نقش اقتصاد – نیما نوربخش: این روزها رویای خیلی از جوانان ایرانی، طراح جواهرات شدن است. هنرمندانی که با خلاقیت و هنر منحصر به فرد خود، جواهراتی خاص خلق میکنند و آن را به دوستداران طلا و جواهر تقدیم میکنند. در میان هنرمندان این صنعت، پروانه پورشفتی از جمله چهرههای خوشنامی است که سالها به عنوان طراح و مدرس این حرفه در ایران و آلمان به فعالیت مشغول است. پروانه خانم که سالهاست در آلمان زندگی میکند این روزها بیشتر به ایران میآید و مشغول آموزش نسل جدیدی از طراحان ایرانی است. در کارنامه پروانه پورشفتی، همکاری با چندین نهاد آموزشی از جمله دانشگاه آزاد تهران به عنوان مدرس دورههای طراحی طلا و جواهر به چشم میخورد. با او در روزنامه «نقش اقتصاد» به گفتگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
خانم پورشفتی چگونه وارد دنیای طراحی جواهرات شدید و چه عاملی باعث شد این مسیر را انتخاب کنید؟
ورود من به دنیای طلا و جواهر، از 20 سال پیش به واسطه شغل همسرم و تحصیلات دانشگاهی خودم در رشته بازرگانی اتفاق افتاد. ابتدا بهعنوان بازاریاب و فروشنده در کنار ایشان فعالیت داشتم اما علاقهام به هنر و طراحی باعث شد بهمرور به سمت طراحی جواهرات بروم. سابقهام در نقاشی آبرنگ و عشق به خلق آثار هنری باعث شد ترکیب هنر و بازار، مسیر من را در این صنعت مشخص کند. در مسیر کار، متوجه شدم بسیاری از طرحها فاقد هویت و اصالت هستند. همین موضوع باعث شد تصمیم بگیرم آثاری طراحی کنم که بازتابدهنده تاریخ، فرهنگ و زیبایی ایرانی باشند.
منابع الهام شما برای طراحی جواهرات چه شاخصهایی بودند؟
الهام من از معماری ایرانی، کاشیکاریها، حافظیه، تخت جمشید، خلیج فارس و طبیعت ایران است. سفر به موزه لوور و بازدید از تخت جمشید، تأثیر عمیقی بر من داشت و باعث شد مجموعههایی با ریشههای تاریخی طراحی کنم. استفاده از رنگهای فیروزهای، لاجوردی، سرمهای و تکنیکهای میناکاری هم در آثارم جایگاه ویژهای دارد.
تجربه شما از شرکت در نمایشگاهها و ورکشاپهای تخصصی در ایران چگونه بوده است؟
نمایشگاه طلا و جواهر قشم یکی از بهیادماندنیترین تجربهها برای من بود چون برای اولینبار یک ورکشاپ تخصصی طراحی جواهرات در این سرزمین برگزار کردم. البته تاکنون پنج ورکشاپ تخصصی برگزار کردهام که یکی در نمایشگاه قشم بود و دیگری در اداره فرهنگ و ارشاد جزیره قشم که با حضور ریاست سازمان فنی و حرفهای و روسای اتحادیهها برگزار شد. همچنین سال 1403، سه ورکشاپ دیگر در آموزشگاههای فنی و حرفهای تهران و شیراز برگزار کردم که همهشان تجربیات شیرین و بیاد ماندنی بودند. حالا هم که با افتخار بهعنوان مدرس با آموزشگاه موروگلد در شهرک غرب تهران و آموزشگاه دیگری در شیراز همکاری دارم و هنرجویانی از داخل ایران و کشورهای مختلفی همچون آمریکا، ترکیه و کویت را آموزش میدهم.
از مجموعههایی که طراحی کردهاید، بیشتر بگویید. منبع الهام و پیام آنها چیست؟
من چندین مجموعه طراحی کردهام؛ نقشه ایران عزیز که مرزهای کشورمان را به زیبایی و غرور بازتاب میدهد. مجموعه میناکاری الهامگرفته از کاشیکاریهای ایرانی و معماری حافظیه و آثار تخت جمشید با اقتباس از نمادهای باستانی و شکوه معماری آن دوران. مجموعه خلیج فارس که در آن از نقشه منطقه، صدف، شیر، مروارید و سنگهای فیروزه و آکوامارین بهره گرفتهام. در واقع هدفم از همه این مجموعهها، زنده نگه داشتن هویت ایرانی در قالبی مدرن و پوشیدنی است. به اعتقاد من هنر رد پای جاودانگی است. تمام تلاشم را میکنم که ذرهای از روح خودم را در آثارم جاری کنم؛ که هر خط و هر نقش، پژواکی از احساس و الهام و عشق من باشد. آثاری که نه تنها از جنس طلا و سنگهای درخشان بلکه از جنس حس و خاطره ساخته شدهاند.
شاید برای شما جالب باشد که بگویم آن گردنآویز با تمثال شیر و نقشه خلیج فارس بیش از دیگر آثار، مرا مجذوب خودش کرد.
از این بابت بسیار خوشحالم و باید برایتان بگویم که اتفاقاً نام این اثر را «شیر خلیج فارس» گذاشتم که روایتی از جلال، عشق و رازهای دریای جنوب است. اصلاً همین عشق، مرا واداشت که قطعهای خلق کنم که فقط زیور نباشد بلکه صدا باشد؛ صدای سرزمینی که همیشه ایستاد. آن هم در قابی از طلای زرد 18 عیار که در دل آن ذرهای از خاک جزیره هرمز جای گرفته است. آن هم با این پیام که خاک وطن برای ما ایرانیها به اندازه طلا ارزش دارد. البته بخشی از کار با مینای بیرنگ و لعاب داده بر پایه خاک هرمز تزیین شده است.
آیا این حرفه میتواند به کارآفرینی و اشتغال زایی مؤثر در داخل کشور کمک کند؟
البته که امکان پذیر هست؛ اصلاً یکی از بزرگترین آرزوهای من این است که روزی ویترینهای جواهری ایران به همون سطح از تنوع، خلاقیت و هویت بصری برسند که در ویترینهای جواهرات دنیا میبینیم. در سفرم به آنتورپ بلژیک، به اندازه کل ویترینهای ایران مغازه دیدم اما عجیب این بود که هیچ ویترینی کپی نبود. هیچ کدام از روی دیگری تقلید نکرده بودند و هر ویترین یک هویت مستقل داشت. اما در ایران متاسفانه بیشتر ویترینها پر از طرحهای کپی است و همه چیز تکرار برندهای معروف جهان است. در حالی که ما کشوری هستیم با اصالت و فرهنگ و تمدن و هنری که قرنها در دنیا معروف است. اصولاً چرا باید تقلید کنیم وقتی میتوانیم خلق کنیم؟ اگر قانون کپی رایت در ایران جدی گرفته میشد و اگر مغازه داران از طراحان ایرانی برای طراحی ویترینشان استفاده کنند نه تنها شاهد تنوع و زیبایی بیشتری در بازار طلا و جواهر خواهیم بود بلکه میتوانیم به استغال زایی گسترده در کشورمان هم کمک کنیم. طراح، ایده پرداز، ماتریکس کار، زیبراش کار، جواهرساز و … همه وارد چرخه تولید میشوند و دیگر به جای واردات از ترکیه و تایلند و هنگ کنگ، در کارگاههای خودمان به تولید میرسیم. معتقدم طراح، نقش کلیدی در شکلگیری این آینده دارد و به هنرجویانم همیشه میگویم با هم میتوانیم ویترین ایران را متحول کنیم.