سامان سفالگر روزنامه نگار: در سالهای گذشته، خیزش قدرتهای نوظهور در چهارچوب معادلات اقتصادی و سیاسی جهان، یکی از مسائل و موضوعات محوری بوده که تحلیلگران، استراتژیست ها و البته چهرههای دانشگاهی در اقصی نقاط جهان، توجه ویژهای را به آن و تاثیرات این موضوع بر آینده نظام بین الملل معطوف کردهاند. در این راستا مثلاً شاهد بودهایم که شمار قابل توجهی گزارش، مقاله و کتاب با محوریت خیزش چین و اینکه آینده نظام بین الملل در پرتو این مساله چه خواهد بود نوشته شده است.
به گزارش «نقش اقتصاد»؛ در مورد سازمان بریکس که متشکل از بلوک قدرتهای نوظهور و کشورهای در حال توسعه است نیز شاهد رویهای مشابه بودهایم. با این همه، شاید یکی از مسائلی که از زمان طرح مساله خیزش قدرتهای نوظهور در جهان همواره مورد اشاره بوده است، تاکید بر مقابله با هژمونی دلار در اقتصاد جهانی و دلارزدایی در این حوزه بوده است. به بیان سادهتر، این دسته از کشورها بر این باورند که دولت آمریکا و جهان غرب تا حد زیادی رویههای مرتبط با استعمار پنهان خود را در دوران جدید با استفاده از نفوذ بالای دلار در چهارچوب معادلات اقتصاد جهانی بر دیگر کشورها اعمال میکنند و موجب پرداخت هزینههای سنگین از سوی ملتهای مستقل میگردند. البته که دستورکار دلارزدایی از اقتصاد جهانی به طور خاص پس از آغاز جنگ اوکراین و تشدید شکافها میان قدرتهای غربی و جهان شرق، ابعاد جدیتری را نیز به خود گرفته و در جریان نشست اخیر سازمان بریکس در ژورهانسبورگ آفریقای جنوبی نیز بار دیگر شاهد تاکیدات فراوان رهبران قدرتهای نوظهور جهان به این مساله بودهایم. با این همه، اینطور به نظر میرسد که حداقل به 5 دلیل عمده و محوری، دلارزدایی از اقتصاد جهانی به یک دغدغه جدی برای کشورهای مختلف جهان تبدیل شده است.
1: نگرانی از اُفت ارزش دلار و اوج گیری تورم
تسلط و هژمونی دلار بر اقتصادهای کشورهای مختلف جهان، تا حد زیادی این دسته از کشورها را به رویهها و سیاستهای دولت آمریکا در ابعاد مختلف وابسته میکند. در واقع، اقتصادهایی که دلاریزه شدهاند، از کوچکترین تغییر و تحولات درقالب معادلات اقتصادی و سیاسی آمریکا متأثر میشوند و باید هزینههای بعضاً قابل توجهی را پرداخت کنند. شاید نمونه عینی این مساله را بتوان در جریان بحران مالی جهان در سال 2008 میلادی مشاهده کرد که در قالب آن، مبدأ بحران آمریکا بود با این حال خیلی زود، کشورهای مختلف در اقصی نقاط جهان مجبور شدند که بهایی سنگین را به دلیل اوج گیری بحران اقتصادی در آمریکا (و وابستگی خود به اقتصاد آمریکا) بپردازند. در این راستا، باید توجه داشت که اقتصاد آمریکا در شرایط کنونی از کسری بودجه قابل توجهی رنج میبرد و در عین حال، اخیراً نیز موسسه رتبه سنجی “فیچ” برای دومین بار متوالی، اقدام به تنزل رتبه بدهی و اقتصاد آمریکا کرده است. مساله ای که از تزلزل جدی در بنیانهای اقتصادی این کشور حکایت دارد. در این چهارچوب، هیچ بعید نیست که با تشدید بحرانهای اقتصادی در قالب اقتصاد آمریکا، در آیندهای نه چندان دور شاهد اُفت ارزش دلار و متعاقباً تحمیل تورمهای سنگین به اقتصاد کشورهایی باشیم که عمیقاً دلاریزه شدهاند. در واقع با اوجگیری چالشها و بحرانهای اقتصاید در آمریکا، این دسته از کشورها نیز عمیقاً آسیب خواهند دید و باید هزینههای سنگینی را نیز بپردازند. از این رو، همین مساله عملاً نقشی جدی را در حرکت این دسته از کشورها به سمت دلارزدایی از اقتصادهایشان بازی میکند.
2: تشدید تحرکات چین در زمینه دلارزدایی از اقتصاد جهانی
یکی دیگر از محرکهای عمده و اصلی دلارزدایی از اقتصاد جهانی، افزایش قابل ملاحظه فعالیتهای چین به عنوان اصلیترین رقیب بین المللی آمریکا در زمینه مذکور است. در واقع، اکنون چینیها مشوقهای اقتصادی مختلفی را به کشورهای اقصی نقا جهان ارائه میکنند تا آنها میزان استفاده از دلار در قالب معادلان اقتصادی و مالی خود را کاهش دهند و در نقطه مقابل، “یوآنِ” چین را جایگزین آن کنند. البته که قدرتهای نوظهور و کشورهای در حال توسعه، در مدت اخیر نشانههای قابل توجهی از علاقه و گرایش خود جهت استفاده از ارزهای محلی در چهارچوب روابط دوجانبه خود را نیز نشان دادهاند. در این زمینه به طور خاص میتوان به آغاز خرید نفت امارات متحده عربی از سوی هندوستان با استفاده از ارزهای محلی دو کشور اشاره کرد. با این همه، چین به عنوان اصلیترین رقیب آمریکا در اقتصاد جهانی که البته چالشهای ژئوپلیتیکی و سیاسی قابل ملاحظهای را نیز برای آمریکاییها در اقصی نقاط جهان ایجاد میکند، مقابله با هژمونی دلار و دلار زدایی از اقتصاد جهانی را به یکی از مهمترین عرصهها جهت رقابت راهبردی با آمریکا برای خود تبدیل کرده است.
3: اوج گیری بازار رمزارزها
در سالهای گذشته، اوج گیری بازار رمز ارزها و طرح تحلیلهای مختلف در مورد آینده روشن این بازار با توجه به وقوع تغییر و تحولات جدی در الگوها و مدلهای اقتصاد جهانی، عملاً آلترناتیوهای بسیار جذابی را برای آن دسته از فعالان اقتصادی و کشورهایی ایجاد کرده که خواهان استفاده از راههای جایگزین به جای استفاده از دلار در قالب معادلات اقتصادی خود هستند. در واقع، بسیاری از افراد و کشورها، به بازار رمزارزها به مثابه یک راه حل و حوزه جدید جهت تضعیف هژمونی دلار در قالب مراودات اقتصادی خود و هماهنگ شدن با واقعیتهای جدیدِ اقتصاد جهانی مینگرند.
4: چالش تشدید منازعات ژئوپلیتیک آمریکا در عرصه بین المللی
آمریکا در طی سالهای اخیر، با تنشهای ژئوپلیتیکی قابل توجهی در اقصی نقاط جهان دست و پنجه نرم کرده و البته که خود نیز نقشی قابل توجه در تشدید بحرانهای سیاسی، نظامی و امنیتی در اقصی نقاط جهان داشته است. در این فضا، بسیاری از کشورها و ملتها عملاً رویکردهای تقابلی قابل ملاحظهای را در برابر واشینگتن و رویههای آن علیه منافع ملی خود در پیش گرفتهاند و به بیان سادهتر، این رویکردهای تقابلی، از حوزه سیاسی به عرصه اقتصادی سرایت کردهاند. معادلهای که به طور خاص خود را در قالب دلارزدایی و نبرد آنها علیه هژمونی دلار نیز به نمایش میگذارد.
5: آشکار شدن نشانههای افول هژمونیک آمریکا
در نهایت باید گفت که در سالهای اخیر، گزارشها و تحلیلهای مختلفی در مورد افول موقعیت هژمونیک آمریکا در عرصه بین المللی ارئه شده و حتی برخی اندیشکده های آمریکایی از زوال موقعیت هژمونیک آمریکا در عرصه نظام بین الملل تا پایان سال 2020 و یا 2050 خبر میدهند. در این فضا، عملاً بسیاری از کشورهای جهان که از حیث اقتصادی به آمریکا وابسته هستند و شاهد دلاریزه شدن عمیق اقتصاد خود هستند، به تدریج سعی دارند تا خود را با واقعیتهای جدید عرصه نظام بین الملل و کریدورهای نوین قدرت هماهنگ سازند. از این رو، شاهد آن هستیم که گرایش دلارزدایی از اقتصاد جهانی از محبوبیت قابل توجهی در میان کشورهای مختلف جهان برخوردار شده و البته که ابتکارات مختلفی نیز در این حوزه مطرح میشود.