درحالی که حملات ویرانگراسرائیل بر شمال و جنوب غزه با قساوت تمام ادامه دارد، تحلیلگران و ناظران بین المللی و منطقهای، هنوز دربارهٔ مقاصد و انگیزههای اصلی ایجاد این جنگ هولناک و عامل و ایجادگر اصلی آن، بحث و ابراز نظر میکنند. در میان تمام نظریات و بحثها دو نظریه بیشتر جلب توجه میکند:
عدهای به این باورند که اسباب جنگ و فاجعهای به این عمق و گستردگی را امریکا و اسرائیل عمداً فراهم کردند تا با به راه انداختن جنگی ویرانگر و مرگبار بر غزه، هم کار حماس را یکسره کنند و هم پای حزب الله و ایران را به جنگ بکشند. هر دو را که بسیار شکننده و آسیب پذیر هستند، چنان تضعیف کنند که هر دو از بلندپروازیها باز افتاده و تا صدسال دیگر به حال نیایند.
اما گروه دومی برعکس به این معتقدند که مقاومتگران حماس در همدستی و حمایت کامل ایران، بسیار آگاهانه و پلان شده با یورش عظیم و برق آسا بر اسرائیل، جنگ را شروع کرده، میخواستند اسرائیل را چنان در چالهٔ سیاهی در غزه فروببرند که در ازای برآمدن از این دوزخ آتشین، ” ببر کاغذیِ ” اسرائیل به جهان رو شود، هم اسرائیل و هم حامی بزرگ اش امریکا، در منطقه از نفس باز افتند و بالاخره هر دو به خواستههای بر حق مردم فلسطین تمکین کنند. البته طرفداران نظریهٔ دوم، نقش مخفیانهٔ روسیه و چین را به دلیل علاقمندی هر دو کشور برای به چالش کشیدن امریکا در منطقهٔ خاورمیانه، از نظر دور نمیدارند.
حالا اینکه کدام نظریه صائب است: آیا اسرائیل و امریکا این تله را گذاشتند تا حریفانشان را به دام اندازند یا حماس و ایران پیش برنده سناریوی خود هستند، ما نمیدانیم؛ آنچه می دانیم این است که آقای بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل فقط پانزده روز قبل از یورش هفتم اکتبر، به تاریخ 22 سپتامبر 2023، در هفتاد و هشتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل، با نمایش دادن نقشهٔ جدید خاورمیانه، شامل اسرائیل واحد و یک دست، که غزه و کرانهٔ غربی در آن دیده نمیشود، خیالات و نقشههایی در سر داشته است: خیال محو کامل حماس از غزه و تسخیر کامل آن باریکه، خیال کوچ دادن اجباری بیش از دو میلیون اهالی غزه به صحرای سینا و بعداً تصرف و تسخیر تمام کرانهٔ باختری و در کل خیال پایان بخشیدن به داعیهٔ فلسطین برای همیشه.
آن طور که معلوم است برای تحقق این همه تخیلات، از قبل مقدماتی هم از سوی اسرائیل چیده شده بود که عادی شدن و تحکیم روابط دیپلماتیک با کشورهای قدرتمند عربی و به دست آوردن مهر تأیید آنان بر این نقشههای شوم، از زمرهٔ این مقدمات بود.
اکنون عدهٔ زیادی از ناظران و تحلیلگران جهانی به این باور رسیدهاند که تعلل و چشم پوشی عمدی اسرائیل بر یورش برق آسای هفتم اکتبر حماس و در ادامهٔ آن، حملهٔ خونین خودی اسرائیل توسط چرخبال ها بر شرکت کنندگان بی گناه کنسرت، همه پیش زمینهها و بهانههایی بود برای هجوم مرگبار بر غزه و تحقق همان تخیلات و نقشههای خطرناک. عنوان کردن افسانههای دروغین سر بریدن اطفال توسط حماسیها که حتا توسط جوبایدن هم گفته شد، هم از زمرهٔ همان مقدمات و بهانهها بود.
اما آیا این نقشههای شیطانی تطبیق خواهد شد؟ آیا غزه و حماس نابود شده و به داعیهٔ فلسطین نقطهٔ پایان گذاشته خواهد شد؟ هرگز نه. نه غزه از نقشه پاک خواهد شد، نه حماس محو و نه داعیهٔ فلسطین پایان خواهد یافت.
در تصویر پسا جنگ، احیای دوبارهٔ غزه، تقویت بیشتر از پیش حماس و حتا تشکیل دولت مستقل فلسطین به وضوح دیده میشود.
حقایق نشان میدهند، حملات مرگبار اسرائیل بر غزه که سبب مرگ هزاران فلسطینی که شامل شش هزار طفل و کودک بیگناه و ویرانی غزه شده است، برخلاف توقع اسرائیل و امریکا، به داعیهٔ بر حق فلسطین و مفکورهٔ تشکیل دو دولت مستقل در کنار هم، روح تازه و قوت بیشتر بخشیده است.