سامان سفالگر روزنامه نگار: به گزارش نقش اقتصاد؛ در روزهای اخیر، عرصه سیاسی آمریکا، بار دیگر آبستن رویدادهای جنجالی و تکاندهندهای بوده که تحلیل و تفسیرهای مختلفی را از سوی کارشناسان و تحلیلگران برانگیختهاند. در این راستا، اگر از طرح اتهامات جدید علیه ترامپ از سوی دادستان نیویورک و تیم قضایی وی که رئیس جمهور سابق آمریکا را متهم به اغراق در اعلام میزان سرمایه و داراییهایش و سواستفاده از بانکها و نهادهای بیمهای آمریکا کرده و موجب حضور شخص ترامپ در دادگاه در نیویورک شدند، بگذریم، بایستی اخراج “کوین مک کارتی“ رئیس جمهوریخواهِ مجلس نمایندگان آمریکا آن هم با همراهی 8 نفر از جمهوریخواهان تندروی مجلس نمایندگان را رویداد بزرگ در نظرگیریم که البته جریانهای سیاسی و رسانهای آمریکایی، آن را زلزلهای تکان دهنده در آمریکا توصیف کردهاند. دلیل اصلی این مساله نیز این است که برای نخستین بار، رئیسِ یک نهاد قانونگذاری در آمریکا نظیر مجلس نمایندگان این کشور، در دوره تصدی مسوولیتش، با همراهی هم حزبیهای خود، از سِمت خود برکنار میشود. البته که پیش از برکناری مک کارتی نیز گفته شد که جمهوریخواهان تندرو عضوِ مجلس نمایندگان، به هیچ عنوان مک کارتی را به دلیل همدستی با دموکراتها در ممانعت از تعطیلی دولت آمریکا برای یک دوره 45 روزه، نخواهند بخشید. مساله ای که خیلی زود نمود عینی خود را با برکناری مک کارتی از سِمتش نشان داد و جار و جنجالهای زیادی را در آمریکا برانگیخت. بلافاصله پس از برکناری مک کارتی، وی اعلام کرد که هیچ تلاشی جهت بازپس گیری کرسی سابقش انجام نخواهد داد. با این حال، اینکه شاهد بودهایم برای نخستین بار رئیس مجلس نمیاندگان آمریکا از کرسی خود برکنار شده، بدون تردید پرده از واقعیتهایی در قالب معادلات سیاسی آمریکای کنونی بر میدارد که در نوع خود میتوانند حامل پیامهای قالب ملاحظهای نیز باشند. در این راستا، به طور خاص میتوان به 2 پیام اصلی و مهم داخلی و خارجی برکناریِ کوین مک کارتی از ریاست بر مجلس نمایندگان آمریکا اشاره کرد.
1: تشدید بنبست و لجبازیهای سیاسی در آمریکا
کوین مک کارتی از جمله سیاستمداران حزب جمهوریخواه بود که در دوره حضورش در قدرت به عنوان رئیس مجلس نمایندگان آمریکا، تا جای ممکن سعی داشت رویکردهایی عاری از جنجال را در دستورکار قرار دهد. معادلهای که به ویژه با توجه به تقویت جناح حامیِ ترامپ در حزب جمهوریخواه، ابعاد جدیتری را نیز به خود گرفته است. با این حال، برکناری وی آن هم با کنشگری فعال ترامپیست های حزب جمهوریخواه، به این معنا است که رئیس آتی مجلس نمایندگان آمریکا که وی نیز قاعدتاً بایستی از حزب جمهوریخواه باشد، راهی جز در نظر گرفتن درخواستهای تندروهای حاضر در حزب مذکور ندارد. معادلهای که تا حد زیادی میدان مانور و کنشگری وی را محدود خواهد کرد و همین مساله سبب شده تا بسیاری از پیچیده شدن گزاره انتخاب یک رئیس جدید برای مجلس نمایندگان آمریکا از سوی حزب جمهوریخواه خبر دهند. نکته قابل تأمل اینکه رئیس جدید نیز لزوماً با موافقت و همراهی تمامی طیفهای حاضر در حزب جمهوریخواه مواجه نیست که این معادله خود نمایشی عینی از تعمیق شکافها و انشقاقات درونی در حزب جمهوریخواه را تداعی میکند. در عین حال، کاملاً بدیهی است که شاهد باشیم دموکراتها نیز آرایش سیاسی خاصی را در قبال تحرکات تازه جمهوریخواهان تندرو و رئیس جدید مجلس نمایندگان آمریکا که به زودی معرفی خواهد شد، در پیش گیرند. مساله ای که مخصوصاً در بحبوحه گرمشدن تنور رقابتهای انتخاباتی در آمریکا، حامل معانی خاصی است و از سختتر شدنِ بیش از پیش برقراری جریان حکمرانیِ منسجم در آمریکا حکایت دارد.
2: پالسهای معنادار به جنگ اوکراین
نکته دوم در مورد برکناری کوین مک کارتی از ریاست مجلس نمیاندگان آمریکا این است که وی برخلاف برخی همحزبیهایش و مخصوصاً ترامپیست ها، قائل به ضرورت افزایش کمکهای آمریکا به اوکراین در جبهههای نبرد علیه روسیه بود. در این رابطه حتی برخی به این نکته اشاره میکنند که تمرکز قابل توجه بودجه ارائه شده از سوی دولت بایدن با محوریت جنگ اوکراین و ضررت تداوم یافتن کمکهای مالی و تسلیحاتی آمریکا به اوکراین و همراهی مک کارتی با این مساله بوده که موجحب عصبانیت ترامپیست های حزب جمهرویخواه شده و کلیدِ اخراج وی از ریاست مجلس نمایندگان آمریکا را زده است. دلیل این موضوع نیز روشن است زیرا این طیف کاملاً با تداوم ارائه کمکهای مذکور به اوکراین مخالف هستند. در این چهارچوب، برکناری مک کارتی به این معنا است که جریان تندروی حزب جمهوریخواه، در قالب آن بخش از لایجه بودجه دولت آمریکا که خواستار تداومیافتن کمکهای مالی و تسلیحاتی به اوکراین است، موضعی قاطع دارد و شدیداً با این مساله مخالفت میکند. معادلهای که حامل پالسهای نگران کنندهای برای دولت اوکراین است و میتواند چشم اندازهای متصور برای آن جهت تقابل با روسیه در میدانهای جنگ با این کشور را تا حد زیادی تضعیف و حتی سرنوشتی نه چندان مطلوب را از منظر اوکراینیها برای این جنگ رقم بزند. مساله ای که مخصوصاً با توجه به ناتوانی کشورهای اروپایی در ارائه حمایتهای مادی و تسلیحاتی مستقل و کافی به اوکراین جهت نبرد با روسیه، ابعاد جدیتری را نیز به خود میگیرد.