سیدهاشم اورعی کارشناس انرژی
یک فرصت طلایی در حوزه انرژی
کشورهاي عربستان، کويت، قطر و امارات و در کل کشورهايي که از منابع فسيلي قابل توجهي برخوردارند يک مسير مشخص را طي ميکنند، اين کشورها بدرستي تشخيص دادهاند که اواخر دهه جاري ميلادي و يا اوايل دهه آتي از پيک سوخت فسيلي عبور خواهيم کرد و تقاضا براي آن روند کاهشي خواهد داشت، در […]
کشورهاي عربستان، کويت، قطر و امارات و در کل کشورهايي که از منابع فسيلي قابل توجهي برخوردارند يک مسير مشخص را طي ميکنند، اين کشورها بدرستي تشخيص دادهاند که اواخر دهه جاري ميلادي و يا اوايل دهه آتي از پيک سوخت فسيلي عبور خواهيم کرد و تقاضا براي آن روند کاهشي خواهد داشت، در نتيجه فرصت اکنون يعني حداکثر يک دهه آينده يک فرصت طلايي است که اين کشورها ميتوانند و بايد حداکثر استفاده را از فروش سوختهاي فسيلي در جهان ببرند و پول آن را دريافت و سرمايهگذاري کنند که در آينده از منافع اين سرمايهگذاري بتوانند به توسعه کشورشان ادامه دهند، به عبارت ديگر امکان استفاده از اين فرصت دائمي نيست.مثلاً اکنون هر روز قطر قراردادهاي بلندمدت با کشورهاي بزرگ منعقد ميکند و اين رويه يک نکته را به ما يادآور ميشود که اصولاً موضوع انرژي يک مسئله بلندمدت است و اين همان چيزي است که ما در ايران به آن توجه نداريم.اگر يک شبه تمام اتفاقات خوب در کشور ما رخ دهد يعني تحريمها لغو شود ما به جهان وصل شويم و همه چيز درست باشد و…. بازهم حدود يک دهه طول ميکشد که بتوانيم نقشي را که بايد؛ در صحنه انرژي جهان ايفا کنيم، با کمال تأسف تقريباً امکان حضور و نقشآفريني قابل توجه در صحنه انرژي جهان را از دست دادهايم.اکنون کشورهاي منطقه مثلاً قطر در پارس جنوبي (گنبدشمالي) عربستان و کويت در ميدان آرش، عراق در غرب کارون با انعقاد قراردادهاي بلندمدت از منابع مشترک با ايران استفاده ميکنند و آينده خود را تضمين ميکنند اما ما حتي از جانب روسيه هم مشکل داريم، اين کشور به دليل جنگ اوکراين و به دليل اينکه بابت تحريم از بازار بينالمللي بيرون رانده شده عملاً با ايران رقابت نابرابر ميکند و با تخفيفهايي که اعمال ميکند؛ ما از از اندک بازارهاي که برايمان مانده نيز به عقب ميکشاند. در اين بين چين هم از اين ماجرا حداکثر استفاده را کرده و نفت ايران و روسيه را با تخفيف زياد خريداري ميکند.در هر حال ما براي نقشآفريني در بازار بينالمللي نفت و گاز حداقل به دو مؤلفه نياز داريم ابتدا سرمايهگذاري است که ابتدا بايد از خارج جذب کنيم و اين در حالي است که اکنون در شرايطي نيستيم که کشوري حاضر باشد در ايران سرمايهگذاري کند زيرا ريسک ورود سرمايه بالاست. از ديگر سو شاهديم که دولت اعلام کرده ۸۰ ميليارد دلار سرمايه تنها در بخش گاز نياز دارد اما واقع امر اينکه بدون اين سرمايهگذاريها هم بخش قابل توجهي کسري داريم و دولت اکنون به هيچ عنوان به لحاظ مالي امکان سرمايهگذاري قابل توجه در بخش انرژي کشور را ندارد.البته بخش خصوصي ميتواند اين سرمايهها را متقبل شود اما دولت کاري ميکند که بخش خصوصي رغبتي به سرمايهگذاري در اين حوزه ندارد مثلاً در حوزه برق سرمايهگذاري بخش خصوصي صفر شده چون دولت تاکيد بر صحنهگرداني و تداوم دلالي انرژي دارد بنابراين در شرايطي که سرمايهگذار هم به دولت اعتماد نميکند امکان جذب سرمايه خارجي هم ميسر نيست.