مرتضی افقه –به زودی و با رای بهارستان نشینان وزیر اقتصاد بر صندلی این وزارتخانه تکیه خواهد زد اما اشتباه است فکر کنیم وزیر اقتصاد میتواند به تنهایی نقش بزرگی در رفع مشکلات فعلی داشته باشد. مشکلات امروز اقتصاد ما اغلب ریشههای غیراقتصادی دارند. ضمن اینکه دولت در مقام دستگاه اجرایی طی این سالها آن قدر از اقتدارش کاسته شده که امروز اثرگذاری محدودتری دارد.
مشکلات امروز اقتصاد، محصول کل نظام حکمرانی است و رفع این مشکلات هم باید محصول تلاش کل این دستگاه باشد و با اقدامات دستگاه اجرایی یا قانونگذاری به تنهایی امکان خروج از این بنبستهای بزرگ وجود ندارد. به طور کلی اقدامات حوزه دیپلماسی میتواند نقش پررنگتری در بهبود امور در دیگر حوزهها، از جمله اقتصاد داشته باشد. در این هفتهها بارها با این دسته از مصادیق مواجه شدیم.
در همین چارچوب اثرگذاری وزارت اقتصاد که بسیار هم محدود شده، باز باید اولویتهایی مد نظر قرار گیرد. باید به این موضوع توجه کنیم پس از هفت سال تحریم سخت، بخش بزرگی از ذخایر مالی و ارزی کشورمان تمام شده است اما برای جبران این وضعیت نباید از اقداماتی مانند دستکاری قیمتها بهره گرفت چرا که خود این سیاستها مسبب پدید آمدن مشکلات امروز هستند و تکرار آنها شرایط را به مراتب وخیمتر خواهد کرد.
در شرایط فعلی دولت از هر اقدامی که به تورم بیشتر دامن میزند، باید خودداری کند، چراکه پیشنیاز ثبات در کشور کاهش و کنترل نرخ تورم است.
اقتصاددانان دست راستی در این دههها همواره نشان دادند که جز قیمت، هیچ متغیر دیگری در اقتصاد را به رسمیت نمیشناسند و هربار با گرانسازی وعده حل مشکلات را دادند ولی رکود تورمی به جا گذاشتند و کار را به جایی رساندند که یک سوم کشور زیر خط فقر قرار گرفتهاند. با افزایش قیمتها نه کسری بودجه کاهش مییابد و نه جلوی تورم گرفته میشود.
از طرفی ضمن ابراز نگرانی از گران کردن قیمت بنزین و دیگر حاملهای انرژی باید گفت مشکلات اقتصاد ما ساختاری است و صرفا با ابزار قیمت نه تنها مرتفع نمیشود که گاه عمق پیدا میکنند. در شرایط فعلی تحریم مشکل اصلی ماست ولی اگر برنامه وزیر جدید اقتصاد در وزارت همان چیزهایی باشد که در گفتگوهای خود عنوان کردند، چشمانداز روشنی نخواهیم داشت و حتی ممکن است او را پس از مدتی برکنار کنند زیرا اقتصاد و مردم ایران توان تحمیل شوکهای تازه را ندارند.
از این رو نگرانم وزیر جدید پیشنهادی نیز به این موضوع باور داشته باشد و با دستکاری قیمتی شوکی تازه را به اقتصاد تحمیل کند.
دولتها ترجیح میدهند کوتاهترین و راحتترین راهحلها را آزمایش کنند و چه چیزی راحتتر از اینکه قیمتها را گران کنند و از جیب و سفره مردم هزینه ناکارآمدیهای خود را بپردازند؟ اقتصاددانان دست راستی با یک فرمول به روسای دولت القا میکنند که با افزایش قیمت ارز یا انرژی کسری بودجه جبران میشود ولی تبعات آن را نمیگویند.
در مقابل اقتصاددانان منتقد و همفکران ما به راه حلهای ناگهانی اعتقادی ندارند و معتقدند مشکلات باید در یک بستر میان و بلندمدت حل شود زیرا در پی تحولات ساختاری هستند. دولتها علاقهای به راههای دراز مدت ندارد گرچه 20 یا 30 سال پیش که ما گفتیم بسترهای توسعه و رشد صنعت را فراهم کنیم اگر به توصیهها گوش داده بودند امروز هم وضعیت کشور بهتر بود و هم ساختار اقتصادی ما به جای وضعیت ناکارآمد فعلی، یک ساختار توانمندتر داشت.
به نظر میرسد دولت تمرکز خود را برای گران کردن بنزین گذاشته است و جامعه هم از سال 98 به این مساله بسیار حساس شده است. من فکر میکنم اگر تا امروز هم دولت سیزدهم یا چهاردهم دست به قیمت بنزین نزدند از ترس خشم مردم بوده است. متاسفانه دکتر پزشکیان هم فردی زودباور هستند و همین موجب میشود گاه حرفهای غیرواقعی برخی اقتصاددانان را باور کنند و حتی این استدلالها را خودشان هم تکرار کنند.
کارشناس اقتصادی