نیما نوربخش- روزنامه نگار: در سالهای اخیر، تب جراحیهای زیبایی در ایران به اوج خود رسیده است؛ این اشتیاق به تغییر چهره، متأسفانه فضایی سودآور اما مرگبار را برای افراد فاقد صلاحیت باز کرده است. گزارشها نشان میدهد که در بطن این صنعت پررونق، گروهی از جراحان قلابی یا مداخلهگران غیرمجاز با درآمدی نجومی، جان و سلامت شهروندان را به بازی گرفتهاند. افزایش سرسامآور تقاضا برای خدمات زیبایی، از لیفت صورت و تزریق ژل گرفته تا جراحیهای پیچیدهتر مانند بلفاروپلاستی و اسلیو معده، فرصتی طلایی برای سودجویان فراهم کرده است. این سودجویان با بهرهگیری از شبکههای اجتماعی، بهویژه اینستاگرام، یک بازار سیاه راهاندازی کردهاند که در آن، قیمتها نجومی و دانش فنی صفر است. در همین ارتباط طی در روزهای اخیر قاضی مهدی صانعی، بازپرس دادسرای رسیدگی به جرائم پزشکی در برنامه تلویزیونی همشهری گفته بود: «ما در تهران مداخلهگری داشتیم که از طریق جراحیهای زیبایی روزانه 500 میلیون تا یکمیلیارد تومان درآمد داشت. خودش جراحی انجام میداد و فقط از مهر پزشکان دیگر استفاده میکرد. این افراد معمولاً زمانی دستیار پزشک بودند یا زمانی برای یک پزشک کارهای فضای مجازی انجام میدادند اما هنگام عمل اگر حادثهای اتفاق بیفتد، کاری از دستشان ساخته نیست». او درباره مافیای جراحی زیبایی گفت: «مداخلهگرانی (جراحان غیرمجاز) داریم که گستره کارشان بسیار وسیع است. مثلاً پزشک استخدام میکنند که فقط از مهرشان استفاده کنند. مثلاً در تهران مداخلهگری داریم که آنقدر صاحب نفوذ است که اگر جراحی بخواهد در تهران کارش را شروع کند، اول باید مدتی با این شخص کار کند. آنها معمولاً در فضای مجازی صفحههای زیاد و پرمخاطبی دارند و هر شخصی که در فضای مجازی بهدنبال پیدا کردن جراح زیبایی باشد خواسته یا ناخواسته به این افراد مراجعه میکند».
درآمد میلیاردی از جان انسانها
اطلاعات موجود حاکی از آن است که برخی از این افراد در تهران روزانه بین 500 میلیون تا یک میلیارد تومان درآمد کسب میکنند. این حجم از گردش مالی نشاندهنده یک شبکه اقتصادی پنهان و بسیار پرسود است که در آن، صرفاً «مهر پزشکان دیگر» و «ظاهر عمل» اهمیت دارد، نه تخصص و ایمنی بیمار. این مدل کسبوکار، از نیاز شدید جامعه به زیبایی سوءاستفاده میکند و آن را به یک بازار سیاه تبدیل کرده است. درآمد میلیاردی این افراد حاصل یک محاسبه ساده است که در آن، هزینههای نیروی انسانی متخصص و مسئولیتپذیری پزشکی نادیده گرفته میشود. در یک سناریوی فرضی که در بسیاری از موارد واقعی است جراح قلابی بر خلاف یک متخصص دارای مجوز، هزینههای سنگین مرتبط با تحصیلات تخصصی، بیمه مسئولیت حرفهای و حفظ استانداردهای بالای کلینیکی را متحمل نمیشود. او همچنین توانایی انجام چند عمل در روز بدون در نظر گرفتن محدودیتهای فیزیولوژیکی و استانداردهای ایمنی، درآمد را به صورت تصاعدی افزایش میدهد. اگر فرض کنیم یک جراح قلابی بتواند روزانه دو عمل نسبتاً ساده (مانند تزریقهای حجیم یا لیفتهای غیرتهاجمی تحت پوشش عمل جراحی) را انجام دهد و متوسط درآمد هر عمل را حداقل 200 میلیون تومان در نظر بگیریم، درآمد روزانه او به 400 میلیون تومان میرسد. در روزهایی که عملهای بزرگتر انجام میشود، این رقم به راحتی به یک میلیارد تومان نیز میرسد. این حجم از نقدینگی، نشان میدهد که فراتر از انگیزههای فردی، یک سیستم اقتصادی پیچیده و سازمانیافته در این حوزه فعال است.
جراحان قلابی و دلالی پزشکی
بخش عمدهای از این درآمد از طریق شبکههای واسطهگری به دست میآید. واسطهها، که اغلب از هواداران یا شبکهسازان مجازی پزشکان مجوزدار هستند، مراجعین را به سمت افرادی میبرند که عملاً صلاحیت لازم را ندارند، اما به دلایلی مانند انعطافپذیری بیشتر در زمانبندی یا قیمتهای کمی پایینتر جذابیت دارند. این افراد معمولاً سابقه مشخصی در حوزه جراحی ندارند. دانش آنها اغلب سطحی و اکتسابی از مشاهده فرآیندها در اتاق عمل یا آموزشهای بسیار کوتاه مدت است. بسیاری از این افراد، کسانی هستند که در گذشته دستیار جراحان پلاستیک معتبر یا مدیر صفحات مجازی کلینیکها بودهاند. در مواردی نادر، افرادی با مدرک پزشکی عمومی یا حتی رشتههای غیرمرتبط به پزشکی وارد این حوزه شده و با استفاده از مدرک و مدارک جعلی، اقدام به جراحیهای سنگین میکنند.
