نماد سایت نقش اقتصاد آنلاین

«نقش اقتصاد» از سایه روشن افتتاح پروژه انتقال آب خلیج فارس به اصفهان گزارش می‌دهد: جراحی بزرگ آب در ایران؛ نجات یا بحران؟

نعیم نوربخش-روزنامه نگار: ایران طی سال‌های اخیر با کاهش شدید منابع آب شیرین مواجه بوده است. برداشت بی‌رویه از سفره‌های زیرزمینی، مصرف بالا در بخش کشاورزی و صنعت، و خشکسالی‌های ممتد باعث شده‌اند بسیاری از رودخانه‌ها و مخازن طبیعی در وضعیت بحرانی قرار گیرند. در چنین شرایطی، بخش‌هایی از کشور روی به طرح‌هایی برای انتقال آب از دریا آورده‌اند؛ راهکاری که هم امکان تأمین آب برای مناطق خشک‌تر فراهم می‌کند، و هم می‌تواند فشار را از منابع شکننده زیرزمینی و رودخانه‌ها بکاهد. در این چارچوب، پروژه انتقال آب از خلیج فارس/دریای عمان به استان‌های مرکزی و شرقی — از جمله اصفهان — اجرا شد؛ طرحی که با بهره‌گیری از نمک‌زدایی آب دریا تلاش دارد بخشی از نیاز آبی کشور را به‌صورت پایدار تأمین کند.

افتتاح رسمی: آب دریا رسید به صنایع اصفهان

به گزارش «نقش اقتصاد»، دیروز و در نیمه اذرماه 1404 فاز نخست پروژه انتقال آب خلیج فارس به اصفهان به‌صورت رسمی توسط رئیس جمهور افتتاح شد. به گفته مسئولان، این پروژه تضمین می‌کند صنایع بزرگ اصفهان از جمله فولاد مبارکه دیگر نیازی به آب رودخانه زاینده‌رود یا منابع زیرزمینی ندارند. طی فاز اول، شبکه لوله‌کشی به‌طول تقریبی 800 کیلومتر با تاسیسات آبگیری، پمپاژ، مخازن ذخیره و نمک‌زدایی ساخته شده است تا آب‌شیرین‌شدهٔ دریا را به صنایع منتقل کند. مقدار عرضه در این فاز حدود 70 میلیون مترمکعب در سال اعلام شده است؛ و شرکت‌های بزرگ صنعتی استان اعم از پالایشگاه، فولاد و صنایع وابسته وعده داده‌اند مصرف از زاینده‌رود و چاه‌های زیرزمینی را متوقف کنند. مسئولان پروژه از اجرای داخلی آن نیز سخن گفته‌اند، هزینه‌ای هنگفت و لوله‌گذاری‌های عمده انجام شده است تا بخشی از بحران آبی فلات مرکزی کاهش یابد.

نیاز جدی صنعت و زایندهرود خشک

استان اصفهان و صنعتی‌ترین مناطق فلات مرکزی، در سال‌های اخیر تحت شدیدترین فشار کم‌آبی بودند. خشک شدن زاینده‌رود، افت شدید منابع زیرزمینی و بحران برای تأمین آب صنایع،‌ موجب ناتوانی در ادامه تولید و رکود احتمالی صنایع آب‌بر شده بود. همچنین به گفته مدیران پالایشگاه اصفهان، پروژه انتقال آب به صنایع این استان «یکی از راهبردی‌ترین اقدامات برای تأمین پایدار آب در شرایط خشکسالی» است. استفاده از آب دریا به‌عنوان منبع جایگزین دریاچه یا رودخانه، با هدف کاهش فشار بر منابع آبی شیرین صورت گرفته است. با توجه به اینکه حجم آب مصرفی صنایع بزرگ قابل توجه است، اجرای این پروژه می‌تواند از تخلیه زاینده‌رود و کاهش زیست‌بوم منطقه جلوگیری کند؛ علاوه بر آن، پایداری تولید صنعتی را تضمین نماید.

ابعاد فنی و ساختاری پروژه

به گزارش «نقش اقتصاد»، بر اساس گزارش‌ها، اجرای پروژه شامل چند بخش مهم بوده است: آبگیری از دریا و نمک‌زدایی: ابتدا آب از دریای عمان یا خلیج فارس گرفته می‌شود و با استفاده از فناوری­های تصفیه (نمک‌زدایی) آماده مصرف می‌شود. شبکه انتقال: لوله‌کشی حدود 800 تا 1000 کیلومتر از ساحل تا استان اصفهان، با عبور از استان‌هایی مثل هرمزگان، کرمان، یزد و نهایتاً اصفهان — شامل تونل‌ها، ایستگاه‌های پمپاژ، مخازن و تاسیسات مرتبط. زیرساخت‌های تاسیساتی: پمپ‌ها، مخازن ذخیره، ایستگاه‌های کنترلی، سامانه‌های دفع پساب شور و تأسیسات انرژی برای تأمین برق پمپاژ و تصفیه. تخصیص منابع برای صنایع موجود: طبق وعده مسئولان، آب دریایی فقط برای صنایع کنونی تأمین می‌شود و هیچ برنامه‌ای برای توسعه واحدهای جدید آب‌بَر در اطراف اصفهان در دستور کار نیست. میزان سرمایه‌گذاری کل پروژه، بر اساس اعلام رسمی، بالغ بر حدود 2 میلیارد و 700 میلیون دلار بوده است.

امیدی برای صنعت و محیط زیست خشک

اجرای این پروژه مزایایی دارد که ذیل آن می‌توان برشمرد:

1- کاهش فشار بر زاینده‌رود و منابع زیرزمینی: وقتی صنایع بزرگ دیگر از زاینده‌رود یا چاه‌ها استفاده نکنند، آب رودخانه و سفره‌های زیرزمینی فرصتی برای احیا خواهند داشت. این می‌تواند بخشی از بحران زیست‌محیطی و زوال اکوسیستم مرکزی ایران را کاهش دهد.

2- تضمین پایداری آب برای صنعت: برای صنایع بزرگ آب‌بر مثل فولاد و پالایشگاه، ثبات تأمین آب یک رکن حیاتی است. آب دریا تا زمانی که به درستی تصفیه و منتقل شود منبعی نسبتاً پایدار و مستقل از بارش‌های فصلی فراهم می‌کند.

3- کاهش آسیب به کشاورزی و مردم منطقه: با اینکه ابتدا آب برای صنعت در نظر گرفته شده، در بلندمدت کاهش برداشت از منابع آبی مشترک ممکن است تصادفاً به نفع کشاورزان و منابع شرب مردمی شود.

4- پیش‌بینی پذیری و برنامه‌ریزی بلندمدت-: این طرح بزرگ، با طراحی و سرمایه‌گذاری مدرن، ثابت می‌کند ایران در شرایط کم‌آبی شدید هم به دنبال راه‌حل‌های زیرساختی و نه فقط اقدامات لحظه‌ای است.

آیا این تنها یک «درمان موقت» است؟

با اینحال، برخی کارشناسان و منتقدان به روشنی هشدار داده‌اند که اتکا صرف به انتقال آب دریا، نمی‌تواند مشکل کم‌آبی را به‌طور پایدار حل کند بلکه امکان دارد بحران را تشدید کند. یکی از نقدهای جدی این است که چنین طرحی ممکن است به گسترش بی‌رویه صنایع آب‌بر منجر شود. اگر آب دریا به‌عنوان منبعی «بی‌پایان» تلقی گردد، انگیزه برای توسعه صنایع بزرگ در مناطقی شکل می‌گیرد که هیچگاه نباید کارخانه‌های پرمصرف در آن ساخته می‌شدند. به‌عبارت دیگر، این پروژه می‌تواند چرخه‌ای از مصرف بالا، توسعه صنعتی نامتعادل و فشار مجدد روی منابع آب – حتی دریایی – به وجود بیاورد. طرحی با هزینه میلیارد دلاری و حدود هزار کیلومتر لوله‌کشی، ایستگاه‌های پمپاژ و تاسیسات نمک‌زدایی، بدون شک بار مالی و فنی عظیمی دارد. اگر صرفاً به صنایع فعلی آب داده شود و برنامه روشنی برای استفاده خانگی یا کشاورزی وجود نداشته باشد، ممکن است بهره‌وری کمتر از انتظار شود. از سوی دیگر اگر طرح محدود به صنعت باشد و سهمی برای بخش شرب یا کشاورزی نداشته باشد، ممکن است نابرابری در دسترسی به آب تشدید شود. همچنین پروژه‌هایی مشابه برای دیگر مناطق ـ‌مثلاً برای پایتخت یا مناطق مسکونی‌ـ با واکنش منفی محیط زیستی روبرو هستند؛ منتقدان هشدار داده‌اند که چنین انتقال‌هایی «غیراقتصادی و تهدیدکننده محیط زیست» است. همچنین نمک‌زدایی آب دریا با تولید پساب شور همراه است؛ اگر دفع آن به درستی مدیریت نشود، می‌تواند خود منشأ آسیب‌های زیست‌محیطی شود. همچنین نگهداری و پمپاژ آب در مسافت‌های طولانی انرژی‌بر است؛ بدون مدیریت دقیق انرژی، هزینه‌های پنهان طرح – مالی، محیط زیستی یا جیره‌بندی آب – ممکن است بالا برود.

آغاز یک مسیر پایدار یا راهی به بنبست؟

از نگاه فنی و کوتاه‌مدت، افتتاح پروژه انتقال آب دریا به اصفهان نقطه عطفی است؛ پروژه‌ای با زیرساخت قابل توجه که می‌تواند آب پایدار برای صنایع بزرگ تأمین کند و فشار را از زاینده‌رود و سفره‌های زیرزمینی بردارد. در شرایطی که بحران آب در کشور رو به افزایش است، چنین ابتکاری می‌تواند جان یک بخش مهم از اقتصاد — یعنی صنعت — را نجات دهد. اما اگر این طرح به‌تنهایی دیده شود و بدون یک «سیاست آب پایدار» و بازنگری در الگوی مصرف آب کشاورزی، شهری و صنعتی دنبال شود، خطر آن جدی است که به شکل یک «چسب موقت» باقی بماند؛ طوری که پس از گذشت چند سال، باز هم با بحران آب مواجه شویم، اما این بار با بدهی مالی و زیست‌محیطی بزرگ‌تر. یادآوری این نکته مهم است که آب — بر خلاف نفت یا گاز — تجدیدپذیر نیست (یا بسیار کند تجدید می‌شود). استفاده از آب دریا برای صنعت اگرچه جایگزینی در کوتاه‌مدت است، اما نمی‌تواند جایگزین مدیریت صحیح مصرف، اصلاح الگوی کشت و سیاستگذاری آب پایدار در همه بخش‌ها شود. بنابراین، آنچه طرح انتقال آب را معنادار می‌کند، نه خود پروژه، بلکه چارچوبی است که در ادامه آن شکل خواهد گرفت: آیا دولت و نهادهای مسئول حاضرند همزمان در بخش کشاورزی، مصرف خانگی، پساب، قیمت آب و سهم‌بندی منابع تجدیدپذیر نیز تجدید نظر کنند؟ اگر پاسخ مثبت باشد، این پروژه می‌تواند نقطه شروع یک بازسازی واقعی منابع آب باشد. اگر نه — صرفاً یک زنگ هشدار دیرهنگام که با هزینه بسیار زیاد همراه است.

نتیجهگیری

به گزارش «نقش اقتصاد»، افتتاح طرح انتقال آب دریایی به اصفهان، در زمانی که بحران آب بسیاری از مناطق کشور را تهدید می‌کند، اقدامی جسورانه و مهم است. این پروژه فرصتی برای نجات صنایع بزرگ، کاهش فشار بر رودخانه‌ها و سفره‌های زیرزمینی و ایجاد منبع آب پایدار فراهم می‌کند. اما این طرح — به‌تنهایی — درمان قطعی بحران آب نیست. اگر همراه با آن مدیریت مصرف، اصلاح الگوی کشت، بازچرخانی آب، سیاست آب‌بها و عدالت در دسترسی اجرا نشود، ممکن است پس از چند سال دوباره در نقطه‌ای مشابه (یا حتی بحرانی‌تر) قرار بگیریم. به همین دلیل، این پروژه باید آغاز یک «دگردیسی» در مدیریت آب ایران باشد، نه یک «چسب موقت» برای جبران بحران.

 

 

خروج از نسخه موبایل