امیر ناظمی پژوهشگر حوزه سیاستگذاری: اینکه کدام سناریو روی میدهد، در روزهای آینده مشخصتر خواهد شد. اما آنچه قطعی است، این است: دولت پزشکیان در 3 سناریو شکست خواهد خورد و در یک سناریو (گذار) میتواند کارنامهای قابل توجه بگذارد. اما شکست پزشکیان یعنی شکست حاکمیت و یعنی آخرین شانس جمهوری اسلامی است.
زندگی پر است از اتفاقات و رویدادهایی که وضعیت ما را دچار تغییر میکنند. به این ترتیب، آینده بیش از آنکه پیشبینیپذیر باشد، پر است از عدمقطعیت. برای قرنها بشر تلاش میکرد تا پیشبینی بهتری از آینده داشته باشد و به اتکاء آن پیشبینی بتواند، هم تصمیمهای بهتری بگیرد و هم منافع خود را افزایش دهد. اما این تلاشها به بشر نشان داد تا به جای پیشبینی، بهتر است خود را برای آیندههای باورپذیر آماده کند.برنامهریزی و سیاستگذاری در دنیای امروز یعنی آمادگی برای سناریوهایی که میتوانند شکل بگیرند، و هر یک از آن سناریوها میتواند وضعیت ما را متفاوت از امروز کنند. به همین دلیل ابتدا باید سناریوهای مختلفی که ممکن است رخ دهند، شناسایی و چارچوببندی شوند. آینده این دولت و کارنامه آن را میتوان تابع دو عدمقطعیت کلیدی زیر دانست:
1- همراهی یا تقابل داخلی: اینکه آیا دولت مسعود پزشکیان حمایت یا تقابل حاکمیت و به دنبال آن نیروهای سیاسی پرنفوذ در ساختار حاکمیت را داشته باشد یا نه، نقطه شروع شکلگیری یک همراهی یا تقابل خواهد بود. اگر دولت پزشکیان بتواند همراهی حاکمیت را کسب کند (برخلاف روحانی) میتواند نقطه شروع یک آشتی ملی باشد.
2-انزوا یا تعامل خارجی: تحریمها و فشارهای خارجی دولت ایران را در نقطهای شکننده قرار داده است. شکلگیری یک توافق خارجی با بازیگران جهانی یا عدم آن، عدمقطعیت دیگر است. به این ترتیب 4 سناریو ساخته میشود (تصویر زیر). فراموش نکنید که سناریوها وضعیتهایی از آینده هستند که تابع تصمیمهای شما نیستند، بلکه بر شما تحمیل میشوند.
سناریوی دوباره برجام
در این سناریو مشابه با تجربه برجام، دولت یک توافق جهانی را پیش میبرد، اما فقدان همراهی حاکمیت و سنگاندازی در برابر آن، امکان بهرهبرداری از نتایج آن را نمییابد. تجربه تلخ برجام منجر به تحریک سرمایهگذاری خارجی (FDI) در ایران نخواهد شد. به این ترتیب افزایش فشارهای اقتصادی منجر به شکست کامل دولت خواهد شد.
سناریوی مرگ تدریجی
افزایش درگیریها و تقابل داخلی از یک سو و انزوای جهانی از سوی دیگر، منجر به وضعیت اقتصادی بحرانی و افزایش فقر میشود. همچنین گسترش ناکارآمدی منجر به نارضایتی عمومی میشود. با توجه به تجربههای پس از 88، سیاست سرکوب شدید در دستور کار دولت و حاکمیت قرار میگیرد. سرکوبهایی که ایران را وارد یک مرگ تدریجی میکند. در افراطیترین حالت تلاش برای سرنگونی دولت توسط سایر رقبای سیاسیاش (مانند آبان 98) روی میز این رقبا قرار میگیرد.
سناریوی چپکوک
دولت پزشکیان علیرغم داشتن همراهی حاکمیت، به دلیل عدماستقبال آمریکا، اروپا و ژاپن از مذاکره، نمیتواند خود را از انزوا خارج کند. به این ترتیب ایران به مرور زمان تبدیل ایران به حیاط خلوت روسیه و بعد از آن چین خواهد شد. دولت با مشکلات شدید اقتصادی، به سمت سیاستهای بازتوزیعی حرکت میکند. عدالتخواهی در یک فضای همدلی میان دولت و حاکمیت، به سمت تعارض با غرب و گسترش تفکرات چپگرایانه در ایران میشود. در چنین فضایی درونگراها در مقابل جهانگراها برتری مییابند. نتیجه چنین وضعیتی، گسترش پوپولیسم برای ایران و در بازهای بلندمدت است.
سناریوی گذار
حاکمیت که نتیجه انزوای جهانی و ناکارآمدی نیروهای افراطی را در سالهای اخیر دیده است، از دولت پزشکیان حمایت میکند تا به توافقی فراتر از برجام دست یابد. این توافق غیر از بازیگران جهانی شامل مذاکرات منطقهای و حتی نزدیکی به هند نیز شده است. اگرچه کابینه تبدیل به کابینه آشتی ملی شده است، اما منجر به شکلگیری نیروی محرکه سیاسی جدیدی شده است که شامل نیروهای جوان، توانمند و غیرایدئولوژیک ولی دارای خاستگاههای سیاسی مختلف هستند. به منظور انجام این کار، نوعی از تمرکز امنیتی، بهخصوص در حوزه ضداطلاعات شده است، تا سنگاندازیها به کمترین میزان برسد.
کدام سناریو؟
هر 4 سناریو امروزه باورپذیر هستند. برای هرکدام نیز نشانههایی در ماههای گذشته مشاهده شده است. اما شاید نشانههای کمسوی سناریوی گذار نیز در این روزها قابلتوجه است و این سناریو را باورپذیر کرده است:
-محدود کردن گروههای خودسر یا آتشبهاختیار (رائفیپورها)
-همسو کردن جریانهای مذهبی (هیاتهای مذهبی) با دولت
-همراهی نیروهای مسلح
اینکه کدام سناریو روی میدهد، در روزهای آینده مشخصتر خواهد شد. اما آنچه قطعی است، این است: دولت پزشکیان در 3 سناریو شکست خواهد خورد و در یک سناریو (گذار) میتواند کارنامهای قابل توجه بگذارد. اما شکست پزشکیان یعنی شکست حاکمیت و یعنی آخرین شانس جمهوری اسلامی است.