سینمای زیبایی؛ فریب در فضای مجازی
فضای مجازی، بهویژه اینستاگرام، اصلیترین ابزار بازاریابی و فریب این افراد است. این افراد با ایجاد صفحات اینستاگرامی با نامهای عمومی و جذاب مانند «کلینیک بیوتی»، «تیم تخصصی دکتر…»، یا تمرکز بر یک عمل خاص مانند بلفاروپلاستی تخصصی، خود را به عنوان متخصص جا میزنند. تاکتیک اصلی آنها، انتشار عکسهای ساختگی «قبل و بعد از عمل» است. این تصاویر اغلب شامل فیلترهای سنگین، نورپردازی حرفهای و دستکاری نرمافزاری هستند تا نتیجهای غیرواقعی را به نمایش بگذارند. آنها با پرداخت مبالغ هنگفت، برخی اینفلوئنسرها را متقاعد میکنند که این مثلاً جراحان را تبلیغ کنند، که این امر اعتبار کاذبی به فعالیتهای آنها میبخشد.
همدستی در سایه مجوز
یکی از پیچیدهترین و خطرناکترین شیوهها، واگذاری کامل عمل جراحی از سوی پزشکان دارای مجوز به افراد غیرمتخصص است. این سناریو معمولاً در شرایطی رخ میدهد که پزشک اصلی ظرفیت پذیرش بالایی دارد، اما ترجیح میدهد به جای صرف زمان در اتاق عمل، درآمد خود را با واگذاری کار به افراد ارزانتر افزایش دهد. در این مدل، بیمار با پزشک دارای مجوز ملاقات میکند و برگه رضایتنامه را امضا میکند. در روز عمل، پزشک مجوزدار ممکن است فقط برای یک بازرسی کوتاه یا حضور نمادین در اتاق عمل حضور یابد. اما عمل اصلی توسط فرد غیرمتخصص (که ممکن است دستیار سابق یا حتی یک جراح قلاب باشد) انجام میشود. مسئولیت حقوقی و پزشکی، به دلیل امضای اولیه، همچنان به عهده پزشک مجوزدار است، اما در صورت بروز فاجعه، او میتواند ادعا کند که عمل توسط فرد دیگری انجام شده، یا این فرد را به عنوان «همکار در حال آموزش» معرفی کند.
ریشههای رشد این پدیده
رشد این پدیده محصول همافزایی چند عامل ساختاری و اجتماعی است که یک بستر مساعد برای ظهور سودجوییهای مرگبار فراهم کرده است. جامعه ایران به دلایل فرهنگی و تأثیرپذیری شدید از شبکههای اجتماعی، به شدت درگیر یک «استاندارد زیبایی» تعریف شده توسط رسانههای جهانی و داخلی شده است. این فشار اجتماعی، بهویژه در میان نسل جوان، نیاز به «تغییر چهره» را از یک انتخاب شخصی به یک ضرورت اجتماعی تبدیل کرده است. در شرایطی که تقاضا برای یک کالا یا خدمت (در اینجا، زیبایی ظاهری) بسیار بالاست و قیمتهای خدمات تخصصی رسمی گران تلقی میشود، بازار برای خدمات غیررسمی و ارزانتر (هرچند خطرناک) ایجاد میشود.
تبعات تلخ از آسیبهای روانی تا مرگ
نتایج این فعالیتهای غیرقانونی مستقیماً با جان انسان در ارتباط است. جراحیهای زیبایی، به ویژه جراحیهای تهاجمی مانند ماموپلاستی، لیپوساکشن، یا جراحیهای باریاتریک (مانند اسلیو معده)، نیازمند دانش عمیق فیزیولوژی، بیهوشی صحیح و مدیریت عوارض احتمالی است که جراحان قلابی فاقد آن هستند. حوادثی مانند مرگ زن جوانی در جراحی بینی یا ایست قلبی در عمل اسلیو معده، محصول مستقیم مداخله افراد فاقد صلاحیت یا پزشکان عمومی است که فراتر از حیطه تخصصی خود عمل میکنند. همچنین یکی از علل اصلی مرگ، عدم توانایی در مدیریت پاسخهای ایمنی بدن به داروهای بیهوشی یا شوک ناشی از عمل است. علاوه بر آسیبهای جسمی و روانی جبرانناپذیر به قربانیان یا خانوادههای آنها در صورت فوت، این پدیده موجب سلب اعتماد عمومی نسبت به کل جامعه پزشکی میشود. در حالی که جراحان قلابی میلیونها تومان سود کسب میکنند، جامعه هزینه این سودجویی را با جان انسانها، هزینههای بستری مجدد در بیمارستانهای دولتی برای ترمیم عوارض و کاهش اعتماد اجتماعی پرداخت میکند. این گزارش نشان میدهد که فعالیت جراحان قلابی صرفاً یک تخلف پزشکی نیست، بلکه یک بزه اقتصادی سازمانیافته با نتایج مرگبار است. ابعاد درآمدی این شبکه نشان میدهد که انگیزه اقتصادی به قدری قوی است که ارزش جان انسانها را نادیده میگیرد. تا زمانی که تقاضا برای زیبایی به این شکل وجود دارد و نظارت بر عرضه ضعیف باقی میماند، سلامت جامعه قربانی سودجوییهای میلیاردی خواهد شد.