دریاچه ارومیه بیمار و محتضر است. نگذارید این نگین زیبای آبی کشورمان از بین برود.
کشور ما عملاً با برنامه ریزی و نظام دیوان سالاری و بودجه نویسی متمرکز اداره میشود.
خواستههای استانها در سیستم تلفیق بودجه سازمان برنامه و کمیسیون تلفیق مجلس دستخوش چانه زنی میشود و در نهایت استانهایی که نمایندگان بیشتر و منسجمتر در مجلس دارند برنده میشوند.
جنوبیها نفت را از خود میدانند، مسئولین چپ و راست اصفهانی در گرفتن امکانات با هم متحد میشوند و خراسانیها به نحو دیگری از جذب بودجه بیشتری بهره مند میشوند اینها هیچ کدام بد نیست ولی اگر به استانهای دیگر توجه کافی نشود آثار نامناسبی خواهد داشت و استانهای دیگر معمولاً در جذب بودجه و تعریف پروژههای ملی و آبادانی عقب میمانند.
دریاچه ارومیه ارزش ملی دارد و حفظ و نگهداشت آن نیاز به همت ملی دارد. یک ایران است و یک دریاچه زیبای ارومیه.
فقط تلاش همه جانبه از سوی دولت و مجلس میتواند این در گرانبها را نجات دهد.
حساس باشیم که زیباترین جاذبه گردشگری که میتواند درآمدزا باشد و دارای جاذبه توریستی است نفسهای آخر را میکشد و در حالی که سالها است مسئولین در سفر به این استان و یا زمان انتخابات شعار احیای دریاچه را میدهند ولی بعد فراموش میکنند و در عمل اتفاقی نمیافتد.
به نظر نگارنده موضوع آنقدر اهمیت دارد که دولت و مجلس با ایجاد کارگروه مشترک در وهله اول اقدامات فوری برای حفظ و بهبود دریاچه را انجام دهند و در مرحله بعد دستگاه برنامه و بودجه کشور نیروهایش را بسیج کند تا پروژه ملی برای احیا و حفظ این قطب اکو سیستم و گردشگری اگر تعریف نشده تعریف شود و اگر پروژه معرفی شده ولی معطل بودجه مانده با تخصیص بودجه کافی آن را اجرایی کنند.
نگارنده بنا به علتی مدتی با اقوام مختلف ایرانی زندگی کرده است. مردم آذربایجان غربی در نجابت و با فرهنگ بودن کم نظیر هستند و رضایت خاطر مردم این استان مرزی قطعاً برای ایران حائز اهمیت است.
به امید روزی که به خاطر آبادی دریاچه ارومیه و رونق این منطقه مرزی ایران ” رجبها” و ” الهامها” غبطه بخورند.