سجاد طاهری روزنامه نگار: کشورمان با ناترازی در بخش انرژی مواجه است؛ البته به نسبت سرانه جمعیت، وضعیت جغرافیایی و تولید ناخالص ملی، شدت مصرف انرژی کشورمان در دنیا رکورددار است. به نحوی که در سال 1401، معادل بیش از 3000 میلیون معادل بشکه نفت خام که تقریباً کل انرژی منابع اولیه انرژی در کشور بوده است.
کشورمان با ناترازی در بخش انرژی مواجه است؛ البته به نسبت سرانه جمعیت، وضعیت جغرافیایی و تولید ناخالص ملی، شدت مصرف انرژی کشورمان در دنیا رکورددار است. به نحوی که در سال 1401، معادل بیش از 3000 میلیون معادل بشکه نفت خام که تقریباً کل انرژی منابع اولیه انرژی در کشور بوده است.
رشد سالانه مصرف انرژی در کشور طی یک دهه گذشته بیشتر از رشد تولید انرژی بوده و شاخص شدت انرژی در کشور 2 برابر متوسط دنیا و سه تا چهار برابر کشورهای توسعه یافته است.
محمد طاهر رحیمی کارشناس اقتصادی در زمینه مصرف انرژی در کشور گفت: کشورمان سالها مزیت انرژی داشته و باید از این مزیت برای توسعه صنعتی خود استفاده میکردیم، یعنی صنایع درونزایی داشتیم. بسیاری از صنایع ما از ابتدای تا انتهای زنجیره داخلیسازی شده بوده و یک مزیت انرژیای هم داشتیم. میتوانستیم این زنجیره را مدام تکمیل کنیم و به یک توسعه صنعتی ویژه با استفاده از مزیت انرژی دست پیدا کنیم. صد سال است که جلو آمدیم میبینیم که این توسعه صنعتی متناسب با شرایط روز دائم التغییر دنیا برای ما ایجاد نشده است. از توسعه صنعتی بسیاری از کشورهای دنیا و اساساً به صورت کلی از توسعه اقتصادی ما جا ماندیم و مزیت انرژیای که داشتیم برای صنایع ما به هدف اصابت نکرده است.
وی با توجه به این که رانت انرژی انگیزه برای توسعه زنجیره ارزش را از بین برده است، بیان کرد: وقتی که میبینیم از یک مزیت انرژیای در کشور درست استفاده نشده، دو راه داریم. یا باید حکمران اقتصادی انتهای زنجیره بایستد و با مالیات آن مزیت انرژیای که داده، با ابزارهای مالی به هدف نخورده را دوباره جمع کند یا باید در ابتدای زنجیره ابزار قیمت انرژی برای صنایع ما مبتنی بر یک نقشه توسعه صنعتی، مبتنی بر یک استراتژی توسعه، صنعتی توسعه پاییندست را بهصرفه کند. حاشیه سود را به صورت 80 درصدی در بالادست بعضی از صنایع ما متمرکز نکند. این تمرکز را از بین ببرد و حاشیه سود در طول زنجیره به صورت متواضع توزیع شود. پس یا باید حکمران الآن ابتدای زنجیره بنشیند یا باید انتهای زنجیره بنشیند.
در ادامه گفت: منتها الآن حکمران همان روش مثلاً چهل پنجاه سال پیش را استفاده میکند، ما به توسعه صنعتی هم نمیرسیم، یعنی جدیدترین آمارهای رشد اقتصادی از سمت هزینه را ببینید که خالص صادرات یکی از اجزای هزینهای جیدیپی است. خالص صادرات ما رشد کرده و ارزش افزوده ما نه تنها رشد نکرده بلکه کاهش هم پیدا کرده است. در صنایع مختلف هم قابل رؤیت است. در صنعت فولاد و پتروشیمی، ارزش افزوده صنایع پتروشیمی ما به ازای هر تن، واردات آن سه الی چهار برابر صادرات آن است. پس بنابراین ما از وضعیت انرژی درست استفاده نکردیم؛ حالا باید حکمران اقتصادی کشور بیاید یا ابتهای زنجیره و یا انتهای زنجیره این وضعیت انرژی را به سمت توسعه صنعتی ببرد.
این کارشناس اقتصادی درباره وضعیت بنزین نیز گفت: چون بحث بنزین است، باید بگویم ما میخواهیم از ابزار قیمت برای بنزین استفاده کنیم یا نکنیم؟ باید چه شرایطی حاکم باشد و الآن چه شرایطی را داریم. یکی اینکه ما وقتی که از بحث ارز صحبت میکنیم، شما وقتی که یک دهه یعنی دهه 90 را در نظر بگیریم. از 5 یا 6 شوک ارزی عبور کردید که نرخ ارز ما را تقریباً 20 برابر کرده است. اساساً نرخ ارز ما مبتنی بر یک سری عوامل برونزایی که حکمران پولی، مالی و ارزی کشور از ابزارهای خود استفاده نمیکند، برای اینکه عوامل برونزا را کنترل کند.وی با اشاره به جهش ارز مالیات بیان کرد: مبتنی بر عوامل برونزا، مدام دچار جهشهای ارزی میشویم، بعد مدام میخواهیم این جهشهای ارزیای که برونزا و مبتنی بر یک سری پیشرانهای برونزا است و اتفاق میافتد، را به نام مالیات پنهان انجام دهیم. بگوییم ارز جهش پیدا کرد، مالیات پنهان شما زیاد شد. آقای قالیباف رئیس مجلس هفت ماه پیش میگوید یارانه پنهان ما 80 میلیارد دلار است، بعد از 6 ماه میگوید یارانه پنهان ما 100 میلیارد دلار است. چطور 6 ماه یارانه پنهان ما به مردم از 80 میلیارد دلار به 100 میلیارد دلار رسید؟ این ادبیات اصلاً ادبیات فنیای نیست. ما دچار جهش ارز شدیم. یارانه پنهان به مردم ندادید، مالیات پنهان از مردم گرفتیم، چون عوامل برونزا را در جهشهای ارزی نتوانستید کنترل کنید.
نکته بعدی اینکه این بحث یارانه پنهان و مالیات پنهان که مطرح میکنیم ناظر به این بحث ثبات ارزی است.
نکته دیگر اینکه اقتصاد ما، اقتصادی است که در همین دو سال اخیر با فشار هزینههای جدی مواجه شده است. از یک سری فشار هزینهای که کنترل آن دست ما نبوده تا یک سری فشار هزینهای که کنترل آن دست ما بوده است. مثلاً شما در سال 1401 به خاطر جنگ روسیه و اوکراین با رشد شدید قیمتهای جهانی مواجه شدید که این رشد قیمتهای جهانی با یک تأخیر زمانی، اثر خودش در اقتصاد کشور ما هم نشان میدهد.