ناترازی صندوقهای بازنشستگی ریشه در مسائل زیادی دارد. دولت، اصلاحات در صندوقهای بازنشستگی را باید در دستور کار قرار دهد . این اصلاحات باید هدفمند، دقیق و گام به گام طراحی شود .
اولین گام در این اصلاحات باید مدیریت هزینه در این صندوقها باشد.مدیریت هزینه لازم است با استفاده از فناوریهای جدید برای وصول مطالبات تکمیل شود. در شرایط کنونی وصول مطالبات به صورت سنتی، با نیروی کار زیاد و بروکراسی پیچیده و فرایند زمانبر صورت میگیرد و در نتیجه فشاری مضاعف به صندوقها وارد میگردد.
متاسفانه شایستگی و تخصص در انتصابات این صندوقها اصلا مد نظر نیست و حکمها همگی بر اساس نگاه سیاسی صادر میشود. نتیجه این وضعیت نیز در درگیری شدیدی که صندوقهای بازنشستگی با ناترازی دارند، قابل مشاهده است.
یکی از جوانب اصلاحات صندوقها دقیقا باید همین موضوع شکل مدیریت و بهسازی آن باشد. حال سئوال اصلی اینجاست که چرا دولت و مجلس بدون توجه به ذینفعان تصمیم میگیرند و بار همه مشکلات را به دوش مردم میاندازند. اصلاح سن بازنشستگی در ایران یک ضرورت است اما این اقدام پایانی در پروسه اصلاح ساختار صندوقهای بازنشستگی است و دولت مثل همیشه سادهترین راه را انتخاب کرد. یعنی نه ساختار اداره صندوق و نه ساختار هزینه و مطالبات و … را تغییر نمیدهد اما سن بازنشستگی را بالا میبرد و میگوید اصلاح کردم، این اقدام باید پس از یک سلسله اصلاح اتفاق بیفتد .
چنین اقداماتی در شرایط کنونی بحرانزاست. دولت همواره نهادهای مدنی و نمایندگان تشکلها را نادیده گرفته و عواقب این نادیده انگاری نیز در گسترش فقر و بحران در میان بازنشستگان و سالمندان مشهود است. بهتر است اصلاحات را از پایان شروع نکنید و به قواعد علمی و مدیریتی تن بدهید و خودتان را هم در سختی بیندازد والا این اقدامات نتیجهای در بر نخواهد داشت.تغییرات در بخش مشاغل سخت و زیان آور بسیار گسترده است و بیتردید زندگی همه کارگران و حقوقبگیران تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.