محمد زند روزنامه نگار: در تحولی غیرمنتظره در سیاستهای انرژی منطقهای، مسیر انتقال گاز روسیه از بستر دریای خزر به سمت باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان، تغییر کرده است. همچنین، گاز ترکمنستان که پیشتر قرار بود از طریق سوآپ به عراق منتقل شود، اکنون به سمت ترکیه هدایت میشود. این تغییرات، که بهطور ناگهانی رخ دادهاند، نگرانیهای جدی درباره آینده نقش ایران بهعنوان هاب گازی منطقه و جایگاه آن در معادلات انرژی بینالمللی ایجاد کرده است. این گزارش به بررسی ابعاد این تحول، تأثیرات آن بر کریدور گاز جنوبی، و پیامدهای استراتژیک آن برای ایران میپردازد.
زمینه تاریخی و اهمیت ژئوپلیتیکی انتقال گاز
ایران، با دارا بودن دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی جهان، همواره یکی از بازیگران کلیدی در بازار انرژی منطقهای و جهانی بوده است. موقعیت جغرافیایی استراتژیک ایران، که پلی بین منابع گازی دریای خزر، خلیج فارس، و بازارهای مصرف در اروپا، آسیای مرکزی، و خاورمیانه محسوب میشود، این کشور را به گزینهای ایدهآل برای تبدیل شدن به هاب گازی منطقه تبدیل کرده است. طرحهایی مانند سوآپ گازی با ترکمنستان و انتقال گاز به عراق، بخشی از استراتژی ایران برای تقویت این جایگاه بودهاند. تا پیش از این، ایران از طریق قراردادهای سوآپ گازی، گاز ترکمنستان را از مرز سرخس دریافت کرده و معادل آن را از طریق شبکه خطوط لوله داخلی به جمهوری آذربایجان یا سایر مقاصد تحویل میداد. این مکانیسم نهتنها به ایران امکان میداد تا هزینههای انتقال گاز از جنوب به مناطق شمالی کشور را کاهش دهد، بلکه عمق استراتژیک ایران در منطقه را از طریق وابستگی کشورهای همسایه به شبکه گازی آن تقویت میکرد. با این حال، تغییر اخیر مسیر انتقال گاز روسیه و ترکمنستان، که به ترتیب به باکو و ترکیه هدایت شدهاند، به نظر میرسد بخشی از تلاشهای گستردهتر برای تقویت کریدور گاز جنوبی باشد. کریدور گاز جنوبی، پروژهای است که گاز دریای خزر و آسیای مرکزی را از طریق خط لوله ترانسکاسپین به آذربایجان، سپس از طریق خط لوله قفقاز جنوبی به ترکیه، و نهایتاً به اروپا منتقل میکند. این کریدور بهعنوان جایگزینی برای مسیرهای تحت کنترل روسیه و ایران طراحی شده و هدف آن کاهش وابستگی اروپا به گاز این دو کشور است.
جزئیات تغییر مسیر انتقال گاز
مسیر انتقال گاز روسیه، که پیشتر از طریق مسیرهای زمینی یا دریایی تحت مذاکره بود، به سمت باکو تغییر کرده است. این تصمیم، به معنای انتقال گاز روسیه از بستر دریای خزر به جمهوری آذربایجان است. این تغییر، باکو را بهعنوان یک گره کلیدی در زنجیره تأمین گاز به اروپا تقویت میکند و جایگاه آن را بهعنوان یک بازیگر انرژی منطقهای ارتقا میدهد. همزمان، گاز ترکمنستان که قرار بود از طریق سوآپ به عراق منتقل شود، به سمت ترکیه هدایت شده است. این تغییر مسیر به معنای کنار گذاشتن طرح سوآپ گازی است که ایران را بهعنوان واسطهای کلیدی در انتقال گاز ترکمنستان به بازارهای منطقهای قرار میداد. در عوض، گاز ترکمنستان از طریق خط لوله ترانسکاسپین به باکو و سپس به ترکیه منتقل خواهد شد، که این امر ترکیه را به هاب گازی منطقه تبدیل میکند. این تحولات در حالی رخ میدهند که رژیم حقوقی دریای خزر در سال 2018 نهایی شد و موانع حقوقی برای احداث خط لوله ترانسکاسپین برطرف شده است. علاوه بر این، توافقنامه آتشبس قرهباغ در مسکو، که کریدور مقری (زنگزور) را پیشبینی کرده، امکان اتصال مستقیمتر گاز ترکمنستان به خط لوله ترانسآناتولی در ترکیه را فراهم کرده است.
تقویت کریدور گاز جنوبی و حذف ایران
کریدور گاز جنوبی، که ستون فقرات آن خط لوله ترانسآناتولی است، بهعنوان پروژهای کلیدی برای تأمین امنیت انرژی اروپا مطرح شده است. این کریدور با هدف انتقال گاز طبیعی دریای خزر و آسیای مرکزی به اروپا، بدون وابستگی به ایران یا روسیه، طراحی شده است. تقویت این کریدور از طریق تغییر مسیر گاز روسیه و ترکمنستان، به معنای کاهش نقش ایران در معادلات انرژی منطقهای و جهانی است. ترکیه، بهعنوان بزرگترین ذینفع این تحولات، با تقویت جایگاه خود بهعنوان هاب گازی، نهتنها از درآمدهای ترانزیتی بهرهمند میشود، بلکه نفوذ ژئوپلیتیکی خود را در منطقه و جهان افزایش میدهد. ترکیه بدون در اختیار داشتن منابع نفت و گاز، انتقال انرژی از منطقه دریای خزر را در اختیار میگیرد و با این برگ برنده، در سطح منطقه و جهان بازیها خواهد کرد. جمهوری آذربایجان نیز با تقویت زیرساختهای بندری و منطقه آزاد تجاری خود، بهویژه در بندر باکو، در حال تبدیل شدن به یک بازیگر کلیدی در کریدور میانی و کریدور گاز جنوبی است. این کشور با بهرهبرداری از میدان مشترک دوستلوق در دریای خزر، نقش خود را در تأمین گاز اروپا تقویت کرده است. این تحولات در حالی رخ میدهند که ایران، با وجود پتانسیل عظیم گازی و موقعیت جغرافیایی استراتژیک، از پروژههای کلی مانند خط لوله ناباکو کنار گذاشته شده و اکنون در معرض حذف از کریدور گاز جنوبی قرار دارد.
پیامدهای استراتژیک برای ایران
تغییر مسیر انتقال گاز روسیه و ترکمنستان پیامدهای عمیقی برای ایران در ابعاد اقتصادی، سیاسی، و امنیتی به دنبال دارد. با انتقال گاز به باکو و ترکیه، ایران فرصت تبدیل شدن به هاب گازی منطقه را از دست میدهد، که این امر درآمدهای ترانزیتی و وابستگی کشورهای منطقه به شبکه گازی ایران را کاهش میدهد. ترکیه و جمهوری آذربایجان، بهعنوان رقبای ایران در بازار انرژی، با این تحولات به بازیگران اصلی تبدیل میشوند و توازن قدرت در منطقه را به نفع خود تغییر میدهند. تصرف بخشهایی از جنوب ارمنستان توسط آذربایجان و تقویت کریدور زنگزور، کریدور شمال-جنوب ایران را که برای اتصال به روسیه و بازارهای شمالی حیاتی است، تهدید میکند. حضور ناتو و اسرائیل در دریای خزر، که از طریق تقویت روابط با آذربایجان و ترکیه تسهیل شده، تهدیدات امنیتی جدیدی برای ایران ایجاد میکند. در شرایطی که ایران با کمبود گاز داخلی مواجه است، تغییر مسیر سوآپ گازی هزینههای انتقال گاز از جنوب به شمال کشور را افزایش داده و فشار بیشتری بر اقتصاد انرژی ایران وارد میکند.
راهکارهای پیشنهادی
برای مقابله با این چالشها، ایران نیازمند بازنگری فوری در سیاستهای انرژی خود است. تقویت دیپلماسی انرژی از طریق روابط نزدیکتر با ترکمنستان، روسیه، و سایر کشورهای منطقه میتواند از حذف ایران از زنجیره تأمین گاز جلوگیری کند. سرمایهگذاری در زیرساختهای تولید و انتقال گاز داخلی، وابستگی ایران به سوآپ گازی را کاهش داده و توان رقابتی آن را افزایش میدهد. احیای کریدور شمال-جنوب با همکاری ارمنستان و گرجستان میتواند جایگزینی برای کریدور زنگزور ایجاد کند. همچنین، ایران میتواند با استناد به نگرانیهای زیستمحیطی و رژیم حقوقی دریای خزر، با پروژه خط لوله ترانسکاسپین مخالفت کند تا نفوذ خود را در منطقه حفظ کند.
نتیجهگیری
تغییر مسیر انتقال گاز روسیه و ترکمنستان به سمت باکو و ترکیه، زنگ خطری برای جایگاه ایران در معادلات انرژی منطقهای است. این تحولات، که به نظر میرسد با هدف تقویت کریدور گاز جنوبی و حذف ایران از زنجیره تأمین انرژی اروپا انجام شدهاند، چالشهای جدی برای اقتصاد، امنیت، و نفوذ ژئوپلیتیکی ایران ایجاد میکنند. اتخاذ سیاستهای هوشمندانه در حوزه دیپلماسی انرژی، سرمایهگذاری در زیرساختها، و تقویت همکاریهای منطقهای، تنها راه حفظ جایگاه ایران بهعنوان یک بازیگر کلیدی در بازار انرژی جهانی است.