حمایت افکار عمومی برای یک جامعه دینی حیاتی‌تر است

0
83

دکتر رئوف پیشدار استاد دانشگاه: با ارزش‌ترین و حیاتی‌ترین عنصر حیات بخش هر نظام، حکومت و دولتی،   «سرمایه اجتماعی» یا همان حمایت و اقبال مردمی است. این سرمایه برای همهٔ نظام‌های سیاسی دارای ارزش حیاتی است، ولی برای نظام‌هایی که جنبه دینی دارند، حیاتی‌تر است از این حیث که نظام با باورهای دینی و ایمانی مردم پشتیبانی می‌شود و حفظ آن نیز به همین جهت در باور دین مدارها «واجب» می‌شود، اگر چه در سوی دیگر این نظر وجود دارد که «حکومت و ساختارهای حکومتی، امری عرفی و اجتماعی است و باید با عقل و فهم آن را بررسی کرد نه با تعبد و تقلید»

سرمایه اجتماعی تحت تأثیر گذاره ها و متغیرهای زیادی شکل می‌گیرد، ارتقاء پیدا می‌کند، و یا حتی ممکن است از بین برود، که اصلی‌ترین آن‌ها اعتماد و اطمینان و باورمند بودن به این است که آن نهاد، می‌تواند و برنامه مدون و روشن و کارشناسی و حمایت شده از سوی نخبگان جامعه را برای تحقق آمال و خواسته‌های مردم دارد.رسانه مستقل به معنای عام آن از رسانه‌های سنتی گرفته تا رسانه‌های مدرن و حتی تریبون‌هایی مانند نماز جمعه و جماعت که در طبقه بندی رسانه‌های ارتباطی، قرار می‌گیرند، قدرت مندترین نهاد سازنده و پاسدار اعتماد عمومی است. کار رسانه به نمایندگی از افکار عمومی حفاظت و حراست از حقوق عمومی است. پاکی جامعه و پاک دستی مدیران آن هر که می‌خواهد باشد، از جمله همین حقوق عمومی است و استثنایی ندارد، خاصه که در مقام حکومت، وعظ و خطابه و جایگاهی رفیع مانند امام جمعه باشد و یا قرار گیرد، که در آن موقعیت حتی کوچک‌ترین خطایی قابل اغماض نیست و بلافاصله به حساب دین نوشته می‌شود. توجه داریم که مجاری اطلاعاتی سازنده افکار عمومی‌اند و در تصمیم گیری‌ها و تصمیم سازی ها در سطح جهانی، منبع اطلاعات هستند. آنچه در این شرایط خاص و ویژه کشور، در هر دو بُعد داخلی و خارجی باید مورد توجه عموم قرار گیرد، این مهم است که راه توسعه و پیشرفت تنها با سیاست میانجی و کیش شخصیت ره بجایی نخواهد برد. فردای بهتر و امن ایران با حضور و ظهور همهٔ مردم در عرصه‌های اجتماعی و آموزش‌های همدلانه با تکیه بر اخلاق مدنی ممکن است. این مهم بدون توجه به افکار عمومی که سازنده متغیرهای اساسی و حیاتی مانند همبستگی در دو بعد دینی و ملی است، عملی نیست. یک حکومت دینی نمی‌تواند رفتارهای توتالیتری داشته باشد، زیرا رفتار و عملکرد آن به حساب دین گذاشته می‌شود و دین به اعتبار کلام الله مخالف شدید آن است. در چنین نظامی حکومت نمی‌تواند اراده‌ای جز نظر و خواست مردم داشته باشد که در سیره پیامبر اکرم (ص) و معصومین (ع) بوده است. این یعنی تابع افکار عمومی بودن. قرار دادن فردی که در مظان اتهامات بسیار است و خود به آن معترف می‌باشد، حتی اگر توبه و استغفار کرده باشد در جایگاه ارشادی، بدتر از هر آن‌چیزی است که گمان کنید. نظام، بویژه نظام دینی نمی‌تواند بسته عمل کند، اصلاً دوره چنین عملکردهایی گذشته است. همهٔ کارکردها امروز زیر ذره بین رسانه‌هاست.همگان باید بدانند؛ می‌بایست میل به قدرت را بخاطر باز تولید ارزش‌ها و امید در جامعه کنار نهاد.

 

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید