واکاوی یک بحران قالب تـأمـل در آمریکا

0
91

سامان سفالگر روزنامه نگار: به گزارش «نقش اقتصاد»؛ پایگاه خبری-تحلیلی مدرن دیپلماسی در گزارشی با اشاره به یافتههای جدیدترین نظرسنجی موسسه گالوپ که در قالب آن به کاهش شدید و قابل توجه اعتماد شهروندان آمریکایی به نهادهای حکمرانی این کشور و حتی اعتماد آنها (شهروندان آمریکایی) نسبت به یکدیگر پرداخته شده، به طور خاص سعی کرده به واکاوی ابعاد مختلف این بحران بپردازد. بحرانی که در نوع خود، چشم اندازهای تیره و تاری را پیش روی دولت آمریکا و جریان آتی حکمرانی در این کشور قرار داده است.

پایگاه خبری مدرن دیپلماسی در گزارش خود می‌نویسد: «نهادهای مختلف حکمرانی در آمریکا نظیر: کنگره، ریاست جمهوری، اف بی آی، دستگاه قضایی، رسانه‌ها، کالج و دانشگاه‌ها، کسب و کارهای بزرگ، کلیساها، دانشمندان، شرکت‌های فناوری، اتحادیه‌های کارگری، و رهبران حوزه بهداشت و سلامت عمومی، همه و همه در یک چیز مشترک هستند و آن: بی اعتمادی مفرط و فزاینده شهروندان آمریکایی نسبت به آن‌ها است. در 30 سال گذشته، آمریکایی‌ها شاهد یک روند خطرناک و مساله‌دار در چهارچوب تداومِ دموکراسی آمریکایی بوده‌اند. مساله ای که به طور خاص خود را در قالب فروپاشی اعتماد عمومی آمریکایی‌ها نسبت به رهبران این کشور و نهادها و سازمان‌های حکمرانی آن نشان داده است. واقعیتی که سبب شده آمریکای کنونی غرق در یک فرهنگِ بی اعتمادی شود. در این راستا، تمامی نهادهای عمده و اصلی که به دموکراسی آمریکایی شکل می‌دهند، با کاهش دراماتیک و قبال ملاحظه اعتماد آمریکایی‌ها به خود رو به رو هستند. در این نقطه باید پرسید که آیا با توجه به رفتار و کنش‌های این نهادها، این مساله جای تعجب دارد؟ موسسه نظرسنجی گالوپ به مدت بیش از 50 سال است که میزان اعتماد آمریکایی‌ها به نهادهای حکمرانی در این کشور را مورد سنجش و نظرسنجی قرار می‌دهد. در جریان آخرین نظرسنجی این موسسه که در ماه جولای سال جاری میلادی انجام گرفته، این نکته آشکار شده که میانگین آمریکایی‌هایی که اعتماد خود را به 9 نهاد اصلی و کلیدی در این کشور اعلام کرده‌اند و به طور خاص اعلام کرده‌اند اعتماد زیادی را به این نهادها دارند، تنها 26 درصد بوده است. این میزان کمترین حدی بوده که تاکنون به ثبت رسیده است. در دهه 1970 میلادی، هنگامی که موسسه گالوپ فرآیند نظرسنجی در مورد اعتماد آمریکایی‌ها به نهادهای حکمرانی کشورشان را آغاز کرد، عدد مذکور چیزی در حدود 50 درصد بود. معادله‌ای که سبب شده برخی از ایجاد بحران‌های جدی برای آمریکا خبر دهند و حتی وضعیت کنونی و جاری این کشور را نیز بحرانی ارزیابی کنند. در این میان هیچ عجیب نیست که می‌بینیم رسانه‌های آمریکایی در صدر کاهش اعتماد افکار عمومی آمریکا به خود بوده‌اند. در دهه 1970 میلادی، پس از وقوع رسوایی “واترگیت”، بیش از نیمی از آمریکایی‌ها گفتند که همچنان اعتماد زیادی را به روزنامه‌های کشورشان دارند. با این حال، سال گذشته میزان اعتماد عمومی در آمریکا به اخبار تلویزیونی 16 درصد و در سال جاری، این رقم به 11 درصد کاهش یافته است. دیگر نظرسنجی‌ها نیز همسو با تأیید داده‌های نظرسنجی‌های موسسه گالوپ هستند. به عنوان مثال، مرکز پژوهشی PEW هم نظرسنجی مشابهی را از 30 سال قبل انجام می‌دهد و دریافته که اعتماد عمومی به اغلب نهادهای مهم و محوری حکمرانی آمریکایی به نحو قابل توجهی کاهش یافته و سقوط کرده است. بدتر از همه اینکه به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها نه تنها، دیگر به نهادهای حکمرانیِ کشور خود اعتماد ندراند، بلکه سطح اعتماد آن‌ها به یکدیگر نیز با کاهش شدیدی رو به رو شده است. در جریان نظرسنجی‌های مختلف مؤسسات معتبر آمریکایی، میزان اعتماد آمریکایی‌ها به یکدیگر در طی 50 سال اخیر، به کمتر از یک سوم کاهش یافته است. این روند کاهش اعتماد اجتماعی حاملِ خسارت‌های جبران ناپذیری به پیوندهایی است که برای مدت‌ها آمریکایی‌ها را در کنار یکدیگر نگه داشته‌اند. آمریکا در شرایط کنونی خود را کشوری می‌یابد که از پایه بیمار است و با خود مشکل دارد. ملتی که شمار قابل توجهی از شهروندانش به نحوی عمیق نسبت به رهبران و نهادهای حاکمیتی کشورشان و همچنین کسب و کارهای که نیازهای آن‌ها را تأمین می‌کنند و یا افرادی که به آن‌ها خدمات آموزشی و رسانه‌ای ارائه می‌کنند، بدبین هستند. در این نقطه یک سؤال عمده و محوری مطرح می‌شود: چه چیزی اشتباه اتفاق افتاده است؟ دموکرات‌ها به عنوان جریانی که اکنون بخش اصلی قدرت در آمریکا را در دست دارند سعی می‌کنند توضیح ساده‌ای را در این رابطه ارائه کنند: آن‌ها تمامی تقصیرات را متوجهِ سیاستمداران جمهوریخواه، رسانه‌های راست گرا، دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا و شرکا و متحدان او و همچنین کارزارهای مرتبط با ترویج اطلاعات غلط و نادرست می‌کنند. با این حال، واقعیت این است که پوسیدگی نهادهای آمریکایی و کاهش قابل توجه اعتماد به آن‌ها، قدمتی دیرینه‌تر از دوره حضور ترامپ در قدرت دارد. این مساله که روسای نهادهای حکمرانی در آمریکا، همه را غیر از خود مقصر بدانند، به یک سنت قابل توجه در این کشور تبدیل شده است. در طی دهه گذشته، مردم آمریکا به این باور و درک رسیده‌اند که آن‌ها به بدترین شیوه ممکن رهبری شده و می‌شوند. آن‌ها فهمیده‌اند که به آن‌ها دروغ‌های فراوانی گفته شده و صرفاً آمال و آرزوهایی به آن‌ها ارائه شده و اساساً کشورشان با یک شکست بزرگ از جانب رهبران خود رو به رو شده است.

دیگر مولفه‌هایی که در نوع خود منجر به فروپاشی و سقوط اعتماد آمریکایی‌ها به نهادهای حکمرانی‌شان شده، مرتبط با عملکرد افتضاح این نهادها نیز بوده است. دولت‌های مختلف آمریکا که این کشور را وارد جنگ‌های مختلف کرده‌اند و روند گسترش اعتیاد، اپیدمی بیماری‌ها، اوج گیری بحران‌های مالی، رسوایی‌های شرکتی، و توسعه نابرابرهای اجتماعی و اقتصادی را در این کشور سرعت بخشیده‌اند، نقشی قابل ملاحظه در این معادله بازی کرده‌اند. در این میان، یک نکته نیز نباید از نظر غافل بماند: آمریکای فعلی با شکافی قابل توجه میان نخبگان سیاسی-اقتصادی خود، و آمال و آرزوهای شهروندانش رو به رو است. مساله ای که خود، نهادهای حکمرانی آمریکایی را از مردم این کشور دور کرده است.»

منبع: پایگاه خبری-تحلیلی مدرن دیپلماسی

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید