چشم انداز گروه بریکس

0
40

وحید شقاقی شهری کارشناس اقتصادی: گروه بریکس یک گروه بین‌المللی به رهبری قدرت‌های اقتصادی نوظهوری است. ابتدا پنج اقتصاد بزرگ در حال ظهور شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی، بریکس را شکل دادند و بعد آن شش کشور آرژانتین، اتیوپی، امارات، عربستان، مصر و ایران به جمع این گروه اضافه شدند. در کل افزایش مبادلات تجاری بین کشور‌های عضو و در نتیجه تقلیل وابستگی اقتصادی به اروپا و آمریکا، تشکیل بانک توسعه و ذخیره ارزی در برابر نهاد‌های غربی هم، چون بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، ایجاد روابط جنوبجنوب، استفاده از پتانسیل کشور‌های در حال توسعه برای تغییر مناسبات اقتصاد جهانی و عادلانه‌تر کردن آن، ایفای نقش مؤثر در کمک کردن به کشور‌های در حال ورشکستگی و تاثیرگذاری مثبت بر بحران‌های سیاسی یا اقتصادی مهم جهانی از جمله اهداف اعلامی یا پشت پرده تشکیل بریکس بوده است.

همانطورکه در اهداف بریکس اشاره شده، تشکیل بانک توسعه و حمایت مالی از پروژه‌های کلان کشور‌های عضو از اهداف کلیدی بریکس قلمداد شده است. بدیهی و روشن است که بریکس یک ظرفیت مناسب برای توسعه روابط اقتصادی و تجاری و تامین مالی درجهت پیشرفت اقتصادی کشور‌ها است و این ظرفیت برای اقتصاد ایران نیز میتواند اثرگذار باشد. اقتصاد ایران نیازمند تقویت تکنولوژی، ایجاد یکپارچگی در حوزه سیاست‌گذاری‌های تجاری و وجود استراتژی مناسب از بهره‌مندی امکانات بین‌المللی است تا بتواند در زنجیره ارزش جهانی قرار بگیرد و بریکس این ظرفیت بالقوه را فراهم ساخته است.اصولاً هر پیمان منطقه‌ای و بین المللی فراهم کننده این ظرفیت است با این حال تجربه اقتصاد ایران در گذشته حکایت از ناکامی کشور در بهره مندی از فرصت‌های پیمان‌های تجاری و اقتصادی داشته است. تجربه ناموفق در اکو و سایر همگرایی‌هایی منطقه‌ای دو یا چندجانبه برای ایران وجود داشته و همین مساله و عدم توفیق تاریخی بر نگرانی استفاده از فرصت بریکس نیز پابرجاست. برای بهره مندی از هرگونه پیمان اقتصادی و تجاری در سطح منطقه‌ای و بین المللی، یک نقشه راه و برنامه روشن نیاز است. متاسفانه شواهد گذشته نشانگر این موضوع بوده اند که عضویت ایران هیچگاه مبتنی بر یک برنامه بلندمدت روشن و شفاف و پیگیری مستمر برنامه نبوده است به طوریکه همواره در ابتدای عضویت و الحاق با بوق و کرنا آغاز شده و به تدریج رو به افول و فراموشی کشیده شده و صرفاً درحد شرکت مقامات دولتی در اجلاس‌ها خلاصه شده است.بدیهی است که بریکس یک فرصت تاریخی برای توسعه روابط اقتصادی و تجاری و نیز تامین مالی برای رشد سرمایه گذاری داخلی است، با این وجود بهره مندی از این فرصت، یک برنامه روشن بلندمدت با انجام اصلاحات ساختاری در کشور نیاز دارد. اعضای بریکس تجانس لازم برای مقابله با اتحاد تاریخی اروپا و امریکا را ندارد و این پیمان عمدتاً بر محوریت تعاملات اقتصادی و مالی خلاصه خواهد شد. پس فارغ از هیاهوی زیاد، اولین پرسش در این است که ظرفیت‌های ایران برای بهره مندی از بریکس چیست؟ اصلاحات ساختاری جهت استفاده از فرصت بریکس کدامند؟ در حوزه مبادلات برپایه ارز‌های محلی نیز همچنان تردید دارم چراکه تراز تجاری غیرنفتی کشور با کشور‌های عضو بریکس بشدت منفی است و اصولاً اگر نفت و مشتقات نفتی کنار گذاشته شود، محصولات رقابتی جهت ایجاد تعامل تجاری با اعضای بریکس وجود ندارد. دوام هر پیمانی نیازمند نقشه راه تجاری است و پشتیبان آن اصلاحات اساسی در ساختار‌های تولیدی و تجاری است. درغیراینصورت منافعی نصیب نخواهد شد یا حداقلی خواهد بود. البته در حوزه روابط بانکی و مالی فرایند تاحدودی سهل و راحت است چراکه امکان تامین مالی ایران توسط بانک توسعه و نهاد‌های مالی بریکس فراهم است و این حوزه کمی منافع سهل و سریع درپی خواهد داشت و اگر با برنامه مشخص پیش برویم، بهره مندی از تامین مالی توسط بریکس فراهم است.درخصوص قضاوت درخصوص ایجاد نظام بانکداری جایگزین نظام بانکداری جهانی یعنی بانک جهانی کمی زود است با این حال نهاد‌های مالی بریکس این توانایی را خواهند داشت که رقیبی برای بانک جهانی باشند. با این حال همچنان معتقدم بهره مندی از نهاد‌های مالی بریکس هم نیازمند برنامه روشن و فراهم ساختن شرایط محیطی مناسب داخلی است. با یک محیط اقتصاد کلان بی ثبات و متلاطم، این هدف نیز سهل الصول نخواهد بود. همه پیمان‌های منطقه‌ای و بین المللی برای هر کشوری نظیر ایران فرصت هستند. میزان کسب انتفاع بستگی به برنامه روشن اقتصادی و تجاری و اصلاحات ساختاری در جهت رفع موانع انتفاع دارد و بدون این دو مسئله، منافع فقط بر روی کاغذ خواهد ماند و منافع ملموس نصیب نخواهد شد.

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید