اقتصاد و تجارت که زیربنای سیاستگذاری عمومی نامیده میشوند، مؤلفههای هستند که در سیاستگذاری خارجی نیز از اهمیت فراوانی برخوردار بوده و بخش مهمی از اهداف، ابزار و سیاستها را به خود اختصاص میدهند.
سیاست خارجی در پیشینه درازمدت خود تاکنون بر کسب منابع و منافع اقتصادی بیشتر از مسیر تجارت خارجی استوار بوده و برای دستیابی به این هدف (حداکثر منابع و منافع)، سیاستها و اهداف خود را انتخاب، تدوین و اجرایی کرده است. چنین الگویی از سیاست خارجی بهویژه در افکار و اندیشه بزرگان یهود و اندیشمندان یهودی و صهیونیستی کرد بیشتری داشته است.
اقتصاد محوری و تجارت پیشگی سیاستگذاری خارجی که الگوی چیره در جهان کنونی شده، راز بقای بسیاری دولتهای شکننده یا در مرحله گذار محسوب میشود که برای گریز از چالشهای موجود، برتری در نظام جهانی، تضمین بقای حکمرانی و … اجتناب ناپذیر شده است.
برتری اقتصاد و تجارت در اندیشه و سیاستهای یهودی و صهیون به گونهای است که برخی آلمانیهای قرن بیستم در آستانه جنگ جهانی دوم در تعریف الگوی یهودیان آلمانی میگفتند: «یهودیان در کشمکش میان تجارت و احساسات، تجارت را ترجیح میدهند.»1
این الگوی تجارت پیشگی که به یهودیان نسبت داده میشود را میتوان همان الگوی تصمیم عقلانی در اقتصاد و سیاستگذاری دانست که مورد استفاده بسیاری سیاستگذاران و حاکمان قرار دارد. الگوی سیاستگذاری خارجی دولت اردوغان در ترکیه در یک دهه اخیر را میتوان در قالب همین الگوی سیاستگذاری اقتصادمحور و تجارتپیشه مورد بررسی قرار داد.
یک از جلوههای این الگوی اقتصادمحوری سیاستگذاری خارجی دولت ترکیه را میتوان در رفتار ترکیه در تحولات فلسطین و غزه به خوبی مشاهده کرد. الگویی که از یک دوگانه سیاست اعلامی تیلیغاتی جعلی و یک سیاست اعمالی نهانی واقعی تشکیل شده و راز بقای حکمرانی اردوغان و ترکیه در سپهر سیاسی داخلی و نظام بین المللی محسوب میشود.
این الگوی اقتصادمحور و تجارتپیشه اردوغان در قبال مسئله فلسطین و اسرائیل بهویژه دوگانه اعلامی و اعمالی آن را که مانند دامی برای ایران است را چنین میتوان تحلیل کرد:
یکم – سیاست اعلامی انقلابی و اسلامی اردوغان: بخش عمده سیاستگذاری عمومی رجب طیب اردوغان و موفقیتهای ایشان در حکمرانی مطلق 20 ساله بر سپهر سیاسی و اجتماعی ترکیه را میتوان پیامد کارآمدی، اثربخشی و برتری سیاست و تاکتیکهای تبلیغاتی و رسانهای ایشان در داخل ترکیه و نظام جهانی دانست. روندی که توانست ترکیه را به عنوان الگوی یک دولت موفق و اردوغان را در قامت یک رهبر جهان اسلام در معادلات و مناسبات جهانی معرفی کند.
سیاستگذاری خارجی دولت ترکیه در دو دهه حکمرانی اردوغان بهویژه در مسئله فلسطین و اسرائیل، بیشتر بر سیاست اعلامی نیرنگگونه استوار بوده است. فرآیندی که سیاست اعلامی انقلابی و اسلامی اردوغان در حمایت از آرمان آزادی قدس و فلسطین با تندی و تحکم موضع و سخن اردوغان علیه سران اسرائیل در رسانههای این کشور و جهان اسلام مورد استقبال و تشویق افکار عمومی قرار گرفته و فریب مسلمانان به خوبی اجرا میشود.
در چارچوب همین الگوی نیرنگ و فریبنده است که اردوغان به در اجلاس داووس 2009 به شیمون پرز، رئیس جمهوری اسرائیل حملهای لفظی کرده، برای خود موجی تبلیغاتی در مسیر اسطوره سازی از خویش راه انداخته و به عنوان یک رهبر انقلابی و اسطوره جهان اسلام در حمایت از آرمان فلسطین و قدس معرفی شد.
