هاشم اورعی* – در شرایطی که مکانیسم ماشه فعال شده است باید گزینههای بدبینانه یا واقعبینانه را مدنظر قرار دهیم و ببینیم اگر مکانیسم ماشه اجرایی شود، چه اتفاقی میافتد. عدهای میگویند این اتفاق تأثیری بر اقتصاد ایران ندارد، اما من فکر نمیکنم کسی اینقدر نادان باشد که چنین حرفی را باور کند. با این حال، منطقی است که چنین سخنانی به دلایل سیاسی مطرح شود. باید توجه داشت که اگر نمایندگان مجلس، سیاستمداران یا اعضای دولت و دستگاه دیپلماسی از سر ضعف درباره این موضوع صحبت کنند، دیگر هیچ توان و قدرتی برای آقای عراقچی یا هر مذاکرهکننده دیگری باقی نمیماند که بتواند مذاکرات را پیش ببرد یا این روند را سامان دهد. این بدان معناست که حتی ممکن است من و شما هم اکنون مجبور باشیم در سطح بینالمللی موضعی اتخاذ کنیم و با وجود اطلاع از تبعات سنگین مکانیسم ماشه، این موضوع را علنی نکنیم؛ چرا که اعلام آشکار آن، موضع مذاکرهکنندگان کشورمان را در ۱۰ روز آینده تضعیف خواهد کرد.
اگر بخواهیم واقعیت را بررسی کنیم، بدون شک این روند ضربه بزرگی به اقتصاد ایران وارد خواهد کرد. هرچند اکنون روسیه و چین اعلام کردهاند که این تحریمها را قبول ندارند، اما به نظر من این موضعگیریها صرفاً در همین ۱۰ روز باقیمانده است، زیرا آنها تلاش میکنند روند فعالسازی مکانیسم ماشه که در روز ۵ مهر است، به مرحله اجرا نرسد. با این حال، اگر مکانیسم ماشه اجرایی شود، این تحریمها برای پکن و مسکو نیز به صورت رسمی و بینالمللی خواهد بود و به عنوان دو بازیگر مهم در عرصه جهانی، دولتهای چین و روسیه در این شرایط همکاری و مراوده تجاری خود را با ایران محدود خواهند کرد.
اما درباره روشی که چین در پیش میگیرد باید توجه داشت که پکن پالایشگاههای خصوصی و کوچک، معروف به پالایشگاههای قوری، را درگیر میکند و مدعی میشود که بر این پالایشگاههای خصوصی نفوذ و حق تصمیمگیری ندارد و طوری بیان میکند که این پالایشگاهها همچنان در حال خرید هستند. البته آمریکا و کشورهای غربی فشار سیاسی خود را بر چین و روسیه افزایش خواهند داد و آنها ناچارند به این شرایط جدید تن دهند.
اما نتیجه چه خواهد بود؟ فروش نفت ایران کاهش خواهد یافت؛ البته نه یکشبه بلکه به صورت تدریجی و در یک روند. پیشتر نیز نمونه این موضوع را دیدهایم؛ فراموش نکنیم که فروش نفت ایران تا ۳۵۰ هزار بشکه در روز سقوط کرده بود، اما اکنون، بنا به شواهد و گزارشهای کپلر، این رقم به حدود روزانه یک میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه رسیده است. با فعال شدن مکانیسم ماشه، کاهش فروش روزانه نفت ایران شدت خواهد گرفت و در نتیجه با مشکلات جدی ارزی مواجه خواهیم شد.
هر چند گزارش رویترز از رقم ۵۰ میلیون بشکه نفت حکایت دارد، اما حتی ارقامی، چون ۸۰ میلیون بشکه نیز به عنوان نفت رها شده ایران روی آبها مطرح شده است و سرنوشت این نفت میتواند برای بودجه کشور بسیار تلخ باشد. اکنون نفت سرگردان ایران روی آبهای آزاد در واقع همان سرمایهای است در بازار که خریدار ندارد، کسی جرات خرید آن را ندارد و اجاره کشتی باید پرداخت شود؛ بنابراین نفت همچنان رها شده است. در یک مورد خاص گفته میشد که اگر نفت روی کشتی تا یک ماه آینده تخلیه نشود و کشتی سرگردان بماند، اجاره و کرایه بار کشتی با ارزش نفت برابر میشود.
در نتیجه این نفت سرگردان باقی میماند و ایران ناچار است چوب حراج به آن بزند، یعنی به هر قیمتی که خریدار بگوید، مجبور به فروش نفت هستیم. مشکل بزرگتر این است که چگونه این پول را دریافت و بازگردانیم.
از طرفی در موضوع تخفیفها، وضعیت برای ایران حتی میتواند بدتر هم شود. توجه داشته باشید که یکی از دلایلی که چین در قبال ایران سیاست دوگانهای را پیش گرفته، همین است که مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها برای ایران یک بازی دو سر باخت است، اما برای چین و روسیه بازی دو سر برد محسوب میشود، چرا که با فعال شدن مکانیسم ماشه، فروش نفت ایران با شرایطی بدتر و سختتر مواجه میشود، اما در مقابل این اتفاق، نفت ایران برای چین ارزانتر خواهد شد و آنها تلاش میکنند تخفیف بیشتری بگیرند. همچنین روسیه نیز یک رقیب خود را در بازارهای هند و پاکستان از دست میدهد و به این ترتیب دستش برای فروش نفت بازتر خواهد شد.
همچنین باید به این نکته مهم توجه کرد که تا سال ۲۰۲۸، اروپا به طور کامل از وابستگی به انرژی روسیه رها میشود و در نتیجه روسیه به طور جدی به دنبال بازارهای جدید است و به سمت هند و چین متمایل شده است. طبیعی است که وقتی با افزایش فشار تحریمها نفت ایران کمتر خریداری شود، توان روسیه برای مذاکرات و فروش نفت افزایش خواهد یافت. هر چند در پایان امیدوارم که تا روز و ساعت آخر، یعنی ۵ مهرماه، به توافقی دست یابند که دستکم ضربالعجل را برای ۶ ماه تمدید کند. دلیل این امیدواری من این است که ایران اکنون در یک سهراهی سخت گرفتار شده است؛ با این حال، باور دارم که تروئیکای اروپایی حداقل به دنبال تغییر رژیم ایران نیستند و اولویت اصلیشان چنین اقدامی نیست. بنابراین، انتظار و امید من این است که در فرصت باقیمانده، به یک توافق حداقلی برای تعویق ۶ ماهه برسند تا از بازگشت تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل جلوگیری شود.
*کارشناس انرژی




