یک تحلیلگر حوزه شهری معتقد است با وجود چالشهایی که منطقه مکران دارد و آن را به گزینه نامناسبی برای انتقال پایتخت تبدیل میکند اما همچنان سواحل جنوبی بالاترین ظرفیت برای توسعه و اسکان جمعیت را دارند. از نظر این اقتصاددان، چاره مشکلات موجود، به جای انتقال پایتخت، اجرای طرح آمایش سرزمین است.
امیرعباس آذرموند: در حالی که فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت پرده از جایگزین دولت برای پایتخت شدن برداشت که محمد جعفر قائم پناه، معاون اجرایی پزشکیان تصریح کرد: این مساله در حد یک ایده مطرح شده است.
تهران دچار مشکلات بزرگی شده که رفع آن نیازمند عزمی گسترده و تلاشی مضاعف است. کلانشهرها خود به خود چالشهایی به همراه دارند زیرا تمرکز جمعیت و امکانات هم به رشد نامتوازن دامن میزند و هم با استفاده عظیم منابع و امکانات، محیط زیست را فرسودهتر میکند. جمعیت تهران را بیش از ۹ میلیون نفر تخمین میزنند که گفته میشود در طول روز به ۱۵ میلیون نفر هم میرسد. جلوگیری از مهاجرت به شهرها نیازمند ایجاد جذابیت برای زندگی در شهرهای کوچک و روستاها است.
انتقال پایتخت البته اقدامی بسیار پرهزینه است. پیش از این در سال ۱۳۹۴ پیروز حناچی در برآوردی هزینه انتقال پایتخت را حدود ۷۸ میلیارد دلار برآورد کرد. گفتنی است کل نقدینگی موجود در اقتصاد کشور که حدود ۱۰ هزار هزار میلیارد تومان است، تنها معادل ۱۳۰ میلیارد دلار است. به زبان سادهتر برای انتقال پایتخت چیزی نزدیک ۶۰ درصد کل نقدینگی موجود در اقتصاد باید به این کار اختصاص یابد. این در حالی است که انتقال پایتخت از مرکز کشور، به حاشیه جنوب شرقی و در مرزی آبی که نیروی دریایی ایالات متحده از آن به طور مداوم عبور میکنند، از نظر امنیتی چالشهایی به دنبال خواهد داشت.
در همین رابطه علی فرنام، کارشناس حوزه مسکن و شهرسازی میگوید تهران از نظر پدافندی، استراتژیکترین نقطه کشور است. از نظر وی رفع چالشهای فعلی با اجرای برنامه آمایش سرزمین محقق خواهد شد حال آنکه انتقال پایتخت نمیتواند به این مهم دست یابد.
متن کامل این گفتگو در ادامه آمده است.
چه شده است که ما دائم با این بحث انتقال پایتخت مواجه میشویم؟
من فکر میکنیم دلیل اصلی این مساله معضلات بزرگ، پیچیده و چند وجهی است که ما در تهران با آن مواجهیم و کتمان پذیر هم نیست که این چالشها بسیار بزرگ هستند.
راه حل مشکلات گسترده تهران، با انتقال پایتخت مرتفع میشود؟
بیشتر کارشناسان و صاحب نظران در حوزه شهرسازی، مدیریت شهری و آمایش سرزمینی باور دارند که مشکلات بزرگ تهران از طریق تمرکز زدایی و تراکم زدایی از تهران کاهش مییایند. به اصطلاح بر سر اینکه باید کاری کرد تا از تمرکز و تراکم فعلی کاسته شود همه توافق دارند اما کمتر کارشناسی است که فکر کند راه چاره انتقال پایتخت است. اقداماتی که در چارچوب آمایش سرزمینی داریم، بهترین اقداماتی است که میتواند امروز در دستور باشد.
نباید فراموش کنیم که مشکلات امروز کلانشهر تهران به یک تمرکز عجیب و غریب منابع و سرمایه منجر شده تا هر کس حتی در پی یافتن شغلی مناسب هم باشد باید سراغ تهران بیاید. اینکه یک جمعیت بزرگی زندگی با استاندارد نسبتا بالا در شهرهای کوچک و روستاها را رها میکنند و به حاشیه شهری چون تهران میآیند و پیک موتوری میشوند، ناشی از سطح بالای درآمد در پایتخت است. درنتیجه بهترین اقدامی که برای معضلات تهران از جمله در حوزه مهاجرت میتوانیم انجام دهیم، افزالیش جذابیت خصوصا در حوزه شغلی در سطح شهرهای کوچکتر است.
چه چیزی موجب شده با وجود تاکیدات قانونی، تمرکز صنایع حول تهران شکل بگیرد؟
بازار مصرفی و بزرگ تهران که میانگین درآمد مصرف کنندگان در آن، بالاتر از دیگر کشورها است، انگیزه اصلی چنین تمرکزی است. این بازار بزرگ که در تهران شکل گرفته همه امکانات کشور را میتواند ببلعد و باید با قوانین بیشتر بستر خروج بخشی از صنایع غیرلازم را فراهم کرد.
در حوزه مدیریتی چه پیشنیازهایی برای افزایش جذابیت شهرها و شهرستانها باید به وجود بیاید تا روند تمرکز در تهران را کاهش دهد؟
بعد دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد مساله تفویض اختیارات تصمیمگیری به استانها و شهرستانها است. در بیشتر کشورها جهان ، مدیریت شهری به شهرداریها واگذار شده است. با واگذاری اختیارات تصمیمگیری به شهرداریها، مشاغل سطح بالای دولتی و عمومی در هر شهری خواهد آمد و همزمان بخش خصوصی هم حضور فعالتری را میتواند داشته باشد. حال آنکه امروز تقریبا همه ساختار ستادی اداره کشور در تهران متمرکز شده که موجب شده پژوهشگران یا صنعتگران هم میل بیشتری به سمت آمدن به مرکز داشته باشند. به هر روی، انتقال پایتخت از تهران، نمیتواند مانند یک اکسیر باشد که مشکلات موجود را حل کند و ممکن است تنها به کاهش نسبی نرخ مهاجرت به تهران بیانجامد اما مشکلات دیگر پا بر جا بمانند.
در تجارب جهانی چند باری انتقال پایتخت صورت گرفته است. در این تجارب، چه مسائل مشتریک با تهران وجود دارد؟
عمده تغییرات پایتخت به دلایل مرتبط با امنیت ملی بوده است. در همسایه غربی ما ترکیه، پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی و تجزیه آن، ترکیه در شرایطی قرار گرفت که پایتخت آن یعنی استانبول در گوشه کشور و نزدیک مرز قرار داشت که موجب شد پایتخت به آنکارا منتقل شود. این مهم را در انتقال اخیر پایتخت قزاقستان، از آلماتی به آستانه هم میتوانیم ببینیم. در انتقال پایتخت از سائوپائولو به برازیلیا در برزیل، نیز سیاستگذاران در پی این بودند که پایتخت را به بخشهای درونیترین کشور از نظر جغرافیایی منتقل کنند. مورد برازیلیا یکی از شکستهای انتقال پایتخت در تجارب جهانی محسوب میشود.
حتی اگر ما به استانبول هم بنگریم هنوز مشکلاتی مانند تمرکز و تراکم بالا در این شهر وجود دارد، کمااینکه برای سائوپائولو هم چالشهای اساسی پابرجاست. نه انتقال جمعیت آن طور که انتظار میرفت و نه آلودگی هوا یا کمبود منابع، در این انتقالات به نحو محسوسی بهبود نیافت. در رابطه با ایران هم نباید این تصور شکل بگیرد که تنها با انتقال پایتخت این مشکلات رفع خواهد شد.
الگوی موفق برای رفع چالشهای مربوط به تهران، کدام است؟
الگویی چون مکزیکو سیتی به عنوان شهری که در تقریبا همه شاخصهای مدیریت شهری وضعیت بدتری از تهران داشت، میتواند الگویی موفق باشد. این شهر با یک برنامهریزی منسجم توانست از آن وضعیت اسفناک عبور کند. در لندن هم مشکلات بسیاری در گذشته وجود داشت طوری که گفته میشود چند هزار نفر در شهر فقط بر اثر آلودگی هوا فوت کردند ولی امروز این شهر وضعیت مناسبی از نظر استانداردهای بهداشتی دارد. حتی شهرهایی در چین هم وجود داشتند که سطح آلودگی در آن هشداردهنده شده بود اما با یک برنامهریزی ۱۰ تا ۱۵ ساله موفق شدند به نحو محسوسی به وضعیت سر و سامان دهند.
فکر میکنید منطقه مکران چقدر امکان پایتخت شدن دارد؟
به نظر من منطقی نیست پایتخت کشور به آنجا برود. یعنی حتی از منظر پدافندی و امنیتی هم معقول نیست پایتخت به گوشه کشور و در کنار ساحلی که به آبهای آزاد راه دارد، منتقل شود.
چه چیزی موجب شده با اینکه دائما بحث انتقال پایتخت از تهران مطرح میشود، اما در مرحله عمل هنوز این شهر پس از ۲۰۰ سال پایتخت ایران است؟
تهران از نظر جغرافیایی از استراتژیکترین نقاط ایران است و از نظر پدافندی فکر نمیکنم نقطهای بهتر از تهران در کشور داشته باشیم. یعنی از زمانی که دو قرن پیش تهران پایتخت شد، که جنگها با سواره نظام انجام میشد، تا امروز که ما با جنگ پهبادها، هوش مصنوعی و سایبری مواجهیم، این مزیت تهران بر جا مانده است.
پس سواحل جنوبی ظرفیت انتقال پایتخت را ندارند؟
سواحل جنوبی کشور، سرزمینی با ظرفیتهای فراوان است که حتما باید توسعه یابد. منتها مشکلات آن منطقه چنان است که انتقال پایتخت به آن راهکار مناسبی نیست. اگر نگران زلزلههای تهران و گسلهای آن هستیم هم منطقه مکران مشکلات خودش را دارد. در کف دریای عمان ما سابقه یک زلزله بیش از ۸ ریشتری در ۱۹۴۵ را داریم که به کشته شدن صدها نفر انجامید. در کنار ساحل بودن یعنی خطر سونامی و طوفانهای بزرگ وجود خواهد داشت. اینها مانعی مهم برای توسعه این مناطق نیستند چرا که با وجود این مشکلات، میتوان و باید در سواحل جنوبی از ظرفیتهای موجود استفاده کنیم و جمعیت ساکن در آن را افزایش داد اما انتقال پایتخت ظرایف و پیچیدگیهای زیادی دارد.
با این وصف شما اصلاح وضع فعلی را توصیه میکنید؟
من اجرای سند آمایش سرزمینی و حرکت به سمت تمرکز زدایی از تهران و چند کلانشهر مهم دیگر مانند مشهد، تبریز، اصفهان، شیراز اهواز را پیشنهاد میکند. این نیز محقق نمیشود بدون اینکه زمینه دستیابی به شغل و خدمات مناسب را برای مردم دیگر نقاط سرزمین ایران فراهم کنیم.
منبع: خبرآنلاین