بحث مسیر ارس یک پیشنهاد راهبردی از سمت ایران برای ایجاد تعادل در قفقاز و حل اختلافات جمهوری آذربایجان با ارمنستان بر سر ایجاد خطوط مواصلاتی بین خاک اصلی جمهوری آذربایجان و نخجوان است.
بر کسی پوشیده نیست که تحولات 3 سال اخیر نشان میدهد که جنگ دوم و سوم قرهباغ یک راهبرد و طرح کلان از سوی انگلستان و رژیمصهیونیستی، برای ایجاد یک فتنه ژئوپلیتیکی در منطقه با هدف دالان طولانی ناتو است که هدف آن پیوند جهان ترک و ایجاد تغییرات کلان در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی در جهت مقابله با ورود منطقه به نظم نوین جهانی، انجام اقداماتی علیه ایران، روسیه و چین در این زمینه به ویژه در حوزههای انرژی، ترانزیت، قومگرایی و گسترش ناتو به منطقه است.
برای مقابله با این فتنه ژئوپلیتیکی، ایران راه ارس را مطرح کرد. این راه، اولاً یک مسیر است که بیش از 30 سال از آن استفاده میشود. جمهوری آذربایجان برای ارتباط با نخجوان، ترکیه، آسیای مرکزی و همچنین ارمنستان و برای ارتباط با جهان خارج از این مسیر استفاده میکند. پس این مسیر، مسیری است که به نوعی قابلیت خودش را آزموده و کارایی خودش را نشان داده است. در چنین شرایطی که ایران چنین طرحی را مطرح کرده اگر بحث کریدور جعلی زنگزور یا هر عنوان دیگری که حاکی از چشمداشت جمهوری آذربایجان و ترکیه به جنوب ارمنستان یعنی سیونیک دوباره مطرح شود، نشاندهنده این است که آنها به دنبال مسیر ترانزیتی نیستند؛ بلکه به دنبال طرحهای امنیتی با چشمداشتهای ارضی و تغییرات ژئوپلیتیکی و مرزی هستند وگرنه مسیر ترانزیتی را ایران پیشنهاد کرده است.
نکته مهم این است که عموماً بعد از جنگ سوم قرهباغ در 28 شهریور که منجر به پاکسازی قومی گسترده ارامنه بومی از قرهباغ و منجر به از بین رفتن بحث دالان لاچین بین قرهباغ و ارمنستان شد، عموماً هیچ مبنایی حتی مبنای سیاسی برای طرح این مساله وجود ندارد، چون مبنای آنکارا و باکو در این زمینه حقوقی نبوده و مبنای سیاسی بوده است. حتی امروزه این مبنای سیاسی هم برای طرح جعلی کریدور زنگزور وجود ندارد و اگر چنین موضوعی از سوی باکو و آنکارا مطرح شود اوج زیادهخواهیهای آنها را در منطقه نشان میدهد.
علیرغم اینکه راه ارس مطرح شده و پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان در مجمع تفلیس طرح جدیدی با عنوان «تقاطع راه» را مطرح کرد و بازگشایی خطوط مواصلاتی بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان از مسیرهای مختلف یعنی مسیر ریلی جنوب ارمنستان و همچنین از طریق جادهها از شمال، مرکز و جنوب ارمنستان را مطرح کرد؛ شاهد این موضوع هستیم که آقای اردوغان، نخستوزیر ترکیه در نشست سران کشورهای ترکزبان در آستانه قزاقستان، مجدداً بر ایجاد یک مسیر از جنوب ارمنستان برای اتصال آذربایجان و نخجوان تأکید میکند. این نشان میدهد که ترکیه و آذربایجان عموماً به دنبال مسیر ترانزیتی نیستند و به دنبال یک فتنه ژئوپلیتیکی با اهداف امنیتی و قومگرایی در قالب پانترالیسم انگلیسی هستند. بر همین اساس که طبیعی هم است، ایران ضمن آنکه طرح خودش را برای ثبات در قفقاز اعلام کرده اما در عینحال خطوط قرمز خود را در مورد هر طرحی که منجر به تغییرات ژئوپلیتیکی در منطقه میشود تغییر نداده و از این منظر اقدامات باکو و آنکارا در پیگیری مجدد کریدور جعلی زنگزور میتواند صدمات جبرانناپذیری را بر ثبات منطقه وارد کند و آنچه که مشخص میشود این است که بعد از برگزاری فرمت 3+3 در تهران، راهها و فرصتهای همکاری و همگرایی در منطقه با حمایتهایی که ایران دارد و دنبال میکند، کاملاً مشخص و چشمانداز آن روشن است.طبیعتاً هر اقدامی خارج از توافقاتی که در قالب بیانیه تهران در فرمت 3+3 شده میتواند مجدداً منطقه را با مشکلات جدی مواجه کند. ضمن اینکه نباید فراموش کنیم به دلیل پاکسازی قومی صورتگرفته در قرهباغ هنوز در چشمانداز آینده، اختلافات و بسترهای تنشزا در منطقه به قوت خودش باقی است و این ضرورت هوشیاری طرفین درگیر در منطقه را دوچندان میکند.