اکنون در جنگ فراگیر غزه و اسرائیل نیز شاهد همان الگوی سیاستهای اعلامی فریبنده ظاهراً انقلابی و اسلامی از دولت سوی ترکیه و شخص آقای اردوغان در لفاظی علیه اسرائیل و حمایت از فلسطین و حماس هستیم. روندی از لفاظیهای تبلیغاتی که هیچگونه پشتوانه عملیاتی ندارند و تنها برای سرپوش نهادن بر بحرانها داخلی و بلکه پنهان سازی روابط اقتصادی خاص ترکیه و اسرائیل است.
دوم – سیاست اعمالی و روابط عالی اقتصادی با اسرائیل: بخش مهم سیاستگذاری خارجی دولت ترکیه بهخصوص در مسئله فلسطین و اسرائیل به منافع اقتصادی و تضمین بقای حکمرانی اردوغان در سایه رونق اقتصادی و تجارت منطقهای و جهانی معطوف شده است.
کسب منافع مالی، سرمایه و درآمدهای خارجی بیشتر برای جبران هزینههای سیاستگذاری مداخله جویانه و گسترشگرای ترکیه در نظام جهانی که اصل زیربنای سیاستگذاری عمومی اردوغان است، ترکیه را با دوگانه سیاستهای اعلامی و اعمالی مواجه ساخته است. رویکردی که سیاستهای اعمالی آن تابع کسب منافع و سرمایهگذاری خارجی و سیاستهای اعلامی آن تابع پرستیژ و نمایش تبلیغاتی است.
در چنین شرایطی است که دولت ترکیه در پشت پرده لفاظی علیه اسرائیل و نتانیاهو به برقراری روابط عالی اقتصادی و تجارت بیشتر با اسرائیل اقدام کرده، روابط و دیدارهای سران دو کشور نیز در دستورکار طرفین قرار میگیرد. دیدار رجب طیب اردوغان و بنیامین نتانیاهو در اواخر شهریور 1402 در نیویورک به میزبانی دولت ترکیه را میتوان نمونه برجسته تضاد سیاست کنونی اردوغان در لفاظی علیه اسرائیل و نتانیاهو دانست. اردوغان و نتانیاهو در شرایطی با هم دیدار و گفتگو داشتند که ارتش اسرائیل در حال سرکوب و کشتار شهروندان فلسطین بهخصوص در کرانه باختری بود. این دیدار سران ترکیه و اسرائیل زمانی جلوهنمایی بیشتری دارد که قرار بود بنیامین نتانیاهو در اوایل مرداد (اواخر جولای 2023) به ترکیه سفر کند با دولتمردان این کشور دیدار و گفتگو داشته باشد.
سیاستگذاران ارشد ایران طی دو دهه اخیر باید به این آگاهی رسیده باشند که سیاستگذاری خارجی دولت اردوغان بر اصل نیرنگ استوار شده و همواره از دوگانگی سیاست اعلامی و سیاست اعمالی برای پنهانسازی نیات و اهداف خود بهره میگیرد.
سیاست کنونی دولت ترکیه در بحران غزه که بر لفاظی و تهدید علیه دولت نتانیاهو تمرکز دارد را هرگز نمیتوان یک موضع انقلابی و اسلامی اصیل دانست، زیرا پشت پرده همین لفاظیهای اردوغان علیه نتانیاهو، دیدار و گفتگوی گرم دو ماه قبل این دو دولتمرد ترکیهای و اسرائیلی در نیویورک قرار دارد!دولت اردوغان که با بدترین شرایط اتقادی 20 سال اخیر همراه با تورم شدید و … روبه روست، برای نجات از بحران داخلی به هر سیاست، تاکتیک و ابزاری متوسل میشود. رویکردی که اقتصاد و تجارت را بر دیگر امور برتری مطلق داده است. در چنین شرایطی اردوغان برای تضمین بقای حکمرانی خویش، به فریب اعراب در حمایت از آرمان فلسطین اقدام و همزمان از تجارت با اسرائیل نیز استقبال و حمایت میکند.سیاستگذاری خارجی دولت ترکیه که در الگوی اقتصادمحوری و تجارت پیشگی تعریف و به عنوان روندی از انتخاب عقلانی یا تصمیم عقلانی تفسیر میشود، میتواند دامی برای سیاستگذاران و منافع راهبردی ایران باشد تا آنها را در جنگ با اسرائیل تحریک کند.سیاستگذاران ارشد ایرانی باید متوجه فریب سیاستهای اعلامی و نیرنگ دولت اردوغان در تحولات کنونی منطقه بهخصوص جنگ غزه باشند و الگوی سیاستگذاری یهودی اردوغان که بر برتری تجارت در منازعات استوار است را درک کنند. لفاظیهای بدون عمل اردوغان تنها برای تحریک افکار عمومی است و ایران نباید در دام تحریک احساسات دولت ترکیه گرفتار شود، منافع و منابع راهبردی کمیاب خود را برای بازی نمایشی اردوغان هزینه کند.