهای تجدیدپذیر و وابستگی به سوختهای فسیلی نیز، ایران را در تلهای از ناکارآمدی گرفتار کرده است. در این میان، صادرات رایگان برق به کشورهای همسایه، منابع محدود کشور را بیش از پیش تحلیل میبرد.
صنایع زیر فشار، اقتصادی که نفسنفس میزند
صنایع ایران، بهعنوان ستون فقرات اقتصاد، بیش از هر بخش دیگری از بحران برق آسیب دیدهاند. سال گذشته، 150 روز محدودیت برق و 120 روز کمبود گاز، عملاً صنایع را برای کل سال در تنگنای انرژی قرار داد. این محدودیتها، چرخ تولید را کند کرده و خسارتهایی هنگفت به اقتصاد کشور وارد آورده است. برآوردها نشان میدهد خاموشیها سالانه 17 هزار و 973 میلیارد تومان به اقتصاد زیان میرسانند که 9 هزار و 218 میلیارد تومان آن مستقیماً به صنایع ضربه میزند. صنایع کلیدی مانند فولاد، پتروشیمی و سیمان، با خسارتهای سالانه 4 تا 5 میلیارد دلاری روبهرو هستند. زیان مالی صنایع در تابستان گذشته به 200 هزار میلیارد تومان رسید، مبلغی که از درآمد سالانه فروش برق کشور یعنی 170 هزار میلیارد تومان فراتر رفت. این اعداد، تنها بخشی از داستان را روایت میکنند. کاهش تولید، تعدیل نیرو و افزایش قیمت محصولات صنعتی، موجی از تورم و بیکاری را به دنبال داشته است. در این میان، سیاستهای دولت که بار کمبود را به دوش صنایع انداخته تا فشار بر خانهها کاهش یابد، انتقادهای گستردهای را برانگیخته است. این رویکرد، اگرچه موقتاً از اعتراضات مردمی کاسته، اما آینده تولید و اشتغال را به خطر انداخته است.
بازتوزیع برق، امیدی شکننده در برابر بحران
طرح بازتوزیع برق، با هدف مدیریت مصرف و کاهش فشار بر شبکه، بهعنوان راهکاری کلیدی معرفی شده است. این طرح وعده داده که 85 تا 95 درصد مردم از محدودیتهای کمتری برخوردار شوند. در سال 1402، 92 درصد واحدهای صنعتی کوچک هیچگونه قطعی نداشتند و شهرکهای صنعتی تنها 12 ساعت در هفته با محدودیت روبهرو بودند. این اقدامات، برای مشترکان خانگی کوچک و کسبوکارهای خرد، تا حدی آرامشبخش بوده است. با این حال، این طرح نتوانسته زخمهای عمیق بحران را التیام بخشد. در حالی که خانهها از خاموشیهای کوتاهمدت جان سالم به در میبرند، صنایع بزرگ همچنان زیر فشار محدودیتهای سنگین له میشوند. شبکه توزیع فرسوده، که 10 درصد برق تولیدی را در مسیر انتقال هدر میدهد، همچنان بدون اصلاح باقی مانده است. این وضعیت، طرح بازتوزیع را به راهکاری شکننده تبدیل کرده که تنها ظاهر بحران را مدیریت میکند، نه ریشههای آن را. فقدان سرمایهگذاری در زیرساختها و نبود برنامهای جامع برای نوسازی شبکه، این طرح را در برابر ناترازی عظیم برق، ناکافی نشان میدهد.
خاموشیهایی که زندگی را خاموش میکنند
خاموشیها تنها اعداد و ارقام روی کاغذ نیستند. آنها زندگی میلیونها ایرانی را زیر و رو میکنند. در تابستان 1400، قطعیهای ناگهانی برق، خشم عمومی را شعلهور کرد. گزارشهایی از بیمارستانها منتشر شد که بیماران در بخشهای مراقبت ویژه، به دلیل نبود برق، جان خود را از دست دادند. در سمنان، 10 کودک در شهربازی به دلیل قطعی برق دچار سانحه شدند و این تنها یکی از صدها حادثهای بود که خاموشیها رقم زدند. در تهران، محلههایی مانند پونک و منطقه 22، تا 6 ساعت در روز بدون برق بودند. حالا در بهار 1404، گزارشهای پراکنده از بازگشت خاموشیها، حکایت از عادی شدن این بحران دارد. مردم در شبکههای اجتماعی از بیبرنامگی و نبود اطلاعرسانی بهموقع گلایه دارند. اپلیکیشن «برق من» و پویش «25_درجه» برای تشویق به مصرف بهینه، نتوانسته اعتماد عمومی را جلب کند. این وضعیت، نهتنها زندگی روزمره را مختل کرده، بلکه حس ناامیدی و بیاعتمادی به مدیریت بحران را در جامعه تقویت کرده است.
راههای نرفته، آیندهای که در انتظار است
رفع بحران برق، بدون اصلاحات ساختاری و برنامهریزی بلندمدت، ممکن نیست. سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر، از خورشیدی تا بادی، میتواند وابستگی به سوختهای فسیلی را کاهش دهد. نوسازی نیروگاههای فرسوده و بهروزرسانی شبکه انتقال، هدررفت انرژی را به حداقل میرساند. توقف صادرات رایگان برق به کشورهای همسایه و واقعیسازی قیمت انرژی، منابع مالی لازم برای توسعه زیرساختها را فراهم میکند. طرحهای تشویقی مانند پاداش خوشمصرفی، که در سال 1402 مصرف را 4 درصد کاهش داد، میتواند ادامه یابد، اما به تنهایی کافی نیست. جبران خسارتهای صنایع، از طریق معافیتهای مالیاتی یا یارانههای هدفمند، میتواند بخشی از زیانهای واردشده را ترمیم کند. دولت باید با شفافیت، برنامهای جامع برای رفع ناترازی ارائه دهد و اعتماد عمومی و فعالان اقتصادی را بازسازی کند. بدون این اقدامات، تابستانهای آینده نیز در تاریکی سپری خواهند شد.
نتیجهگیری
تابستان 1404، آزمونی بزرگ برای مدیریت انرژی ایران است. خاموشیهای 3 تا 4 ساعته در خانهها و 270 روز محدودیت برای صنایع، نهتنها اقتصاد کشور را به زانو درمیآورد، بلکه زندگی میلیونها ایرانی را در تاریکی فرو میبرد. طرح بازتوزیع برق، هرچند گامی در جهت مدیریت بحران است، اما بدون اصلاحات ریشهای، تنها مرهمی موقت بر زخمی عمیق خواهد بود. ایران در برابر انتخابی سرنوشتساز قرار دارد، یا با سرمایهگذاری و برنامهریزی، آیندهای روشن برای تأمین انرژی رقم میزند، یا در چرخهای بیپایان از خاموشی و ناکارآمدی گرفتار میماند. تابستان پیش رو، شاید آخرین فرصت برای تغییر مسیر باشد.