مهمترین نکته در بحث افزایش قیمتها، بیتوجهی دولت نسبت به سیاست گذاریها در بازار است. به طور مثال دولت در تابستان، برق کارخانهها و در زمستان، گاز آنها را قطع میکند. با کدام عقل و منطق چنین سیاستگذاری برای واحدهای تولیدی کشور گرفته میشود این در حالی است که رستورانها تا پاسی از شب، مشغول فعالیتاند.نکته دیگر این است که تعدادی از کارخانههای تولید فولاد و مصالح ساختمانی خصولتیاند و مدیران آن براساس شایسته سالاری انتخاب نمیشود و همین امر باعث میشود به دلیل مدیریت ناکارآمد، هزینههای تولید افزایش یابد. اما در خصوص بورس کالا و ارتباط این بورس با گرانی مسکن، باید اذعان کرد که در بورس عرضه و تقاضا قیمت کالاها را مشخص میکنند و اتفاقاً بورس به عنوان بستری که معاملات در آن شفاف انجام میشود نه تنها نقشی در تغییر قیمت مصالح و مسکن ندارد بلکه به سیاست گذار نشان میدهد اوضاع بازار چگونه است.عدهای با بهانه گرانی مسکن به دنبال آن هستند سیمان و فولاد از بورس کالا خارج شودوقتی یک جایی شرایط بازار را نشان میدهد با حذف آن خوب دیگر از شرایط بازار بی خبر میشویم اوضاع برای مدیریت بازار نیز وخیمتر میشود به عبارت دیگر حذف عرضهها از بورس، پاک کردن صورت مساله است.
عرضه کالاها از جمله فولاد و سیمان در بورس کالا طبق قانون انجام میشود و یک فرد حتی وزیر به تنهایی نمیتواند تصمیم گیرنده در خصوص عرضه یا حذف یک کالا و صنعت در بورس باشد. با همه این تفاسیر تاکید میکنم که گرانیها را نباید به بورس کالا ربط داد و عوامل متعدد بازار از جمله عرضه و تقاضا و تورم و سایر شرایط را باید بررسی کرد.
در خصوص مصالح ساختمانی و لزوم کنترل قیمت از سوی دولت باید به سایر عوامل تاثیرگذار بر بازار مسکن که حتی سهم بالاتری از مصالح دارند نیز باید بررسی و برنامه ریزی کرد.