دولت ها تصمیم دارند کرکره بخش معدن به نوعی نیمه افراشته بماند

0
111

 

آرزو صبوری روزنامه نگار: شهرام شریعتی فعال اقتصادی در حوزه معدن و صنایع معدنی در گفت‌وگو با روزنامه «نقش اقتصاد» در خصوص راه های گسترش بخش معدن گفت: نجات بخش معدن جدا از نجات اقتصاد کشور نیست. یعنی وقتی ما درمورد مسئله معدن صحبت می کنیم معدن می تواند به عنوان یکی از سمبل های اساسی توسعه اقتصادی در کشور ما حائز اهمیت باشد. یعنی صنعت، معدن، تجارت، کشاورزی و هر چیزی که به تولید و بالابردن درآمد کشور و سهم آن بخش در GDP ختم شود این یک المان اقتصادی می شود. به این معنی که به عنوان یک رکن اقتصادی می تواند باعث توسعه کشور شود. بنابراین، عموماً مشکلات کشور در بخش معدن خارج از مشکلات اقتصادی نیست. یعنی وقتی
می خواهیم کارخانه یا صنعت کشاورزی و چیزهایی شبیه به این موارد را توسعه دهیم با اندکی تفاوت در بخش معدن هم، به همین صورت است. اما تفاوتی که می توانم برای توسعه بخش معدن بیان کنم و شاید در بقیه بخش ها تا حدی متفاوت باشد این است که از نظر بنده، نه این دولت بلکه کلیه دولت ها اصراری به توسعه بخش معدن در کشور ندارند، در حالی که توسعه بخش معدن یعنی توسعه بخش راه، نیرو و منابع انسانی، زیرساخت ها، سرمایه گذاری خارجی، شفافیت اقتصادی و بورسی است. همچنین، توسعه معدن یعنی این که دولت ها باید حقوق دولتی را خرج مناطق معدنی کنند و مشکلات محلی را حل کنند.

این کارشناس حوزه معدن تصریح کرد: توسعه بخش معدن توسعه اکتشافات است ولی این دولت و دولت های قبلی نه تنها برنامه ای در این خصوص ندارند بلکه رفتارشان نشان می دهد دولت ها تصمیم دارند کرکره بخش معدن به نوعی نیمه افراشته بماند. یعنی بگویند ما جزء کشورهای بزرگ معدنی دنیا هستیم ولی تصمیم نداریم کشورمان را در بخش معدن توسعه دهیم و این بزرگ ترین مشکلی است که درحال به وجود آمدن است. این داستان از کجا شروع می شود؟ از این که ما سال هاست وزیر معدنی در کشور نداشته ایم.یعنی وقتی به وزارتخانه نگاه می کنیم، می بینیم آن زمان، آقای نعمت زاده واقعاً در این خصوص زحمت کشیدند. اما با این وجود، به جز اوایل انقلاب که آقای احمدزاده وزیر صنایع معادن دولت موقت بودند ما اصلاً وزیر معدنی نداشته ایم و جالب این جاست حتی جدیداً، معاونین معدنی ما هم، این تخصص را ندارند. به آقای محتشمی پور و دوستان دیگر نگاه می کنیم و می بینیم عملاً در بخش معدن به جز سازمان زمین شناسی که قبلاً و الان مدیر متخصص دارد ما در معاونت های معدنی نیز، مدیر متخصص نداریم و چنین مدیرانی تربیت نکرده ایم و برنامه ای برای این قضیه نداریم. در نتیجه، با وجود این مسئله نمی توانیم انتظار داشته باشیم که سهم بخش معدن در GDP ما از یک درصد افزایش پیدا کند و در سال های اخیر به 8٪ و 7٪ درصد هم، رسید. ما داریم درمورد کشوری صحبت می کنیم که به روایتی 15 امین و به روایت دیگر می گوییم 12 امین کشور معدنی دنیاست؛ آن هم با چه حجم اکتشافاتی؟ شاید اگر این اکتشافات را توسعه دهیم این عدد بالاتر برود. وقتی می گوییم، می خواهیم تولید فولادمان را به 55 تن برسانیم ولی به قول آقای فاطمی امین، 11 سال دیگر سنگ آهن ما تمام می شود چه کار می کنیم؟ یعنی ما دقیقاً کجای داستان هستیم؟ بخش خصوصی که بسیار بزرگ است یا وابسته به حاکمیت یا دولت و یا وابسته به نیروهای نظامی و انتظامی و چیزهایی شبیه به این است که اسمش را خصوصی گذاشته اند ولی از دولتی ترین و حاکمیتی ترین نهادهای کشور محسوب می شود. در بعضی از موارد می بینیم بخش خصوصی واقعی کشور هم، رانتی است. پس باید چه کار کنیم؟ ما کدام سرمایه گذاری بین المللی بزرگ در ایران را در بخش معدن آوردیم؟ ما چینی ها را در بخش نفت می آوریم. ژاپنی ها را می آوریم و یک زمانی ایتالیایی ها را در بخش نفت و گاز ایران فعال بودند و داستان هایی از این دست. یک برند بزرگ را در بخش معدن مشخص کنید که در ایران بود و ماند. بنابراین، باید به دنبال علل و عوامل آمدن و رفتن این برندها باشیم. مدیریت کلان کشور تصمیمی برای توسعه بخش معدن ندارد و این از کانی های فلزی گرفته تا به ذغال سنگ ها و چیزهای دیگری تعمیم داده می شود. برنامه چیست؟ چرا این کار را با کشورمان می کنیم؟ چرا در دانشگاه ها نیروهای متخصص درجه یک را تربیت نمی کنیم که بخش معدنمان را در آینده مدیریت و راهبری کند. چرا زیرساخت هایمان را توسعه نمی دهیم؟ قبول دارم مشکلات مالی ما به نحوی است که نمی توان به تمامی مناطق و مراکز معدنی مان زیرساخت های لازم برسانیم. جالب این جاست که با چنین صحبت هایی ما به سیاه نمایی محکوم می شویم. کدام روستا توسعه زیرساخت آب و برق داشته است که زیرساختش در اشلی باشد تا یک معدن بزرگ در آن جا راه اندازی شود؟

