نیما نوربخش- مهرماه که از راه میرسد، خیابانها رنگ و بوی دیگری به خود میگیرند. ویترین مغازههای لوازمالتحریر پر از دفتر و کتاب و مداد رنگی میشود، بوی جلد کردن کتابها، مشام را پر میکند و شور و هیجان بازگشایی مدارس در دل بچهها جوانه میزند. اما در کنار این شور و نشاط، سایهای از دغدغه و نگرانی نیز بر شانههای پدر و مادرها سنگینی میکند؛ «سایه هزینهها». سال تحصیلی جدید، برای بسیاری از خانوادههای ایرانی، نه فقط آغاز یک دوره آموزشی، بلکه شروع ماراتن نفسگیر تأمین مخارجی است که هر سال بیشتر از سال قبل میشود. این روایت مشکلات خانوادههایی است که میخواهند آینده فرزندانشان را با علم و دانش بسازند اما جیبهایشان با واقعیتهای اقتصادی، سوراخ سوراخ شده است. این گزارش تلاش میکند تصویری واقعی و البته کمی تأملبرانگیز از مشکلات ارائه دهد. آمادهاید تا وارد این دنیای پر از دغدغه شویم؟
چرا مدرسه رفتن اینقدر پرهزینه است؟
گرانیهای سرسامآور در حوزه آموزش، معلول یک دلیل واحد نیست بلکه ترکیبی از عوامل اقتصادی و ساختاری در آن نقش دارند. عواملی که در ادامه به آن پرداختهایم:
-تورم عمومی و کاهش ارزش پول ملی: این، شاهکلید همه مشکلات اقتصادی است. وقتی تورم، مانند غولی نامرئی، قدرت خرید خانوادهها را هر روز کمتر میکند، هزینههای ثابت و جاری زندگی سر به فلک میکشند. در این میان، هزینههای تحصیلی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. قیمت هر قلم از لوازمالتحریر گرفته تا شهریه مدارس و سرویس، با نرخ تورم عمومی بالا میرود.
-وابستگی به واردات در بخش لوازمالتحریر و اقلام کمکآموزشی: بسیاری از اقلام مورد نیاز دانشآموزان، به طور کامل یا جزئی وارداتی هستند. نوسانات نرخ ارز، به صورت مستقیم بر قیمت خودکار، مداد، کیف، کولهپشتی و حتی کاغذ و جوهر چاپ کتابهای کمکدرسی تأثیر میگذارد و آنها را گرانتر از سال قبل میکند.
-افزایش هزینههای نگهداری و اداره مدارس: مدارس، به خصوص مدارس غیردولتی که بار سنگینی از آموزش کشور را به دوش میکشند، با افزایش هزینههای حقوق پرسنل، اجارهبها، قبوض آب و برق و گاز، تعمیر و نگهداری ساختمان و خرید تجهیزات مواجهاند. برای جبران این هزینهها، چارهای جز افزایش شهریه نمیبینند.
-کاهش حمایتهای دولتی و افزایش سهم خانوادهها: در سالیان اخیر، سهم دولت در تأمین هزینههای آموزش عمومی (چه به صورت مستقیم در مدارس دولتی و چه به صورت غیرمستقیم) کمتر شده است. این کاهش حمایتها، بار بیشتری را بر دوش خانوادهها قرار میدهد، حتی در مدارس دولتی که قرار است رایگان باشند، اما در عمل با دریافت انواع کمکها و شهریههای پنهان، بخشی از بار مالی را به خانوادهها منتقل میکنند.
-تقاضا برای کیفیت بهتر و رقابت مدارس: خانوادهها به دنبال بهترین آینده برای فرزندانشان هستند و حاضرند برای مدارس با کیفیت بالاتر، امکانات بهتر، کادر آموزشی قویتر و کلاسهای فوقبرنامه متنوعتر، هزینه بیشتری بپردازند. این تقاضا، خود به رشد قیمتها در بازار آموزش دامن میزند.
ماراتن نفسگیر مهر و چالش خانوادهها
برای بسیاری از خانوادهها، مهرماه، ماهی پر از اضطراب است. حالا بیایید کمی در دل نگرانیهای والدین قدم بزنیم، آنجا که اعداد و ارقام جای خود را به آه و حسرت و گاهی لبخندهای تلخ میدهند:
-هزینه ثبتنام: حتی در مدارس دولتی، نامنویسی رایگان نیست. از کمک به مدرسه گرفته تا هزینه بیمه، کتاب، لباس فرم، کارت دانشآموزی و شهریه کلاسهای فوقبرنامه، همه و همه هزینههایی هستند که خانوادهها باید بپردازند. برای بسیاری از خانوادهها، این ارقام مجموعاً مبلغ قابل توجهی میشود.
-تهیه لوازمالتحریر و نوشتافزار: وقتی بچهها با ذوق و شوق لیست بلندبالای معلم را برای خرید لوازمالتحریر میآورند، لبخند بر لبانشان است، اما چین بر پیشانی پدر و مادر میافتد. یک خودکار ساده، یک بسته مداد رنگی، یک دفتر نقاشی، یک جامدادی و یک کولهپشتی، میتواند به تنهایی صدها هزار تومان هزینه داشته باشد.
-لباس فرم، هزینه اجباری هر ساله: اکثر مدارس، پوشیدن لباس فرم مشخص را اجباری میکنند. این لباسها که معمولاً از کیفیت متوسطی برخوردارند و هر سال باید تعویض شوند، خود هزینه قابل توجهی را به خانواده تحمیل میکنند.
-سرویس مدرسه، لوکسی گرانقیمت: با افزایش قیمت بنزین، قطعات یدکی و هزینههای نگهداری خودرو، هزینه سرویس مدارس نیز سر به فلک کشیده است. برای بسیاری از خانوادهها، سرویس مدرسه به یک کالای لوکس تبدیل شده است که توان پرداخت آن را ندارند و این یعنی مسئولیت بیشتر برای پدر و مادر یا پیمودن مسیرهای طولانی توسط فرزندان.
-کتابهای کمکدرسی و کلاسهای تقویتی: برای رقابت در فضای آموزشی امروز، بسیاری از دانشآموزان به کتابهای کمکدرسی و کلاسهای تقویتی نیاز دارند. این بخش از هزینهها، خود دنیایی از ارقام نجومی است که میتواند به تنهایی از مجموع هزینههای ثبتنام و لوازمالتحریر بیشتر باشد.
-تغییر اولویتها در سبد خانوار: با افزایش این هزینهها، خانوادهها ناچارند از سایر بخشهای سبد خود (مانند تفریح، خوراک، پوشاک یا حتی بهداشت و درمان) بزنند تا بتوانند هزینههای تحصیل فرزندانشان را تأمین کنند. این به معنای افت کیفیت زندگی و افزایش استرس و فشار بر والدین است.
تأثیرات بلندمدت: نسل آینده در خطر؟
پیامدهای این گرانیها، فقط به شهریور و مهرماه و فشار مالی خلاصه نمیشود، بلکه میتواند تأثیرات عمیقی بر آینده تحصیلی و اجتماعی کشور داشته باشد. برخی از این تاثیرات را در ادامه فهرست کردهایم.
-افت کیفیت آموزشی: خانوادههایی که توان پرداخت هزینههای مدارس بهتر، کلاسهای تقویتی یا کتابهای کمکدرسی را ندارند، فرزندانشان ممکن است از یک آموزش باکیفیت و رقابتی محروم شوند.
-افزایش نابرابری آموزشی: شکاف میان خانوادههای غنی و فقیر در دسترسی به آموزش باکیفیت، عمیقتر میشود. این به معنای کاهش عدالت آموزشی و محدود شدن فرصتهای رشد برای بخش بزرگی از جامعه است.
-کاهش انگیزه و فرسودگی والدین: فشار مالی مداوم برای تأمین هزینههای تحصیل، میتواند منجر به فرسودگی شغلی و روحی والدین شود و حتی انگیزه آنها را برای ادامه تحصیل فرزندانشان کاهش دهد.
-بازماندگی از تحصیل: در موارد حادتر، این گرانیها میتواند منجر به ترک تحصیل دانشآموزان (به خصوص در مقاطع بالاتر) شود، چرا که خانواده دیگر توان تأمین هزینهها را ندارد.
-تبعات روانی بر دانشآموزان: دانشآموزانی که میبینند همکلاسیهایشان امکانات تحصیلی بهتری دارند، ممکن است دچار حس محرومیت، سرخوردگی و کاهش اعتماد به نفس شوند.
نگرانیهای عاطفی و اجتماعی
شاید دردناکترین بخش این ماجرا، احساس شرمندگی والدین در برابر فرزندانشان باشد. وقتی نمیتوانند نیازهای به حق فرزندشان را برآورده کنند، حس ناکارآمدی و عذاب وجدان به سراغشان میآید. فشار مالی میتواند منجر به استرس مزمن در خانواده شود و به تبع آن، نزاعها و کشمکشهای خانوادگی افزایش یابد. برای بسیاری از کودکان و نوجوانان، رؤیاها و آرزوهای تحصیلی، مانند شرکت در یک المپیاد علمی، رفتن به یک اردوی آموزشی یا خرید یک کتاب خاص، به دلیل محدودیتهای مالی، در حد یک آرزو باقی میماند.
لزوم چارهاندیشی فوری
مشکلات خانوادههای ایرانی در آغاز سال تحصیلی جدید، نه یک معضل جزئی، بلکه چالشی ساختاری و عمیق است که ریشه در اقتصاد کلان کشور و سیاستگذاریهای آموزشی دارد. این وضعیت، نه تنها بر رفاه امروز خانوادهها تأثیر میگذارد، بلکه میتواند آینده آموزشی و اجتماعی کشور را نیز تحتالشعاع قرار دهد. برای عبور از این چالش، نیازمند یک بازنگری جدی در موارد متعدی هستیم از جمله سیاستهای کلان اقتصادی برای کنترل تورم و ثباتبخشی به اقتصاد، افزایش سهم دولت در بودجه آموزش و پرورش و حمایت مؤثر از مدارس دولتی، شفافسازی و نظارت جدی بر هزینههای دریافتی مدارس و جلوگیری از دریافتهای غیرقانونی، حمایت از تولید داخلی لوازمالتحریر و اقلام کمکآموزشی با کیفیت و قیمت مناسب و ارائه تسهیلات و کمکهای هدفمند به خانوادههای کمتوان برای تأمین هزینههای تحصیلی. اگرچه بوی ماه مهر همیشه دلنشین است، اما برای بسیاری از خانوادههای ایرانی، این بو با تلخی دغدغههای اقتصادی در هم آمیخته است. امید است که با تدبیر و نگاهی مسئولانه، این تلخی به شیرینی تحصیل و پیشرفت برای همه فرزندان این سرزمین تبدیل شود.




