علی قنبری اقتصاددان: مشکل اصلی این است که اقتصاد ما غیر از مسائل اقتصادی به عوامل سیاسی پیوند خورده است. در مدلهای اقتصادی با دو طیف متغیر درونزا و برونزا روبهرو هستیم که اولی توسط خود مدل و دومی بهواسطه عوامل خارجی و تحمیلی تعیین میشود. در اقتصاد ما نیز عوامل برونزایی مثل تحریم تأثیر غیرقابلانکاری بر شرایط اقتصادی میگذارند.
به همین دلیل است که سالهاست مسئله سیاست خارجی و حل مشکلات این حوزه در کانون توجه قرار گرفته است. این موضوع که باید قطعاً با جهان، ارتباط اقتصادی برقرار کنیم، چیزی نیست که فقط روی کاغذ بنویسیم. حقیقت این است که هر اقدام اقتصادی ما در زندان FATF، تحریمهای آمریکا و مشکلات برجامی محصور است؛ بنابراین ما غیر از این که باید اقدامات اقتصادی خود را چه در منطقه و چه در جهانگسترش دهیم، باید به فکر حل مسائل سیاسی نیز باشیم، چرا که بدون حل مسائل سیاسی عملاً انتظار گشایشهای اقتصادی بیمورد است.
این که با هند وارد معامله شدیم نهتنها بسیار مهم است؛ بلکه اتفاقاً تحسینبرانگیز و بسیار استراتژیک است؛ اما مسئله این است که ما در بسیاری از امور مهم سیاسی تعلل داشتیم. عدهای در کشور معتقد بودند برجام پاره کاغذی بیارزش است و قرار هم نیست بود و نبودش بر اقتصاد ما اثر بگذارد، اکنون میبینیم که نبود همین برجام تا چه حد کارشکنی و مشکل در اقتصاد ما ایجاد میکند.
همچنین برخی دیگر معتقد بودند قطع رابطه با کشورهای منطقه و دنیا مهم نیست. اکنون میبینیم که تمامی کشورهای همسایه ما و حاشیه خلیجفارس از طریق ایجاد ارتباطات مؤثر با اروپا و آمریکا تا چه حد رشد کردهاند و تعداد قراردادهای تجاری آنها با اروپا و آمریکا بسیار زیاد است. همچنین پیش از آغاز جنگ غزه بود که هند، آمریکا، عربستان سعودی و اتحادیه اروپا، توافق خود را برای راهاندازی کریدور حملونقل و اتصال ریلی هند – خاورمیانه – اروپا اعلام کردند. در همان زمان نیز هدف این کریدور تسهیل جریان تجارت، انرژی و داده عنوان شد.
هیچ کشوری در منطقه منتظر ما نمیماند. زمانی بود که به موقعیت استراتژیک و خاص خود در منطقه مفتخر بودیم و تصور میکردیم، چون موقعیت جغرافیایی خوبی داریم، بسیاری از کشورها مجبور خواهند بود با ما وارد معامله شوند، اما حقیقت این است که اکنون کشورها از هر روشی برای پیشرفت خود استفاده میکنند و قطعاً منافع ملی ما را بر منافع ملی خود، ارجحیت نمیدهند.
ما قابلیتهای متعددی در کشورمان داشتیم که چابهار تنها یکی از آنها است. اما چه استفادهای کردهایم و چه استفادهای میتوانیم بکنیم؟ یکی از مهمترین مولفههای سیاسی موردنیاز ما «راهبرد سیاسی قوی با جهان» است این مؤلفه را نیز یک قوه بهتنهایی نمیتواند پیش ببرد. قوه قضائیه، مقننه و مجریه باید به شکل یکدست و همصدا در این زمینه فعالیت و تلاش کنند. اکنون در شرایطی هستیم که حاکمیت باید واقعاً بخواهد مشکلات سیاسی را حل کند. اقتصاد بیمار در سیاست ضعیف شکل میگیرد و سیاست ضعیف نیز در سایه اقتصاد بیمار، ضعیفتر میشود.
بعد از ماجرای برجام و FATF و منگنههای اقتصادی متعددی که ما در آنها قرار داریم، باید بسیار هوشمندانهتر عمل میکردیم، این روزها هم درست است که نفتمان را میفروشیم، اما به چه قیمتی این کار را میکنیم؟ در ضمن فراموش نکنیم که اکنون بایدن در ایالات متحده رئیسجمهور است و همین رئیسجمهوری که بهاصطلاح دموکرات است ما را تحتفشار گذاشته، چه برسد به رئیسجمهور شدن ترامپ. ترامپ همان کسی است که در دوران ریاستجمهوری خود بدترین فشار تحریمی را بر ما وارد کرد. کارزار «فشار حداکثری ترامپ» همان کابوسی است که میتواند پس از به ریاستجمهوری رسیدن مجدد وی تکرار شود و حالا پرسش این است که ما چقدر آماده هستیم؟