وی بیان داشت: گاهی درمورد موضوع انتقال برق (که اسم آن را سیم کشی برق می گذارم) اندازه این که چند تلویزیون و لامپ برق در یک روستا روشن شود. این زیر ساخت توسعه صنعتی نیست و راه های ما به گونه ای نیستند که روزانه، میانگین 1000 تا 700 کامیون بزرگ در یک معدن بزرگ در روستا تردد داشته باشند. می گویند معدن کار باید این کار را انجام دهد. چرا معدن کار باید این کار را کند؟ راه آهن را معدن کار بکِشد، اقدامات جاده ای را معدن کار انجام دهد، نیروگاه ها را معدن کار بزند و وقتی هم برق در تابستان قطع می شود گفته می شود اول برق صنایع معدنی و معادن قطع که نیازهای کشور تأمین شود. چرا؟! این طور می خواهند بخش معدن را توسعه دهند؟! دولت سیزدهم هم از همه دولت ها ضعیف تر بوده است.

 برنامه چیست؟!

شهرام شریعتی گفت:  اگر می گوییم بخش خصوصی و مزایده بین المللی، این ها تعاریف خاص خود را دارند. یعنی باید با برندهای این حوزه وارد مذاکره شویم و بگوییم ما در ایران پتانسیل مس، آهن، صنایع معدنی، فولاد، کاشی و سرامیک، سنگ مصنوعی و… را داریم و می خواهیم این را در کشور توسعه دهیم. آیا این کار را می کنیم و اجازه می دهیم یک کشور خارجی با یک قوانین بین المللی در ایران وارد این موضوع شود؟

به اپل به عنوان یک برند بزرگ اشاره می کنم که به چین وارد می شود. به تویوتا به عنوان یک برند بزرگ دیگر اشاره می کنم که به استرالیا وارد می شود، در حالی که ما عملاً صنایع معدنی مان را قفل کرده ایم. شرکت های بورسی ما تکلیفشان مشخص است. پیشنهادی که نه تنها بنده بلکه دیگر کارشناسان مختلف ارائه کرده ایم و این است که دارایی ها و مایملک کارخانه ها و شرکت های بزرگی که اسمشان را دولتی یا خصولتی می گذاریم به بخش خصوصی بدهیم و از آن ها مالیات سنگین تر بگیریم. دولت معدن مس سرچشمه، گل گوهر، سنگان، فولاد خوزستان، ذوب آهن را گران اداره می کند.

وی ادامه داد نمی توان یک شرکت را به بورس واگذار کنند و چند نفر سهام شناوری داشته باشند و بگوییم بخش حقیقی هم این را گرفته است پس اینها شرکت های خصوصی و نیمه خصوصی می شوند. خیر! شرکت خصوصی ادبیات خودش را دارد و متأسفانه، از این قضیه سرباز زده می شود. دولت نمی خواهد توسعه ای در معادن به وجود آید و چنین برنامه ای ندارد. چون اگر برنامه ای دارد آن را روی میز بگذارد  تا بخش خصوصی ببیند تشکل ها هم ضعیف عمل می کنند و این روند به جایی رسیده است که در تشکل های ما هم، حق خواهی صورت نمی گیرد. سراغ مجلس برویم. چند نفر نماینده متخصص معدن و صنایع معدنی در مجلس داریم؟ با این کشور چه کار می کنیم؟ یک روز می گفتیم ایران بهشت زمین شناسی و اکتشافات معدنی دنیاست. در سال های گذشته، کدام معدنمان را بیشتر از 700-500 متر اکتشاف کردیم؟ با این وضعیت به نظر نمی رسد که راه درستی را می رویم و در مقابل، راه به شدت نادرستی را در پیش گرفته ایم. زیرساخت فقط مربوط به بخش معدن نیست. وقتی زیرساخت را در یک استان مثل کرمان حنوبی، خراسان جنوبی یا سیستان و بلوچستان تأمین می کنم این باعث رضایتمندی ساکنان منطقه می شود و می گویند که معدن در این منطقه توسعه پیدا کرد. اما برعکس آن، وقتی حقوق دولتی را از معدن کار می گیریم و خرج توسعه منطقه نمی کنیم خواه ناخواه معدن ثروتشان را می برد. فرهنگ سازی شده است؟ وقتی فلان رئیس جمهور، وزیر یا نماینده مجلس بحث یک درصد سهم منطقه را اعلام می کند و عوارض بالا می رود  و مالیات ها تغییر پیدا می کنند و زیرساختی صورت نمی گیرد در نتیجه، معدن دار مجبور می شود یا اضافه برداشت هزینه های خود را جبران کند

