سیدجواد ورعی مدرس دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم: ابتدا باید علل و عوامل بروز معضلی به نام بدحجابی یا بی حجابی، و در مواردی بی عفتی شناسایی شود.
چرا به رغم آنکه با پیروزی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی، زنان و دختران بی حجاب یا کم حجاب، یا مردان بیگانه از اخلاق و دیانت به نمادهای دینی مثل حجاب، مسجد و روحانیت رو آوردند، اما به تدریج در جامعه ما گرایش به این نمادها کم رنگتر شد و امروز به یک معضل تبدیل شده است؟
بدون شناسایی علل و عوامل آن نمیتوان این معضل را چاره کرد. وضع قانون و برخورد انتظامی و قضایی هم مشکل را حل نخواهد کرد.
تردیدی نیست که بخشی از این معضل معلول سرازیر شدن فرهنگ غربی از طرق مختلف به جوامع اسلامی و نیز جامعه اسلامی است. اما نباید از عواملی که به خودمان مربوط میشود، غفلت یا تغافل کرد.
با توجه به انگیزههای مختلفی که در افراد بدحجاب و بی حجاب وجود دارد، میتوان علل و عوامل آن را متعدد دانست.
– برخی به گمان این که حجاب امری شخصی و خصوصی است، و دیگران حق تحمیل آن را ندارند، به این شکل در جامعه ظاهر میشوند. این گمان تنها با بحث فکری و علمی و رویکرد اقناعی برطرف میشود.
– در برخی به ویژه در سالهای اخیر این رفتار واکنشی به عملکرد بخشی از ساختار حاکمیت است که در حوزههای مختلف برای مردم محدودیت ایجاد میکند.
از نوع برخورد شورای نگهبان در انتخابات و سلب “حق انتخاب شدن” افراد برای مناصب مختلف، تا چگونگی برخورد هیئتهای گزینش در ادارات و سازمانها، تا دخالت نهادهای امنیتی در حوزههای دیگر، تا تنگ نظریها و اعمال سلیقهها در ممیزی کتب و نشریات و محصولات فرهنگی و هنری، تا برخورد بخشی از دستگاه قضایی با منتقدان و فعالان سیاسی، تا برخورد گزینشی و تبعیض آمیز و جناحی با مقولاتی چون فساد، و دهها نمونه دیگر.
احساس طیف گستردهای از مردم این است که حق انها در تعیین سرنوشت سیاسی، فرهنگی و اقتصادیشان زیرپا گذاشته شده، برای اعتراض به این رویکرد از هر وسیلهای استفاده میکنند، عدهای هم با بدحجابی و بی حجابی واکنش نشان میدهند، بسیاری هم یا همراهی میکنند یا سکوت. حتی متدینانی که حجاب را حکم واجب شرعی میدانند و رعایتش را لازم، حاضر نیستند با نهادهای مسئول در برخورد با این افراد همراه شوند.
– طیف گستردهای از مردم از تبعیض و بی عدالتی، فساد اقتصادی و مانند آن رنج میبرند، و با رفتارهای گوناگون واکنش نشان میدهند. وقتی به یک خانم بی حجاب اعتراض میشود، میگوید: “آیا مشکل مملکت بی حجابی من است، اگر راست می گویی، برو به فساد و تبعیض و بی عدالتی اعتراض کن و جلو رانتخواری و رشوه و حقوقهای نجومی و املاک نجومی و مانند آن را بگیر.”
نمیخواهم این واکنش را تأیید کنم، ولی میخواهم بگویم: نباید از این واقعیت غفلت کرد که جامعه از مشکلاتی که دارد، عصبانی و درگیر رفتارهای هیجانی است. منشأ آن را هم لااقل بخشی از ساختار حاکمیت و نهادهای متولی دین میداند.
خلاصه کنم، به نظرم مهمترین عاملی که موجب شده تا بی حجابی معضل امروز جامعه ما شود، احساس ناکارآمدی حکومت در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در طیف گستردهای از جامعه است. تا این احساس ناخوشایند از بین نرود، و جامعه به حدی از اعتدال و تعادل نرسد، و نتواند اکثریت جامعه را با خود همراه کند، رفتارهایی مثل بدحجابی و بی حجابی و مانند آن علاج نخواهد شد.
تا جمهوری اسلامی کارایی و کارآمدی خود را در زمینههای مختلف که با زندگی مردم ارتباط دارد، در عمل ثابت نکند، و نوعی احساس رضایت در اکثریت جامعه به وجود نیاید، نمیتوان معضلات فرهنگی، اجتماعی این چنینی را برطرف کرد. ما باید از تجربههای گذشته در موارد مشابه درس گرفته باشیم. به عنوان نمونه، آیا حکومت توانسته با قوانین مختلف و حتی تشویقهای گوناگون معضل “کاهش جمعیت جوان کشور” را علاج کند؟
طبق آمارهای رسمی به رغم همه این تلاشها، روند رشد جمعیت بازهم کاهشی است، چرا؟ چون معضلاتی از این قبیل دارای ابعاد مختلف، ریشهها و عوامل متعددی دارند، تا آن ریشهها و عوامل شناسایی و برطرف نشوند، معضل هم چنان باقیست. وضع قوانین متعدد هم مشکل را حل نخواهد کرد. قانونی که نتواند لااقل اکثریت مردم جامعه را قانع و همراه کند، ضمانت اجرا ندارد.