 دوستان معدن کار ایراد می گیرند که چرا چنین
حرف هایی بیان می شود ما اضافه برداشت نداریم و چه زمانی حقوق دولتی را پرداخت نکرده ایم نظر شما در این زمینه چیست؟

این ها واقعیت هایی هستند که در کشور در حال اتفاق افتادن هستند و ما یا از روی ترس و هراس از جامعه تخصصی خود مجبور هستیم سکوت کنیم و یا این سکوت به خاطر ترس از برخورد است تا به تشویش اذهان عمومی، سیاه نمایی و چنین مسائلی متهم نشویم. در نهایت، همه ما به عنوان دلسوزان جامعه معدنی سکوت کنیم. ما هیچ کدام از المان های توسعه زیرساخت بخش معدن در ایران را نداریم و سال هاست خطا می رویم. اگر یک زمانی گل گوهر یا مس سرچشمه و… ایجاد شد باید ببینیم ساختاری که آن ها را ایجاد کرده با چه تفکری بوده است؟ چرا الان نمی توانیم؟ چرا کشورهای دیگر دارند در عمق 1000 متری بدون آسیب زدن به محیط زیست کار می کنند اما ما این همه مشکل منابع طبیعی و محیط زیستی ایجاد می کنیم؟ چه کار می کنیم؟

بنده نمی گویم این کارها از روی ندانستن است بلکه به طور مشخص می گویم از روی عمد است. همان طور که بحث تخصص و تعهد در اوایل انقلاب بود اگر کسی تخصص و دانش نداشته باشد و بخواهد سکان یک ادعای مدیریتی را در دست بگیرد این فرد گزینه مناسبی برای این بحث نیست.

چون او نه متخصص است و نه تعهد لازم را دارد چراکه شغلی را قبول کرده است که از آن شناختی ندارد. در حال حاضر، هیچ کدام از موضوعاتی که می توانند بخش معدن را توسعه دهند در ایران فراهم نیستند به جز یک چیز و آن هم ماده معدنی است. زیرا تنها عامل توسعه ما محسوب می شود. این که فقط بگوییم دلمان می سوزد مثل این است که بنده دوست داشته باشم قهرمان المپیک در رشته وزنه برداری شوم اما نتوانم وزنه 500 کیلویی را بلند کنم و دلسوزی و خواستن تنها کافی نیست و تلاش لازم است.

دولت می گوید این ها انفال است. اگر چنین است باید راه هایی برای توسعه این موضوع درنظر بگیرد. نباید مالیات را بگیرد و حقوق دهد بلکه باید در همان بخش هزینه کند.

بودجه سازمان زمین شناسی ایران به عنوان بزرگ ترین  سازمان متولی اکتشافات معدنی در کشور چقدر است؟ قوانین موازی و مساوی چقدر است؟ داستان به این برمی گردد که یک سری تسهیلات برای عده ای از شرکت ها درنظر می گیرند اما برای بقیه درنظر گرفته نمی شود. از میان شرکت های بزرگ معدنی بخش خصوصی چند مورد هستند که هیچ وابستگی به سیستم ها ندارند و خودشان در حال رشد هستند یا اجازه دارند یک شریک بین المللی بیاورند؟

ما قانونی به نام قانون سرمایه گذاری خارجی داریم. باید قوانین توسعه بخش معدن، سیاست های کلان نظام را نگاه کنند حرف های بزرگی بیان شده است اما چه کسی باید اجرا کند؟ همه ما در بخش معدن درگیر روزمرگی شده ایم که در حال ازبین بردن توسعه بخش معدن است و نابودمان می کند و این صحبت ها به حدی تکراری هستند که معدن داران و معدن کاران و فعالان بخش معدنی در هر جلسه خصوصی و از طریق هر تریبونی با هم بیان می کنند.

مجلس باید متوجه این موارد شود در حالی که خودش چند متخصص در این حوزه دارد؟ هیچی! دولت در حال چه کاری است؟ این ها دردهایی است که درمان ناپذیر هستند و ما از دیروز، حداقل، 30 سال زمان نیاز داریم که همه تلاشمان را کنیم تا ایران به جایگاه واقعی خودش بر اساس سهم معدن در دنیا برسد. اگر این کار را نکنیم این 30 سال بیشتر می شود و همان بحث های قدیمی که ایران به طور رسمی در بخش معدن به قهقرا می رود.

 

 

 

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید